لئونارد برنشتاین یکی از اولین رهبران ارکستر متولد آمریکا بود که شهرت جهانی کسب کرد. او موسیقی متن برادوی را برای داستان وست ساید ساخته است.
آخرین خبر: فیلم لئونارد برنشتاین Maestro در ماه نوامبر وارد سینماها می شود.
بردلی کوپر و کری مولیگان در نقش لئونارد برنشتاین و فلیسیا مونته آلگره در فیلم بعدی Maestro که بر رابطه و ازدواج این زوج و همچنین حرفه برنشتاین تمرکز دارد، بازی میکنند.
این فیلم به کارگردانی کوپر و تهیه کنندگی استیون اسپیلبرگ و مارتین اسکورسیزی در تاریخ 22 نوامبر در سینماها اکران خواهد شد، قبل از پخش جریانی آن در نتفلیکس در تاریخ 20 دسامبر.
Maestro قبلاً جنجالهایی را ایجاد کرده است، زیرا برخی از افراد پیشنهاد استفاده از پروتز بزرگ را به کوپر دادهاند. بینی برای این نقش، نمونه ای از «چهره یهودی» ضد یهود بود. با این حال، دیگران از فیلم دفاع کردند، از جمله فرزندان برنشتاین و لیگ ضد افترا.
لئونارد برنشتاین که بود؟
لئونارد برنشتاین یکی از مشهورترین و تحسینشدهترین آهنگسازان قرن بیستم بود. او که بیشتر به خاطر آهنگسازی موزیکال برادوی داستان وست ساید شهرت داشت، سبک رهبری الهامبخش و پرهیجان او منجر به وقفه بزرگ او در رهبری فیلارمونیک نیویورک در سال 1943 شد.
لئونارد برنشتاین
او یکی از اولین رهبران آمریکایی متولد شد که ارکسترهای کلاس جهانی را رهبری کرد و به شهرت جهانی دست یافت. برنشتاین آثار بسیاری از جمله موزیکال هایی مانند On the Town و Wonderful Town، اپراهایی مانند Candide و قطعات موسیقی در مقیاس بزرگ مانند Mass را ساخت. او پس از مبارزه با آمفیزم، در سن 72 سالگی در سال 1990 درگذشت.
سنین جوانی و تحصیلات
لئونارد برنشتاین در 25 اوت 1918 در لورنس، ماساچوست به دنیا آمد. نام مادربزرگش لوئیس بود، نامی که مادربزرگش دوستش داشت، اما خانوادهاش همیشه او را لنی یا لئونارد صدا میزدند، که او در ۱۶ سالگی رسماً نامش را تغییر داد.
پدر او، سام برنشتاین، یک مهاجر روسی بود که در زادگاهش اوکراین قرار بود خاخام شود. زمانی که برنشتاین بزرگ وارد منطقه پایین ایست ساید شهر نیویورک شد، به عنوان یک پاک کننده ماهی مشغول به کار شد. او سرانجام در آرایشگاه عمویش هنری شغلی پیدا کرد و سپس برای یک دلال کلاه گیس درآورد.
سام در نهایت یک تجارت نسبتاً سودآور با توزیع محصولات زیبایی ایجاد کرد. لئونارد با درک این موضوع بزرگ شد که کسب و کار و موفقیت در اولویت قرار دارند و “مشغله” در زمینه موسیقی و هنر به سادگی ممنوع است.
لئونارد برنشتاین اولین بار زمانی که 10 ساله بود پیانو زد که متعلق به عمه اش کلارا بود. کلارا در حال طلاق بود و به مکانی برای نگهداری پیانوی عمودی عظیم خود نیاز داشت. لنی همه چیز را در مورد ساز دوست داشت، اما پدرش از پرداخت هزینه درس امتناع کرد. پسر که مصمم بود، ظرف کوچک پول خود را جمع کرد تا چند جلسه را بپردازد.
