صفحه اصلی > نقد فیلم : نقد انیمیشن شب آخرالزمانی باغ‌وحش | Night of the Zoopocalypse 2025

نقد انیمیشن شب آخرالزمانی باغ‌وحش | Night of the Zoopocalypse 2025

انیمیشن شب آخرالزمانی باغ‌وحش

نام انگلیسی: Night of the Zoopocalypse

نام فارسی: انیمیشن شب آخرالزمانی باغ‌وحش

محصول: ۲۰۲۵ – کانادا، فرانسه، بلژیک

ژانر: انیمیشن، کمدی، هیجان‌انگیز

رده‌ی سنی: تمام رده‌ها

امتیاز: ۲.۵ از ۴

سارا

«گریسی»، گرگی کوچک است که در باغ‌‌وحش به دنیا آمده و هرگز از آن خارج نشده است. او با مادربزرگ و دیگر اعضای خانواده‌اش در این باغ‌وحشی بزرگ زندگی می‌کنند. او هرگز به حرف‌های مادربزرگ‌اش که همواره از خطر و سختی و با هم بودن می‌گوید اهمیت نمی‌دهد و هیچ ذهنیتی از آنها ندارد. تا اینکه یک شب سنگی جادویی از آسمان به باغ‌وحش می‌افتد و باعث رخ دادن اتفاقات ترسناک و عجیبی می‌شود.

«رودریگو پرز-کاسترو» بعد از تجربه‌ی ناموفق‌اش در ساخت انیمیشن «کواتی» این بار تلاش کرده با کارگردان جوان دیگری همکاری کند. او با «ریکاردو کورتیس» که اولین تجربه‌ی کارگردانی خود را از سر می‌گذراند انیمیشنی تخیلی، کمدی، هیجان‌انگیز را به نمایش گذاشتند که در نوع خود منحصربه‌فرد بود.

انیمیشن شب آخرالزمانی باغ‌وحش

آنها از نوشته‌های «کلایو بارکر» که یکی از مهم‌ترین هنرمندان ژانرهای خیالی و وحشت انگلستان است استفاده کرده و روایتی خاص را تصویر کردند. نوشته‌های بارکر که تا کنون باعث ساخت فیلم‌های دلهره‌آوری چون «آب‌نبات‌فروش» شده بودند حال برای ساخت یک انیمیشن سرگرم‌کننده و در عین حال خلاقانه استفاده شده‌اند.

این دو کارگردان جوان انیمیشن شب آخرالزمانی باغ‌وحش خود را آنقدر ساده و جذاب آغاز می‌کنند که مخاطب در همان سکانس‌های اول به این انیمیشن امیدوار خواهد شد. گریسی در جنگلی ترسناک در حال دویدن است و اژدهایی بزرگ دنبال‌اش می‌کند، کمی بعد اما مشخص می‌شود آنها خانواده‌ او بودند و در حال بازی کردن. سپس معلوم می‌شود علی‌رغم پندها و نصیحت‌های مادربزرگ درباره‌ی خطرات زندگی آنها در جایی امن و آرام چون باغ‌وحش زندگی می‌کنند.

همین تزریق آهسته و آرام اطلاعات به مخاطب در ابتدای انیمیشن شب آخرالزمانی باغ‌وحش باعث می‌شود مخاطب خیال‌اش از روایتی که در برابرش قرارگرفته راحت باشد. کمی نمی‌گذرد که آن اتفاق اصلی و دلیلی که باعث دومینه‌ی اتفاقات دیگر می‌شود رخ دهد.

یک سنگ فضایی و بیماری‌ای که وارد بدن حیوانات باغ‌وحش می‌شود. شاید در ابتدا مخاطب تصور کند این اتفاقی تکراری باشد که در تمام روایت‌های بی‌معنی و بی‌هدف دیگر رخ داده. اما کارگردانان رفته‌رفته به روایت خود شخصیت‌هایی تازه را وارد می‌کنند و همین کاراکترها هستند که با صداها و لهجه‌هایی که دارند می‌توانند مخاطب را به دنبال خود بکشانند.

نقد فیلم بیگانه 1979
بیشتر بخوانید

شخصیت خاویر که لموری عاشق سینماست و تا انتهای انیمیشن شب آخرالزمانی باغ‌وحش با حرف‌های زیبا و سینمایی خود عملاً مخاطب را میخکوب می‌کند و باعث می‌شود همواره گوشه‌ی لب‌اش لبخندی بنشیند.

شخصیت دان که شیری وحشی است و تا پایان روایت هم وحشی بودن خود را نگه می‌دارد، آنقدر با هدف در مسیر روایت تغییر می‌کند که مخاطب نیز مانند گریسی عاشق‌اش می‌شود. میمونی که فلیکس نام دارد و مدام تصور می‌کند از همه باهوش‌تر است و آن شترمرغی که در نهایت دل‌اش می‌خواهد قهرمان صدای‌اش بزنند.

حتی کاراکتر اسب‌آبی کوچک هم به مسیر روایت جذابیتی خاص داده است. تمام این شخصیت‌ها و پرداخت‌های خوبی که برای آنها شده باعث می‌شود انیمیشن شب آخرالزمانی باغ‌وحش این کارگردانان جوان تا انتها دیدنی باشد.

شاید تنها ایراد انیمیشن شب آخرالزمانی باغ‌وحش را باید به پای منطق روایی پایان داستان نوشت که این دو کارگردان نتوانسته‌اند به‌خوبی روایت خود را تکمیل کنند. پایانی که کمی دور از ذهن بود و در مسیر روایت جای نمی‌گرفت.

انیمیشن شب آخرالزمانی باغ‌وحش

البته که نباید از تصاویری که می‌توانست حرفه‌ای‌تر سروشکل پیدا کنند نیز گذشت که علی‌رغم استفاده‌ی خوب از پالت رنگی، نقوش چندان زیبا و دقیقی را نمی‌شد در آن دید. اما باید تبریک گفت به دو جوان کارگردان که بی‌سرو صدا و در کمال سادگی توانسته‌اند روایتی سرگرم‌کننده، خلاقانه و در عین حال کمدی و لذت‌بخش را در برابر مخاطب خود به‌ویژه مخاطب بزرگسال قرار دهند.

دیدگاهتان را بنویسید

سیزده + سیزده =