سریال Extrapolations یک مینی سریال ۸ قسمتی است که توسط Apple TV+ ساخته شده است که به دلیل مضامین قابل توجه و بازیگران منحصر به فردش توجه بسیاری را به خود جلب کرد.
ابتدا کمی در مورد کلیت سریال صحبت می کنم و سپس به بررسی کوتاه و مفیدی از قسمت می پردازم.
سریال Extrapolations پروژه بزرگی را آغاز کرده است و سیاره و مردم را در سال های آینده (از 2037 تا 2070) بررسی می کند. به نظر من سریال شروع خوبی دارد و ما یک قسمت جذاب و جذاب با جزئیات خوب در بیشتر صحنه ها داریم که بیننده را کنجکاو می کند و حال و هوای حماسی و دراماتیک و ریتم خوبی دارد.
قسمت اول شرایط آب و هوایی فاجعه بار در نقاط مختلف جهان را نشان می دهد که مردم در آن گرفتار قحطی و جنگ و به طور کلی یک فاجعه هستند و این اپیزود یک هشدار بسیار جدی به همه بینندگان می دهد.
از طرفی در قسمت اول 3 فرد فوق العاده ثروتمند (یهودی پیر، تاجر روسی و نیک بیلتون) را می بینیم که به شدت خودخواه هستند و حتی به خواسته های بستگان خود اهمیتی نمی دهند، چه برسد به معمول. مردم. مردم! مثلاً وقتی مردم آب کافی برای نوشیدن ندارند، برای تفریح خود را از حوضچه های مرغوب پر از آب می کنند!
تمسخر پولدارها در قسمت اول (ابتدای سریال ما را به یاد فیلم جالب و عجیب Don’t Look Up 2021 می اندازد) و همچنین ترسناکی که مردم به نمایش گذاشته اند نوید یک مینی سریال جذاب و فوق العاده را می دهند اما در ادامه ما در حال تماشای یک سریال درام مبتنی بر چند شخصیت و یک سری فناوری های جدید هستیم و عملاً هیچ هشدار جدی در سریال نمی بینیم و اساساً با دغدغه مردم مواجه نیستیم.
به نظر من، سریال بر اساس موضوع می تواند 2 روش داشته باشد:
داستان گرمایش زمین و تغییرات آن را از منظر کلی جهانی نگاه کنید و نگاه شخصی و فردی نداشته باشید. در این صورت تبدیل به سند می شود.
قصه گویی با خانواده های متعدد (به روش های مختلف) و نشان دادن تغییرات زندگی این شخصیت های فعلی به دلیل گرم شدن زمین. به نظر من این گزینه بهتری است. اگرچه داستان و داستان فرعی این ماد می تواند طولانی باشد، اما 8 قسمت برای این داستان کافی نخواهد بود.
نقد و بررسی انیمیشن Elemental | عشق بین عناصر
سریال Extrapolations
اما هنوز، اسکات گفت. «سوختگی» رویکرد متفاوتی دارد که به نظرم بزرگترین نقطه ضعف سریال است. این سریال را به یک گلچین تبدیل می کند (بنابراین تقریباً هر قسمت بازیگران و داستان های متفاوتی دارد) اما روی شخصیت های هر قسمت تمرکز می کند نه داستان کلی سریال! وقتی سریال گلچینی درباره گرمایش زمین می سازید، طبیعتا باید بیشتر روی آن داستان تمرکز کنید و عواقب این مشکل را بر زندگی مردم نشان دهید.
اما در اینجا گروه سازنده یک سریال گلچین بدون اولویت داستانی ساختند و به نظر می رسد شخصیت های داستان بر درون مایه کلی داستان ارجحیت دارند! این روند باعث شده است که مخاطب نتواند رابطه نزدیکی با شخصیت ها پیدا کند یا داستانی منسجم و منسجم ببیند زیرا اغلب شخصیت ها در هر قسمت کاملاً تغییر می کنند و فرصت زیادی برای نزدیک شدن به آنها و طرف مقابل وجود ندارد. داستان تقریباً در هر قسمت تغییر می کند و شاهد داستانی نسبتاً جدید هستیم.
کارگردان به وضوح می خواست یک درام با ریتم بسازد و به جای داستان کلی، روی شخصیت ها تمرکز کند، بنابراین این ترفند به ما این امکان را می دهد که خودمان را جای شخصیت ها بگذاریم و تراژدی خلق کنیم، اما به دلیلی که در بالا ذکر شد.
من به شخصیت ها نزدیک نمی شویم و کارگردان این بازی را به کلی می بازد (چون سرعت کم سریال نیز مخاطب را خسته می کند و جذابیت سریال را بسیار کم می کند).