او از همان ابتدا طبیعی بود، و زمانی که میتزوای بار او چرخید، پدرش آنقدر تحت تأثیر قرار گرفت که برای او یک پیانوی گرند بچه خرید. برنشتاین جوان از همه جا الهام می گرفت و با هوس و خودانگیختگی بازی می کرد که هر کسی را که گوش می داد تحت تأثیر قرار می داد.
لئونارد برنشتاین به مدرسه لاتین بوستون رفت و در آنجا با اولین معلم واقعی خود و مربی همیشگی خود، هلن کوتس، آشنا شد. پس از فارغ التحصیلی، وارد دانشگاه هاروارد شد و در آنجا تئوری موسیقی را نزد آرتور تیلمن مریت و کنترپوان را نزد والتر پیستون خواند.
در سال 1937، برنشتاین در کنسرت سمفونی بوستون به رهبری دیمیتری میتروپولوس شرکت کرد. قلب برنشتاین آواز میخواند وقتی مرد یونانی کچل را میدید که با دستهای برهنهاش اشاره میکرد و شور و شوق نادری برای هر امتیاز از خود بیرون میداد.
در یک پذیرایی روز بعد، میتروپولوس شنید که برنشتاین در حال نواختن یک سونات بود و به قدری تحت تأثیر توانایی های مرد جوان قرار گرفت که از او دعوت کرد تا در تمریناتش شرکت کند. برنشتاین یک هفته را با او گذراند. پس از این تجربه، او مصمم شد موسیقی را محور زندگی خود قرار دهد.
بیشتر بخوانید: تاریخچه پیانو
لئونارد برنشتاین برای تقویت مهارت های فنی خود، یک سال آموزش فشرده را در موسسه موسیقی کورتیس در فیلادلفیا گذراند. او رهبری را نزد فریتز رینر آموخت، مردی که به تسلط بر جزئیات هر قطعه اعتقاد داشت.
لئونارد برنشتاین از این رشته سود می برد، اما به چیزی بیش از مکانیک اعتقاد داشت. در سال 1940، زمانی که او 22 سال داشت، مرکز موسیقی برکشایر در تانگلوود از برنشتاین دعوت کرد تا به 300 دانشآموز با استعداد دیگر و نوازندگان حرفهای برای یک تابستان کاوش و اجرای موسیقی بپیوندد.
او یکی از تنها پنج دانشجوی پذیرفته شده در کلاس کارشناسی ارشد رهبری بود که توسط سرژ کوسویتزکی مشهور تدریس می شد. این مرد برای برنشتاین پدر شد و اعتقاد او را به قدرت و اهمیت موسیقی تشویق کرد.
اوایله حرفه رهبری
با وجود علاقه و درخشش برنشتاین، او پس از تابستان در تانگلوود خود را بیکار یافت. او برای مدتی به کارهای عجیب و غریب رونویسی موسیقی پرداخت، اما بعد از شانس، فرصتی باورنکردنی به او پیشنهاد شد. به دلیل پیش نویس جنگ، تعداد بسیار کمی از نوازندگان توانا در ایالت باقی ماندند.
هنگامی که فیلارمونیک نیویورک به دنبال دستیار رهبر ارکستر شد، برنشتاین این سمت را از آرتور رودزینسکی رهبر ارکستر پذیرفت. برنشتاین اولین آمریکایی و جوانترین فردی بود که دستیار رهبر ارکستر شد. در 14 نوامبر 1943، رهبر مهمان سمفونی، برونو والتر بسیار معتبر، بیمار شد. رودزینسکی، توانا اما سخاوتمند، به برنشتاین دستور داد تا کنسرت بعد از ظهر آن روز را اجرا کند.
