نام انگلیسی: Tron: Ares
نام فارسی: فیلم ترون: آریس
محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده
ژانر: علمیتخیلی، هیجانانگیز
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۱ از ۴
اگر همهی مشکلات دو دههی اخیر آثار تولیدی دیزنی را به گردن این کمپانی بیندازیم، باید گفت کمی در حق آن بیانصافی کردهایم. بهطور مثال سری فیلمهای «ترون» که از سال ۱۹۸۲ مسیر خود را آغاز کرد، با آن ساختار میتوانست تبدیل به فرنچایزی از جنس جنگ ستارگان شود.
اما رابطهی دنیای کوین فلین و جهانِ خلقشده توسط او هیچگاه نه شبیه رابطهی آفریدگار و مخلوق شد و نه حتی شبیه رابطهی خدایان اساطیری و نیمهخدایان بهتصویر کشیدهشده. در محصول ۲۰۱۰ نیز با این دنیای محدود میان نامحدودهای کدهای برنامهنویسی مواجه شدیم.
حال در اثری جدید و ادامهای بر رخدادهای قبلی باز هم با تعویض کارگردان مواجه شدهایم؛ تغییراتی که در سه اثر نشان از تلاش دیزنی برای پیدا کردن مسیری بهمنظور موفقیت تجاری این سری فیلمها دارند. آقای «یواکیم رونینگ» نروژی پس از همکاریهای متعدد با دنیای دیزنی بار دیگر مورد اعتماد این کمپانی قرار گرفته و آخرین تیر در کمان آنها محسوب میشود.
همانطور که انتظار میرود، داستان آقای رونینگ با نقل محافل این روزهای انسان، یعنی هوش مصنوعی، آمیخته شده است. سالها پس از کوین و سم فلین، حال ادارهی شرکت بر عهدهی ایو کیم است.
در برابر او شرکتی دیگر با مدیریت نوهی دلینجر معروف، با نام «جولیان»، در رقابتی تنگاتنگ سعی دارد به کد پایداری مخفی در دنیای گرید دست پیدا کند. این کد باعث میشود برنامهی مستر کنترل هویت انسانی درون دنیای واقعی پیدا کند.
کامرون مانهن: مدل ۳ ساله تا ستاره سریال بیحیا و جوکر گاتهام
شیرینی روایت فیلم ترون: آریس آقای رونینگ میتوانست همان هویتدادن به ساختار کدنویسیهای کامپیوتری باشد. بهطور مثال تلاشهای دلینجر برای هک سیستم شرکت رقیب مخاطب را به درون راهروهای پیچیدهی یک برنامهی کامپیوتری میبرد و طریقهی نفوذ را تا جایی که میتواند از طریق تقابل کدهای مهاجم و کدهای پراکسی بهتصویر میکشد. اما این زیبایی و تقابل صرفاً در همین سکانس حضور پررنگی دارد.
فیلم ترون: آریس آقای رونینگ، مانند دو اثر قبلی، دچار فقر در ایجاد رابطهی خالق و مخلوق است. حتی حضور جرد لتو در کالبد کاراکتر آریس هم قرار نیست داستان فیلم سوم را گسترده کند.
متأسفانه در پردهی دوم شاهد از بین رفتن فرصتهای روایی و فرو رفتن کارگردان در تعقیبوگریزهای لحظهای و در نهایت دیالوگهای بیثمر توضیحی میان کاراکترها هستیم.

آقای رونینگ در فیلم ترون: آریس حتی در شخصیتپردازی و توزیع روایت فیلم ترون: آریس بین آنها و اهدافی که دارند نیز ناموفق است. او گویی درگیر پروژهای از قبل شکستخورده شده که باید تا جایی که میتواند آن را بزک کند تا بخش بازاریابی دیزنی بتواند از این رنگولعاب در جذب مخاطب و فروش گیشه استفاده کند.
اما این رنگولعاب هم در مقایسه با انتزاعات دیجیتالی از جنس ماتریکس ناکام باقی میماند. هر سه کارگردان این سهگانه در تزریق افزونهای اساطیری و تلفیق آن با کنه دنیای مدرن و دیجیتال ناکام ماندهاند.
داستان سه فیلم ترون بدون شک هنوز هم پتانسیل تبدیل به اثری چندلایه و در عین حال حماسهای پستمدرن و دیجیتال را دارد. اینکه دیزنی پس از این سه اثر باز هم تمایل به بازگشت به این دنیا از تریق فیلم ترون: آریس دارد یا امتیاز آن را به کمپانی یا خالقی خوشقریحه خواهد فروخت، پرسشی است که باید گرد زمان بر آن بنشیند.

								