از سوی دیگر، صحنه فیلم واقعی و متفاوت از آثار تاریک آخرالزمانی از زمین تا بهشت است و ما شاهد ماجراجویی کلیشه ای فیلم های آخرالزمانی-اکشن نیستیم که بسیاری از مردم گرسنه و فقیر هستند. مردم اسلحه به دست می گیرند تا جهان را از دست بیگانگان یا حاکمان شیطانی نجات دهند
بحث در مورد مسائل ریتمیک و سبک روایت به کنار، سریال Extrapolations چند نقطه قوت دارد. جلوه های بصری فیلم بسیار خوب است، فضا و فضاسازی در سریال برای هر لوکیشن کاملاً انجام شده است و شاهد نماهای جذاب و دقیق در سرتاسر سریال و جلوه های ویژه خوب هستیم.
علاوه بر این، فیلمنامه با توجه به جزئیات نوشته شده است و نویسنده ایده های خلاقانه زیادی دارد. در هر قسمت با نکات جدیدی روبرو می شویم و دنیای جدیدی از تکنولوژی را احساس می کنیم. به عنوان مثال، در قسمت دوم، با بیماری جدیدی به نام “قلب تابستانی” آشنا می شویم. در قسمت های بعدی با فناوری های پیشرفته و گسترده آلفا آشنا می شویم و …
بازیگران واقعاً در سطح بالایی هستند و یکی از مهمترین سرمایه های این سریال هستند. وقتی نام هایی مانند ادوارد نورتون، مریل استریپ، توبی مگوایر، ماریون کوتیار، طاهر رحیم، فارست ویتاکر، سینا میلر، جما چان، ایزا گونزالس، کیت هرینگتون و…
در کل هر کدام از اپیزودها در نوع خود جالب و گاهی خوب هستند، اما در کل طرح کلی جمع نمی شود، یعنی ارتباط درستی بین این قسمت ها وجود ندارد.
در زیر اطلاعات بیشتری در مورد هر قسمت به شما می دهم و به طور خلاصه نظرات خود را در مورد هر قسمت می نویسم:
نقد و بررسی فیلم همدردی با شیطان
قسمت اول
کارگردان: اسکات ز. برنز
بازیگران: سینا میلر، طاهر رحیم و کیت هرینگتون
خلاصه داستان: در حالی که ملت ها برای آینده زمین می جنگند، ربکا، مارشال و جونیور همگی می بینند که نقشه هایشان دود می شود.
من تقریباً در مورد قسمت اول صحبت کردم و فکر می کنم بهترین قسمت سریال است! بسیاری از نکات موجود در آن به خوبی در نظر گرفته شده و اولین قدم های این مجموعه با استواری برداشته شده است. فقط یک قسمت است که ریتم خوب و دقیق است و مخاطب هیچ وقت حوصله اش را ندارد. صحنه خودسوزی مردی با نقاب نیک بیلتون تکان دهنده است.
قسمت دوم
اولوداری: اسکات زد برنز
بازیگران: سینا میلر، مریل استریپ و کیت هرینگتون
خلاصه داستان: ربکا، یک زیست شناس دریایی، سعی می کند تا قبل از اینکه خیلی دیر شود با یک نهنگ گوژپشت (با صدای مریل استریپ) ارتباط برقرار کند.
در این قسمت مهم ترین تغییر سریال آغاز می شود و شاهد ریتم آرامی هستیم که بر روی شخصیت های داستان تمرکز دارد. این قسمت به دلیل داستان طولانی بین ربکا و نهنگ ماده خسته کننده است و مشکل داستانی که قبلاً ذکر کردم در این قسمت گیر کرده است.
البته از نکته جالب این قسمت هم نباید غافل شد. در مورد صحبت انسان با حیوانات (نهنگ) و انقراض تدریجی همه حیوانات چنین بود. علاوه بر این، ایده Summer Heart نیز ایده جالبی است. در این میان به نظر من بازی سینا میلر را می توان یکی از بهترین بازی های این سری نامید.
قسمت سوم
کارگردان: گرگور جیکوبز
بازیگر اصلی: دیوید دیگز، دیوید شویمر در جاد هیرش
خلاصه داستان: با بالا آمدن آب در میامی، خاخام زوکر یک پیشنهاد وسوسه انگیز از پدر (دیوید شومر) یک زن جوان دریافت می کند…
این قسمت بر روی یک خاخام (که در قسمت اول نیز ظاهر شد) و یک معبد یهودی تمرکز دارد. سرعت داستان همچنان کند و خسته کننده است، اما دیوید دیگز و نسکو رز هفده ساله واقعا خوب هستند و شیمی خوبی بین این دو شخصیت وجود دارد.
قسمت چهارم
کارگردان: الن کوراس
بازیگران: ادوارد نورتون و دایان لین
خلاصه داستان: جاناتان (ادوارد نورتون) مشکوک است که آخرین اختراع همسر سابقش (ایندیرا ورما) – یک پهپاد با انرژی خورشیدی – آن چیزی نیست که به نظر می رسد.
این قسمت به دلیل تنظیمش ریتم خوبی دارد. بازی ادوارد نورتون در این قسمت فوق العاده است و لحظاتی که او سعی می کند همسر سابق و پسرش را از تصمیم خود منصرف کند شگفت انگیز است.