او این کار را کرد. رهبر ارکستر جوان جمعیت و بازیکنانش را شگفت زده کرد. تشویق های هیجان انگیز نیویورک تایمز را برانگیخت تا مقاله ای در مورد عملکرد او منتشر کند و نوشت: «این یک داستان موفقیت آمیز آمریکایی است. پیروزی گرم و دوستانه آن، سالن کارنگی را پر کرد و تا حد زیادی در امواج پخش شد.
این داستان در روزنامه های سراسر کشور تجدید چاپ شد و برنشتاین یک شبه رهبر ارکستر معتبری شد، کسی که تا پایان فصل 11 بار رهبری فیلارمونیک را بر عهده داشت.
در طی چندین سال بعد، او ارکستر مرکز شهر نیویورک را رهبری کرد و به عنوان رهبر مهمان در سراسر ایالات متحده، اروپا و اسرائیل ظاهر شد. او اولین موزیکال برادوی خود را با نام On the Town در سال 1944 ساخت و آن را از باله ای به نام Fancy Free اقتباس کرد که قبلاً با طراح رقص جروم رابینز درباره سه ملوان جوان در مرخصی در شهر نیویورک ساخته بود. این نمایش موفقیت آمیز بود و جین کلی و فرانک سیناترا در سال 1949 در اقتباس سینمایی بازی کردند.
لئونارد برنشتاین
لئونارد برنشتاین در سال 1947 در تل آویو رهبری کرد، که اولین همکاری از بسیاری از همکاریها با ارکستر فیلارمونیک اسرائیل بود. بر اساس زندگینامه لئونارد برنشتاین توسط لئونارد برنشتاین، سال بعد، اندکی پس از اینکه ارتش اسرائیل شهر بئرشبا را در طول جنگ اعراب و اسرائیل تسخیر کرد، برنشتاین و ارکسترش سوار بر اتوبوسی زرهی از صحرا عبور کردند تا برای سربازان و شهرک نشینان آنجا کنسرت اجرا کنند. همفری برتون.
در سال 1949، برنشتاین ارکستر سمفونیک بوستون را در کنسرتی که از تلویزیون NBC به مناسبت یک سالگی تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر توسط سازمان ملل متحد برگزار شد، رهبری کرد. این کنسرت که شامل سخنرانی بانوی اول سابق النور روزولت بود، اولین حضور تلویزیونی برنشتاین و اولین پخش تلویزیونی از تالار معروف کارنگی بود.
داستان وست ساید و موزیکال های دیگر
زندگی موسیقایی لئونارد به شکوفایی ادامه داد و او را در چندین تور بین المللی در دهه 1950 برد. او در سال 1952 جشنواره هنرهای خلاق را در دانشگاه برندیس تأسیس کرد. او همچنین به تدریس علاقه پیدا کرد. برنامه های تلویزیونی Omnibus و Young People’s Concerts به او اجازه داد تا با مخاطبان کاملاً جدیدی از دوستداران موسیقی صحبت کند.
در این دهه، برنشتاین برای چندین اپرا و موزیکال اشعار و اشعار نوشت و بسیاری از آنها در میان تحسین و تحسین پیروز شدند. او موسیقی و اشعاری را برای اقتباس موزیکال در سال 1950 از نمایشنامه جی. راز. با این وجود، با بازی ژان آرتور با بازی پیتر پن و بوریس کارلوف در نقش دوگانه کاپیتان هوک و جورج دارلینگ، به خوبی مورد بازبینی قرار گرفت و به موفقیت بزرگی دست یافت.
بعد، برنشتاین موزیکال «مشکل در تاهیتی» (1951) را نوشت که یک قطعه 45 دقیقهای دو شخصیتی درباره یک زوج بیحوصله و از طبقه متوسط است. در سال 1953، برنشتاین موسیقی موسیقی شهر شگفت انگیز را نوشت، درباره دو خواهر از اوهایو که به آپارتمانی زیرزمینی در شهر نیویورک نقل مکان می کنند تا به دنبال مشاغل مربوطه به عنوان نویسنده و بازیگر باشند.
