نام انگلیسی: Happy Gilmore 2
نام فارسی: فیلم هپی گیلمور ۲
محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۲ از ۴
مصطفی ملکی
تجربه ثابت کرده که در کمدیهای میانه و بهخصوص کمدیهای هالیوودی اگر موفق شدی مخاطب را بخندانی، پس موفق شدهای و دیگر کسی وارد جزئیات فرمی روایت تو نخواهد شد.
در این نوع کمدیها کارگردان فقط باید آن نقطهی تکرار را در دیالوگ یا اکت بازیگرش پیدا کند و سپس با اضافهکردن خردهخرده روایتها و حتی خردهصحنهها میان صحنههای اصلی فیلم هپی گیلمور ۲ مخاطب را درگیر فضایی کمدی کند.
آقای «کایل نوآچک» در سومین اثر بلند داستانی فیلم هپی گیلمور ۲ و دومین همکاریاش با «آدام سندلر» سعی دارد یکی از کمدیهای دههی ۱۹۹۰ هالیوود را دچار دنباله کند. در سال ۱۹۹۶ فیلم «هپی گیلمور».
از آن دست کمدیهایی بود که مانند همنسلهایاش با حضور یکی از کمدینهای جوان هالیوودی سعی کرد مخاطب را درگیر فضای مفرح و غلوشدهای کند که نیاز به کالتشدن دارد.
شاید اگر در اثر قبلی این همه غلوشدگی را شاهد نبودیم اکنون همان اثر کالت در برابر ما قرار میگرفت. آقای نوآچک در اثر جدید خود فیلم هپی گیلمور ۲ سعی دارد تا جایی که میتواند این نقص را برطرف کند.
کارگردان برای درگیر کردن بیشتر مخاطب تمام تمرکز خود را روی کمئوی افراد مشهور گذاشته است؛ از دوستپسر فوتبالیست تیلور سوییفت گرفته تا «امینم» و حضور بازیگرانی چون «مارگارت کوالی» در بهترین نقاط فیلم هپی گیلمور ۲ بهترین حضور کوتاه خود را به مخاطب ارائه میدهند.
در کنار این کمئوها با حضور دوبارهی بازیگرانی چون «استیو بوشمی» و «بن استیلر» در کنار آدام سندلر مواجه هستیم که باز هم همچون فیلم هالووینی «هالووین هیوبی» توانستهاند بار کمدی بیشتری به فیلم هپی گیلمور ۲ دهند. حتی حضور رپری چون «بد بانی» و «بنی سفدی» در این اثر آنقدر خوب و گیراست که مخاطب را بیشتر و بهتر درگیر فضای کمدی میکند.
اما فیلم هپی گیلمور ۲ از همان ابتدای دههی ۱۹۹۰ خود در باب هپی گیلمور است که بهصورت اتفاقی از ورزش مورد علاقهی خود، هاکی روی یخ، به گلف متمایل و خیلی زود تبدیل به یکی از مشهورترین چهرههای این ورزش میشود.
او در ۲۹ سال قبل سعی کرد خانهی مادربزرگ را با جایزهی نقدی نجات دهد و حال پس از آن دوره و حضور فرزندانی که دیگر به سن جوانی رسیدهاند و همسری که دیگر در کنارش نیست، سعی دارد برای تأمین مخارج کلاس بالهی تنها دخترش بار دیگر وارد گلف شود.
کارگردان با همهی نقصهایی که چنین روایتهایی دارا هستند باز هم سعی میکند مخاطب را درگیر یک قصه کند. بهنوعی ضربآهنگ که بهعمد بالا رفته و همان موسیقی متن احمقانهی هالیوود جریان اصلی در نقش پوشانندهی نقصهای فرم روایی و بصری اثر به کار میروند.
اما این را نباید فراموش کرد که اولین هدف کارگردان درگیر کردن مخاطب آمریکایی است و سپس مخاطب سینما. بین این دو دسته مخاطب تفاوت بسیار زیادی وجود دارد که در فرصتی مناسب به آن خواهیم پرداخت.
اثر آقای نوآچک با تهیهکنندگی آدام سندلر به همان خردهخردهروایتها و کمئوها وابسته است و باید گفت هر کدام از آنها شبیه کلیپی کوتاه و دارای ابتدا، اوج و پایان به اثر اصلی الصاق شدهاند و مخاطب هم با دیدن هر کدام بهراحتی میخندد. برای چنین اثری چه چیزی بهتر از این؟!