نقد و بررسی فیلم Past Lives
قسمت پنجم
کارگردان: ریچی مهتا
بازیگران: آدارش گاوراو – کری راسل
خلاصه داستان: در بمبئی، جنایتکار خرده پا، گاوراو (آدارش گاوراو) و دستیار غیرمنتظره اش نیل (گاز چوداری) باید یک ماموریت خطرناک را انجام دهند.
این قسمت از نظر کارگردانی، موسیقی و داستان بسیار خاص است و رنگ و بوی جدیدی به سریال می دهد. اما این قسمت به داستان اصلی کمکی نمی کند، ظاهرا این قسمت فقط برای نمایش هند در سریال گنجانده شده است! یک صحنه واقعا جالب وجود دارد لحظه ای که کودکی در وسط راه به دلیل گرما جان خود را از دست می دهد!
سریال Extrapolations
قسمت ششم
کارگردان: اسکات ز. می سوزد
رولانترو: جما چان- طاهر رحیم
خلاصه داستان ناتاشا (جما چان) یک مادر مجرد شجاع در لندن است. او شریکی (طاهر رحیم) را استخدام می کند تا با او رابطه جعلی برقرار کند.
این قسمت خیلی خاصه در این قسمت ما با چیزی روبرو هستیم که ممکن است در حال حاضر برای انسان ها باورنکردنی باشد، اما ممکن است در هر زمانی اتفاق بیفتد. با پیشرفت تکنولوژی، تراشه ای اختراع شد که می تواند خاطرات گذشته را در قالب فیلم پخش یا پاک کند.
علاوه بر این، با استفاده از تراشه، می توان اطلاعات جدیدی را به مغز وارد کرد. بازی طاهر رحیم (بازیگر 2 نقش مختلف در این سریال) جذاب است و بیننده را مانند او کاملاً سردرگم می کند.
قسمت هفتم
کارگردان: نیکول هولوفسنر
گلومسی: توبی مگوایر، ماریون کوتیار، فارست ویتاکر نو-ایزا گونزالس
خلاصه داستان: آگی و سیلوی در شب سال نو میزبان یک مهمانی صمیمی هستند، جایی که آگی خبرهای شگفت انگیزی را اعلام می کند.
آیا توبی مگوایر، ماریون کوتیار، فارست ویتاکر و ایزا گونزالس پشت یک میز نشسته اند و بیننده از آن لذت نمی برد؟
توبی مگوایر خوش تیپ که پس از 7 سال با «مرد عنکبوتی: راه بازگشت به خانه» جلوی دوربین رفت و با «بابلونیا» بار دیگر شخصیت بدی ساخت، حالا در بهترین سریال «ویژگی ها» به ستاره تبدیل شده است.
داستان خنده دار است و در عین حال حقایق جالبی را در مورد فناوری نشان می دهد. به عنوان یک ربات با شخصیت و تکنولوژی برای ورود به دنیای دیجیتال با استفاده از فناوری آلفا.
باز هم مشکل داستان به بن بست رسیده است و به نظر من چرخش شخصیت اگی به خوبی شکل نگرفته و مخاطب آن را درک نکرده است.
نقد فیلم جن گیر (The Exorcist) | اثر ویلیام فریدکین
قسمت هشتم
کارگردان: مایکل موریس
کیت هرینگتون; با بازی دایان لین و لوسی آدوبو.
خلاصه داستان: نیکلاس بیلتون (کیت هرینگتون) متهم به جنایتی علیه سیاره زمین است، اما آیا مدیر جدید آلفا (دایان لین) او و جهان را نجات می دهد؟
شاید باید به پایان بد سریال جدید عادت کنیم پایان سریال «بیرون» اصلا خوب نیست در این مرحله قرار است نیک بیلتون (قدرتمندترین و ثروتمندترین مرد جهان) محاکمه شود. . اما اعتماد یک مرد به قدرت و نفوذ خود به بدترین شکل ممکن انجام می شود.
البته باید گفت که در این قسمت باز هم کار نویسنده در حوزه تکنولوژی قابل مشاهده است.
فصل اول مینی سریال نیز به گونه ای به پایان می رسد که راه را برای فصل دوم این سریال باز می کند، اما عملکرد سریال به گونه ای بوده است که بعید است اپل فصل دوم این سریال را ارائه دهد.
سریال Extrapolations
حرف پایانی:
“ببین! مشکل هرگز تکنولوژی نبود. مشکل همیشه ما هستیم. ما بودیم. ما این فاجعه را به این سیاره آوردیم. سامی یکدیگر.”
فکر می کنم از این به بعد آن را درست کنیم.»
سریال کوچک «برونی سازی ها» در ریتم و نحوه روایت داستان مشکل زیادی دارد و انتظارات بیننده را برآورده نمی کند، اما در کل سریال بد نیست و بازیگران جذاب و ایده های خلاقانه و جلوه های بصری و موسیقی متن نمی گذارد این سریال آزادانه سقوط کند.