لئونارد برنشتاین تنها پنج هفته فرصت داشت تا موسیقی را بسازد، در این مدت او عملاً خود را در آپارتمانش با نمایشنامه نویسانش جوزف A. فیلدز و جروم چودوروف حبس کرد تا بر روی کار تمرکز کند. این موزیکال بعداً برنده پنج جایزه تونی از جمله بهترین فیلم موزیکال و بهترین بازیگر زن برای ستاره روزالیند راسل شد.
برنشتاین در اواسط دهه 1950 برای دو نمایش برادوی به طور همزمان روی موسیقی کار کرد. اولی اپرت کاندید بر اساس رمانی به همین نام از ولتر بود که در سال 1956 عرضه شد و پس از دو ماه به دلیل اجرای ضعیف در باکس آفیس بسته شد. دومی یکی از مشهورترین آثار برنشتاین بود: داستان وست ساید، یک موزیکال با الهام از نمایشنامه ویلیام شکسپیر در رومئو و ژولیت.
داستان وست ساید داستان تونی و ماریا را دنبال میکند که در میان رقابت باندهای خیابانی بین جتها و کوسهها در ناحیه بالا وست ساید منهتن، عاشقانه نوپای خود را دنبال میکنند.
با توجه به Something’s Coming، Something Good: West Side Story and the American Imagination اثر میشا برسون، برنشتاین گفت: «همه به ما گفتند که این نمایش یک پروژه غیرممکن است. «علاوه بر این، چه کسی میخواست نمایشی را ببیند که در آن پرده اول روی دو جسد افتاده روی صحنه فرود میآید؟»
لئونارد برنشتاین با همکاری جروم رابینز، آرتور لورنتس و استفان ساندهیم افسانهای، ریتمهای جاز و لاتین را به آهنگهای ارکسترال سنتی و سکانسهای رقص طولانیتر برای موسیقی وست ساید استوری القا کرد. در میان نگرانیها مبنی بر اینکه موسیقی برای مخاطبان محبوب بسیار افسردهکننده یا پیچیده است، برنشتاین با سایر اعضای تیم خلاق که میخواستند برخی از سکانسهای پیچیدهتر اپرا را قطع کنند، مقابله کرد.
بیشتر بخوانید: بیوگرافی خواننده سبک کانتری رندی تراویس
غریزه برنشتاین درست ثابت شد، زیرا این نمایش پس از افتتاحیه در سال 1957، نقدهای مثبتی را به همراه داشت و شش نامزدی جایزه تونی، از جمله یکی برای بهترین موزیکال، را به خود اختصاص داد، اگرچه این جایزه به مرد موسیقی رسید. داستان وست ساید در یک فیلم محبوب محصول 1961 و همچنین نسخه سینمایی دیگری در سال 2021 به کارگردانی استیون اسپیلبرگ اقتباس شد.
فیلارمونیک نیویورک
لئونارد برنشتاین در سال 1957 مدیر موسیقی فیلارمونیک نیویورک شد و تا پایان کار خود به رهبری و ضبط با ارکستر ادامه داد. او نوآوریهای زیادی را به مؤسسه موسیقی معروف معرفی کرد، از آهنگسازان کمشناخته معاصر حمایت کرد و کنسرتهای غیررسمی را میزبانی کرد که شامل صحبت برنشتاین مستقیماً از روی صحنه با تماشاگران بود.
طبق گفته لئونارد برنشتاین: اصیل آمریکایی اثر برتون برنشتاین و باربارا بی، او همچنین تدریس مداوم تلویزیونی خود را به فیلارمونیک گسترش داد و کنسرت هفتگی جوانان ارکستر را در شبکه سیبیاس پخش کرد که میلیونها بیننده را در سراسر جهان در معرض موسیقی کلاسیک و موسیقیهای برنشتاین قرار داد. هاوس.
