نام انگلیسی: The Frog
نام فارسی: سریال قورباغه
محصول: ۲۰۲۴ – کرهی جنوبی
ژانر: جنایی، هیجانانگیز
ردهی سنی: ۱۶+
امتیاز: ۳ از ۴
مصطفی ملکی
در بسیاری از روایتها شاهد بودهایم که زندگی کاراکتر اصلی چگونه در نتیجهی یک سکوت، یک انتخاب یا حتی یک عمل بهکلی تغییر میکند. شاید نزدیکترین نمونهی آن را در اثر سینمایی فیلم حرف بد نزن شاهد بودیم. آقای «مو وان-ایل» سریال قورباغه در ۸ قسمت سعی دارد از زاویهای دیگر به این دنیا ورود کند؛ روایتی که دو نقطه را با فاصلهی بیست سال و از طریق کاراکترهای مختلف در بر میگیرد.
داستان سریال قورباغه با چند برش از نماهای کوتاه و واگویههای «یئونگ-ها» در باب انزوا و تنهایی آغاز میشود که روی چهرهی خودش در ویلای اجارهای و غرق کردن زنی سیاهپوش متمرکز است.
پس از این برشهای سریع به زندگی عادی یئونگ-ها بازمیگردیم که در حال آمادهکردن فضای خانهی خود و عوضکردن ملحفهها برای مهمانان جدید است. بهنوعی او در فضایی زندگی میکند که همسایههایاش همه همین شغل را در پیش دارند و پاتوق همگی خشکشویی و کافهای است که توسط یکی از دوستاناشان مدیریت میشود.
کارگردان در همین حین سعی دارد مخاطب را با تدوینی قابل اعتنا به بیست سال پیش ببرد؛ جایی که تا میانههای روایت مخاطب احساس میکند گذشتهی یئونگ ها در حال تصویر شدن است. اما در اصل در حال تماشای خانوادهای دیگر هستیم که آنها نیز یک مسافرخانه را هدایت میکنند.
در این بازهی زمانی کاراکتر اصلی «سانگ-جون» نام دارد که همسر و تنها پسرش را به ادارهی متلی بیرون از شهر ترغیب میکند. کارگردان طی این هشت قسمت آنقدر وقت دارد که بهراحتی به زندگی هر کدام از کاراکترها و دنیای پیراموناشان سرک بکشد.
اما ورود زنی مرموز با نام «سئونگ-آ» به ویلای یئونگ-ها در زمان حال و قتل زنی جوان توسط یک قاتل سریالی در متل سانگ-جون در بیست سال پیش گویی بطن روایت را آشکار میکند.
داستانی که آقای مو در برابر ما قرار میدهد داستان دو مرد است که طی بیست سال هر کدام در موقعیت شکنندهای بهلحاظ اقتصادی و روحی قرار دارند. درست در همین موقعیت هر دو با مهمانهای مرموزی مواجه میشوند که سرنوشتی تقریباً مشابه را قرار است برایشان رقم بزنند؛ دو قاتل سریالی.
اما مورد یئونگ-ها و غصب مکانش توسط سئونگ-آ روایت اصلی سریال قورباغه را تشکیل میدهد. تقابلی دو نفره که با بازی قابل اعتنای «کیم یون-سئوک» در برابر «گو مین-سی» مخاطب را بیشتر و بهتر درگیر روایت میکند.
بهنوعی آقای مو در داستان سریال قورباغه خود آنقدر خوب دنیای کاراکترها را تصویر میکند که بتواند بهراحتی وارد انزوای «سئونگ-آ» شود؛ دختری که عملاً در همهچیز متوسط است و همین باعث شده بهسبب پشتوانهی مالی پدر تبدیل به هیولایی شود که همهچیز و همهکس و هر احساس و عاطفهای را ببلعد. ورود او به دنیای یئونگ-آه تنش موجود سریال قورباغه را بهخوبی تصویر میکند.
آقای مو در پالت رنگی خود سعی دارد تا جایی که میتواند از طراحی لباسها و رنگ طبیعی موجود در طبیعت بکر اطراف نهایت بهره را ببرد. او در عین حال با کمی اشباع رنگ مخاطب را در فواصل مختلف سریال قورباغه وارد دنیاهای انتزاعی کاراکترها میکند.
استفاده از تدوین مناسب در سریال قورباغه باعث شده که در طول چهار قسمت مخاطب درگیر تعلیق بین گذشته و حال کاراکترها شود و از این طریق آنچه پیش روی او قرار میگیرد تازگی روایی داشته باشد.
آقای مو با استفاده از همین تدوین و برشهایاش فاصلهی این بیست سال و کاراکترهای روایت را کموکمتر میکند تا در نهایت در نقطهای همه در یک قاب مقابل یکدیگر قرار بگیرند.
فاصلهای که طی هشت قسمت برای رسیدن به این نقطه طی میشود همچون ماجراجویی شگفتانگیزی در دنیای تصویر است که مخاطب را لحظهلحظه با خود همراه میکند.
اما از این حقیقت نباید گذشت که دنیای پسر جوان «سانگ-جون» در این بین همچون تبری به تنهی حساس این روایت برخورد میکند؛ دنیایی که در خلاصهترین شکل ممکن و با برشهای ناموزون صرفاً برای هدیهدادن ابزار انتقام به یئونگ-ها کارایی دارد.
در صورتی که این پسر خود یکی از خردهروایتهای مهم فیلم محسوب میشود که کارگردان با بسطدادن دنیای او میتوانست مفاهیمی چون قلدری و انتقام در پس آن و نابودی آیندهی یک فرد نوجوان را بهخوبی تصویر کند.
در نهایت کاراکتر «بو-مین» را نیز نباید از نظر دور داشت که در هر دو نقطهی مکانی در قامت یک بازرس پلیس بیتجربه و باتجربه هر دو کاراکتر یئونگ-ها و سونگ-جان را درک کرده و بار منطقی روایت روی او استوار است.
اما کارگردان در کمال تعجب او را نیز در حاشیهای نگاه میدارد که خط اصلی روایت را خدشهدار نکند، در حالیکه این کاراکتر با بازی خوب «لی جونگ-اون» میتوانست ضلع پنجم این روایت باشد.