نام انگلیسی: Because I Hate Korea
نام فارسی: فیلم زیرا من از کره متنفرم
محصول: ۲۰۲۴ – کرهی جنوبی
ردهی سنی: ۱۳+
ژانر: درام
امتیاز: ۱ از ۴
سارا
«گی-نا» در ابتدای دههی بیست زندگیاش است، اما از هیچ چیز زندگی خود راضی نیست. او دچار پوچی و احساس بیهودگی است. او از کره متنفر است و مدتهاست تصمیم گرفته از این کشور فرار کند. گی-نا مقصد مهاجرت خود را نیوزیلند انتخاب کرده و حالا راهی سفر است. شاید در نیوزیلند بتواند خود واقعیاش را بیابد.
«ژانگ کون-جائه» در ابتدا با فیلم اثرگذار «بد مردن» در سال ۲۰۰۰ به عنوان بازیگر وارد سینما شد. او سپس در کنار بازیگری و دستیاری کارگردانی و فیلمنامهنویسی به ساخت فیلم کوتاه نیز پرداخت تا در سال ۲۰۱۵ اولین فیلم بلند خود را روی پرده برد.
فیلم زیرا من از کره متنفرم که هم اثر خوبی بر روی مخاطبان داشت و هم جوایز خوبی را برایاش به ارمغان آورد. او در سال ۲۰۲۴ دومین فیلم بلند سینماییاش را با نام فیلم زیرا من از کره متنفرم روی پرده برد. فیلمی که در آن تلاش میکرد بیهودگی و بیهدفی جوانان کرهای را به تصویر درآورد.
آقای کون-جائه فیلم زیرا من از کره متنفرم را از رمانی با همین نام که در سال ۲۰۱۵ منتشر شده اقتباس کرده بود. اقتباسی که اگرچه هدف خوبی برای ساخته شدن داشت اما هرگز نتوانست نه به کتاب نزدیک شود و نه خواستهی سازندهی خود را برآورده کند.
روایت آقای کون-جائه درهم و فاقد انسجام داستانی است. او سعی کرده با گرفتن خط زمانی مستقیم از داستان خود مخاطب را جذب کند و باعث شود مخاطب برای درک اتفاقات رخ داده برای گی-نا بیشتر تلاش کند. اما این امر برعکس رخ میدهد و این شکسته شدن زمان باعث گیج شدن مخاطب و عدم تمرکز او برای دنبال کردن کاراکترهای اصلی میشود.
گی-نا در ابتدای داستان در فرودگاه و در حال رفتن از کره است. اما در ادامه مخاطب او را گاهی در کرهی قدیم، زمانی که قبل از بیست سالگی است میبیند، گاهی او را در کرهی جدید وقتی بار دیگر از نیوزیلند بازگشته مشاهده میکند و گاه باید او را در خود نیوزیلند دنبال کند. آقای کون-جائه هیچ نشانه و هیچ برنامهای برای انجام این جابهجاییها میان زمان در اختیار مخاطب قرار نمیدهد. نه فیلتری روی تصاویر است تا زمانها را تفکیک کند.
نه از روی پوشش کاراکترها میتواند آنها را جدا کند و نه حتی از چهرهی شخصیتها یا جایی که در آن زندگی میکنند میتوان به سرعت تشخیص داد که اتفاقات در چه جا و چه زمانی رخ میدهند. همین امر باعث میشود مخاطب نتواند تمرکز لازم را بر خود داستان داشته باشد.
در سوی دیگر این کارگردان جوان در شخصیتپردازیهای کاراکترهای فیلم زیرا من از کره متنفرم نیز ناقص عمل کرده است. انگار خود او نیز در این آشفتگی زمانی گیر کرده و نتوانسته کاراکترهایاش را از دل اتفاقات به خوبی بیرون بکشد.
مخاطب نه میتواند به خوبی گی-نا و دلیلاش از بیهدفی زندگی را درک کند و نه میتواند به کاراکترهای پیرامونیاش توجه خاصی نشان داد چرا که هیچکدام در مسیر روایت تعریف درستی نشدهاند. گی-نا شغل خوبی دارد، دوستان خوبی اطرافاش هستند و حتی خانوادهاش علیرغم فقیر بودن او را دوست دارند. اما چه چیز باعث شده او از زندگی ناراضی باشد؟
خواهر و مادر و پدر و حتی دوست پسر یا آن دوستی که در نیوزیلند با گی-نا آشنا میشود هیچ کدام شخصیتپردازی درستی نمیشوند و مخاطب در تمام این آشفتگیها نمیتواند به درک درستی از روایت دست پیدا کند. در نهایت باید گفت روایت آقای کون-جائه چیزی جز یک روایت سطحی و آشفته نیست که میتوانست با بازیگران خوباش بسیار بهتر باشد.