در طی یک حادثه بدنام در فیلارمونیک نیویورک، گلن گولد، پیانیست مشهور، کنسرتو پیانو شماره 1 در مینور توسط یوهانس برامس را اجرا کرد و با سرعتی کندتر و رویکردی خاص تر از آنچه معمول بود، نواخت. در یک حرکت غیرمعمول، برنشتاین مستقیماً در مورد رویکرد غیر متعارف گولد با حضار صحبت کرد و توضیح داد که او کاملاً با آن موافق نیست، اما احساس میکند که شایستگی هنری دارد و قدردانی میکند.
لئونارد برنشتاین از مردم پرسید: “در کنسرتو، رئیس کیست: تکنواز یا رهبر ارکستر؟” این حادثه که به طور گسترده منتشر شد منجر به گمانه زنی در مورد اختلاف بین رهبر ارکستر و پیانیست شد، اگرچه برنشتاین گفت که او در واقع این اظهارات را “با تشویق گلن” بیان کرد.
لئونارد برنشتاین
فیلارمونیک نیویورک در سال 1962 به خانه جدیدی در مرکز هنرهای نمایشی لینکلن در قسمت فوقانی وست ساید منهتن نقل مکان کرد و برنشتاین در مراسم افتتاحیه جشن افتتاحیه با آثار لودویگ بتهوون، وان ویلیامز و گوستاو مالر برگزار شد. برنشتاین به ویژه به کار مالر علاقه داشت و مسئول کمک به جلب توجه بیشتر جریان اصلی به آهنگساز اتریشی اواخر قرن نوزدهم بود. پس از ترور رئیس جمهور جان اف کندی در سال 1963، لئونارد برنشتاین سمفونی رستاخیز مالر را در یک مراسم یادبود تلویزیون ملی اجرا کرد.
اواخر کار
مسئولیتهای لئونارد برنشتاین با فیلارمونیک نیویورک زمان کمی را برای آهنگسازی در اختیار او گذاشت، اگرچه او در سال 1965 یک سال تعطیلی از ارکستر گرفت تا مزامر چیچستر را بسازد. ترکیب کرال توسعه یافته شامل خواندن متنی از کتاب مزامیر به زبان عبری اصلی است. این کنسرت با بیش از 270 اجرا در 28 کشور و 30 ایالت آمریکا به یکی از پر اجراترین کنسرت های برنشتاین تبدیل شد.
از سال 1966، برنشتاین به طور منظم با فیلارمونیک وین همکاری کرد، کنسرتها را رهبری کرد و چندین ضبط از سمفونیهای ماهر با ارکستر ساخت. همچنین در آن سال، ژاکلین کندی اوناسیس به برنشتاین دستور داد تا اثری را برای افتتاح مرکز هنرهای نمایشی جان اف کندی در واشنگتن بسازد.
به گفته لئونارد برنشتاین: یک زندگی، نتیجه ماس بود، یک قطعه تئاتر در مقیاس بزرگ که بر اساس مراسم تریدنتین کلیسای کاتولیک ساخته شد. این اثر که بخشهایی از مراسم عبادی عمدتاً به زبان لاتین خوانده میشود، دارای یک گروه کر است که نسبت به نقش خدا در زندگیشان ناامید و مشکوک میشود. اگرچه با تأیید ایمان به پایان می رسد، Mass بحث برانگیز بود و در اولین افتتاحیه نظرات متفاوتی را ایجاد کرد.
لئونارد برنشتاین در دو دهه بعد به رهبری، آهنگسازی، تدریس و تولید برنامه های تلویزیونی ویژه ادامه داد. او دوباره با جروم رابینز همکاری کرد تا باله دیبوک در سال 1974 را بر اساس نمایشنامه ای به همین نام از نویسنده و نمایشنامه نویس اس. آنسکی بسازد.
یکی دیگر از ساختههای قابل توجه در این مرحله از کار برنشتاین، اپرای یک مکان آرام در سال 1983 بود که دنبالهای بر اپرای او در سال 1951 «مشکل در تاهیتی» بود. «مکان آرام» که برای اولین بار در اپرا بزرگ هیوستون به نمایش درآمد، مورد توجه منتقدان قرار گرفت که باعث ناامیدی بزرگ برنشتاین شد.
بیشتر بخوانید: زندگینامه جفری دامر | قاتل بی رحم
در یک مهمانی در سال 1986، برنشتاین گفت: «میدانی چه چیزی مرا واقعاً پریشان کرده است؟ به گفته لئونارد برنشتاین: یک زندگی، تنها به عنوان مردی که داستان وست ساید را نوشت، از من به یاد میآیند.
لئونارد برنشتاین به طور منظم در سالن موسیقی تانگلوود در برکشایر هیلز در غرب ماساچوست اجرا میکرد و سمفونی بوستون را در آنجا اجرا میکرد که آخرین کنسرت او در آگوست 1990 بود. برنشتاین در طول نمایش درد و خستگی را تجربه کرد و در طول موومان سوم دچار سرفه شد. از سمفونی شماره 7 بتهوون، اما تا پایان کنسرت روی صحنه ماند و رهبری کرد.
همسر و رابطه جنسی
لئونارد برنشتاین در 5 فوریه 1947 در یک مهمانی با هنرپیشه کاستاریکای شیلیایی فلیسیا مونته آلگره ملاقات کرد. آن دو چند ماه بعد نامزد کردند، اما پس از آن تصمیم گرفتند که برای ازدواج آماده نیستند و در کمتر از یک سال آن را قطع کردند. با این حال، آنها بعداً دوباره عشق خود را احیا کردند و در اوت 1951 ازدواج کردند. این زوج صاحب سه فرزند به نامهای جیمی، الکساندر و نینا شدند.
لئونارد برنشتاین
به گفته لئونارد برنشتاین از برتون، در انظار عمومی، برنشتاین مانند یک شوهر و پدر فداکار به نظر می رسید، اما در واقعیت، او در زمان ازدواج با مردان و زنان متعددی درگیر بود. مونته آلگره که قبل از ازدواج با برنشتاین از شهرت روابط خود با او خبر داشت، رفتار مثبتی نسبت به دنیای بیرون داشت، اما رفتار او فشار زیادی بر او وارد کرد. او در نامهای به برنشتاین نوشت: «شما همجنسگرا هستید و ممکن است هرگز تغییر نکنید» و افزود: «ازدواج ما بر اساس اشتیاق نیست، بلکه بر اساس حساسیت و احترام متقابل است.»
به گزارش نیویورک تایمز، برنشتاین در مورد دوجنسیتی خود نگران بود و با امید ظاهری “درمان” درگیر سالها درمان شد. برنشتاین در توصیف جذابیت جنسی خود نسبت به مردان، به خواهرش نوشت: “من درگیر یک زندگی خیالی با فلیسیا هستم.”
در سال 1971، برنشتاین با تام کوتران، مدیر موسیقی یک ایستگاه رادیویی کلاسیک سانفرانسیسکو آشنا شد و عاشق او شد و پنج سال بعد، مونته آلگره را به خاطر او ترک کرد. به گفته برتون، او که خشمگین شده بود به برنشتاین گفت که او “قرار است در یک پیرمرد تلخ و تنها بمیرد”
بیشتر بخوانید: بیوگرافی ویل اسمیت | لیست فیلم ها و زندگی شخصی
مدت کوتاهی پس از جدایی آنها، Montealegre به سرطان ریه تشخیص داده شد. برنشتاین پس از اطلاع از این موضوع به مونتهالگره بازگشت و تا زمان مرگش در 16 ژوئن 1978 در سن 56 سالگی از او مراقبت کرد.
به گفته لئونارد برنشتاین: تنوع بینهایت یک موسیقیدان اثر پیتر گرادنویتز، برنشتاین از این از دست دادن دل شکسته بود و هرگز بهبودی کامل پیدا نکرد. . به گفته برتون، او رابطه عاشقانه خود را با کوتران از سر نگرفت، اگرچه این دو دوست باقی ماندند تا اینکه کوثران در سال 1987 در اثر ایدز درگذشت.
مرگ
لئونارد برنشتاین که مدت ها سیگاری بود، در اواخر عمرش با آمفیزم مبارزه کرد. او در 14 اکتبر 1990 در سن 72 سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت. او – با قرار دادن نسخه ای از سمفونی پنجم گوستاو مالر بر قلبش – در گورستان گرین وود در بروکلین، نیویورک، در کنار Montealegre به خاک سپرده شد.
نیویورک تایمز در آگهی ترحیم خود، برنشتاین را «یکی از بااستعدادترین و موفق ترین موسیقیدانان تاریخ آمریکا» توصیف کرد. پس از مرگ برنشتاین چندین ادای احترام در سراسر جهان برگزار شد.تمامی برنامههای فیلارمونیک نیویورک بلافاصله پس از مرگ او به برنشتاین اختصاص داشت و چند ساعت پس از مرگ او، شرکتهای ضبط سونی کلاسیک و دویچه گرامافون اعلام کردند که نزدیک به 90 قطعه فشرده منتشر خواهند کرد. دیسک های ضبط شده سمفونیک او.
فیلم Maestro
بردلی کوپر و کری مولیگان در نقش برنشتاین و مونته آلگره در فیلم بعدی Maestro که بر روابط این زوج و همچنین حرفه برنشتاین تمرکز دارد، بازی میکنند. این فیلم زندگینامه به کارگردانی کوپر و تهیه کنندگی استیون اسپیلبرگ و مارتین اسکورسیزی در جشنواره بین المللی فیلم ونیز در 2 سپتامبر 2023 به نمایش درآمد.
استاد همچنین در سالن دیوید گفن در مرکز لینکلن نمایش داده شد – جایی که برنشتاین برای سالها رهبری فیلارمونیک نیویورک را بر عهده داشت. —در 2 اکتبر، و آن را به اولین فیلم ارائه شده از زمان بازسازی های اخیر سالن تبدیل کرد.
لئونارد برنشتاین
پس از انتخاب کوپر به عنوان برنشتاین، اسپیلبرگ پس از تماشای اولین قسمت از اولین کارگردانی کوپر، ستاره ای متولد شده (2018) او را برای کارگردانی این فیلم انتخاب کرد. در یک نقطه در طول نمایش، اسپیلبرگ برخاست، به سمت کوپر رفت و فریاد زد: “تو در حال کارگردانی استاد هستی!”
این فیلم جنجالهایی را برای اکرانش در سینما ایجاد کرد، زیرا برخی از افراد پیشنهاد کردند که کوپر از یک بینی مصنوعی بزرگ برای این نقش استفاده کند، نمونهای از «چهره یهودی» ضدیهودی است. با این حال، دیگران، از جمله فرزندان برنشتاین، از فیلم دفاع کردند. اتحادیه ضد افترا ادعا کرد که استفاده از پروتز نمونه ای از کاریکاتور یا تبلیغات ضد یهود نیست.
Maestro در تاریخ 22 نوامبر در سینماها اکران خواهد شد، قبل از پخش جریانی آن در نتفلیکس در 20 دسامبر.
نقل قول ها
موسیقی میتواند نامناپذیر را نامگذاری کند و ناشناختهها را با هم ارتباط برقرار کند.
در کنسرتو چه کسی رئیس است: سولیست یا رهبر ارکستر؟
می دانید چه چیزی مرا واقعاً پریشان کرده است؟ من فقط به عنوان مردی که داستان وست ساید را نوشت به یاد خواهم آورد.