نقد فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم : در اواخر سال 1977 ، به نظر می رسید که همه این را باور دارند. اگرچه بیش از 50 سال است که بشقاب پرنده ها موضوعی محبوب برای حدس و گمان و تحقیق هستند ، اما هیچ وقت این پدیده بیشتر از دهه 1970 محبوبیت نداشت. در کنار هیولای لوخ نس ، پاگنده و آدم برفی شنیع ، بشقاب پرنده ها دیگر استان عناصر “حاشیه” نیستند ، بلکه به جریان اصلی منتقل شده اند.
بسیاری از شکاکان وجود داشت ، اما بسیاری از مردم ، از جمله کسانی که هرگز تصور نمی کردند چیزی غیر عادی ببینند ، می خواستند باور کنند. شاید این امر با نظم جهانی بسیار تیره ارتباط داشت (تنش نژادی ، ویتنام ، جنگ سرد) ، اما بیشتر و بیشتر مردان و زنان برای یافتن امید به ستاره ها نگاه می کردند.
برخورد نزدیک از نوع سوم یک فیلم عالی است ، اما از زمان بندی بی نظیر نیز سود برده است. این فیلم که پس از جنگ ستارگان منتشر شد ، توانست فضای علمی تخیلی را که در نتیجه فیلم پرفروش غیرمنتظره جورج لوکاس بوجود آمده بود ، جذب کند.
ناگهان همه درگیر داستان هایی درباره فضا و بیگانگان شدند. و در حالی که برخورد نزدیک فیلمی بسیار متفاوت از جنگ ستارگان است ، برای همان مخاطب پخش شد. ابتدا ، این فرصت به ما داده شد که ببینیم مدتها پیش در کهکشان بسیار دور ، چگونه بود. سپس ، به ما اجازه داده شد تا ببینیم اینجا در زمین چگونه است وقتی بازدیدکنندگان با تلفن تماس می گیرند.
برخورد نزدیک فرصتی را برای استیون اسپیلبرگ ، کارگردان ایجاد کرد تا داستانی را که سالها می خواست بگوید بیان کند – اگر بیگانگان خیرخواه با انسانها تماس بگیرند ، چه اتفاقی می افتد. اسپیلبرگ از قبل از شروع فیلمبرداری Jaws روی این داستان کار می کرد و حتی پس از اینکه “برخورد نزدیک” در اواخر سال 1977 “در قوطی” بود ، کارگردان آن را تمام نکرد.
در نتیجه ، نسخه ای که در نوامبر 1977 وارد سینماها شد ، نمایانگر چشم انداز نهایی اسپیلبرگ نبود. کارگردان مسلح با 2 میلیون دلار ، پشت دوربین رفت تا صحنه های بیشتری را فیلمبرداری کند ، سپس به اتاق تدوین بازگشت. برخورد نزدیک از نوع سوم: نسخه ویژه در سال 1980 منتشر شد.
این نشان دهنده کار مجدد نسخه 1977 (که اسپیلبرگ آن را “کار در حال پیشرفت” می نامید) بود ، با حدود 15 دقیقه فیلم اصلی حذف شده و 12 دقیقه دیگر صحنه های جدید (از جمله شش دقیقه داخل کشتی در پایان) اضافه شد از آن زمان ، حداقل چهار نسخه دیگر وجود داشته است که همه ترکیبی از صحنه های حذف شده را شامل می شوند و طول آنها از 132 دقیقه تا نزدیک 2 و نیم ساعت است. از نظر موضوعی و محتوایی ، همه آنها مشابه هستند.
فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم
تفاوتها جزئی هستند و هیچ نسخه خاصی به وضوح بهتر از بقیه نیست. برای ثبت ، این بررسی بر اساس آخرین نسخه “Collector’s Edition” فیلم است که بر روی DVD در دسترس است. این تصویر متحرک به شدت بر اساس نسخه 1977 ساخته شده است و تعدادی از صحنه های 1980 نیز در آن گنجانده شده است.
حیله فروش نسخه ویژه – پایان نامه شش دقیقه ای با ریچارد دریفوس در کاردستی بیگانه – به عنوان یک صحنه حذف شده گنجانده شده است ، اما بخشی از فیلم واقعی نیست. (اسپیلبرگ در حال ضبط این سکانس به عنوان اشتباه است – او اکنون استدلال می کند که داخل کشتی هرگز نباید نشان داده می شد.)
سفرهای بیگانگان به زمین جزء اصلی داستان های علمی تخیلی است. برخی از بهترین ژانرها (روزی که زمین ایستاد) و بدترین (طرح نه از فضا) از آن موضوع به عنوان سکوی پرتاب استفاده کرده اند. یکی از چیزهایی که Close Encounters را از پیشینیان به ظاهر بی شمار متمایز می کند این است که بیگانگان دوستانه ، کنجکاو و حتی بازیگوش هستند.
آقای اسپاک را کنار بگذاریم ، این یک توصیف رایج در مسابقات فضایی نیست. بیشتر اوقات ، بیگانگان در تصاویر متحرک به زمین حمله می کنند ، مشاهده نمی کنند و سعی می کنند تماس صلح آمیزی داشته باشند. فیلم هایی مانند Close Encounters ، E.T. و Contact از این قاعده مستثنی هستند.
اولین تماس واقعاً چگونه خواهد بود؟ این سناریویی است که اسپیلبرگ با کمک دکتر J. Allen Hynek ، یکی از برجسته ترین کارشناسان “بشقاب پرنده” در جهان تصور کرد. ارتش درگیر است ، اما آنها نمایش را اجرا نمی کنند. در عوض ، دانشمندان مسئول هستند. این دیدار یک ملاقات فوق العاده و جادویی از فرهنگ ها است – انسانها تلاش خود را نه برای سلاح و جنگ ، بلکه برای ساده ترین و مهمترین اصول اساسی زندگی: ارتباط برقرار می کنند.
از طریق رنگ ها ، موسیقی و حرکات دست ، ما با گونه های بیگانه درک می کنیم. با توجه به انتخاب بین این روز و روز استقلال ، نه تنها دیدارهای نزدیک محتمل تر است ، بلکه بی نهایت ترجیح داده می شود.
طرح ساده و سرراست است ، با پیچ و خم های بیهوده بارگیری نمی شود. برخورد نزدیک بر سه شخصیت و مسیرهای متفاوتی که آنها را در برج شیطان ، وایومینگ گرد هم می آورد تمرکز می کند. اول ، روی نیری (دریفوس) ، یک پسر معمولی با سه فرزند و یک همسر مادی گرا (تری گار) که بسیار نگران این است که همسایگان چه فکر خواهند کرد. به نوبه خود ، روی هنوز یک کودک در قلب است ، عاشق گلف مسخره است و برای دیدن پینوکیو به سینما می رود.
فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم
روی برای شرکت برق کار می کند و یک شب ، در خاموشی وسیع منطقه ، با یک سفینه فضایی بیگانه برخورد نزدیکی می کند که نیمی از صورتش را آفتاب سوخته و روانش متزلزل می شود. ناگهان ، خانواده روی در درجه دوم وسواس او در مورد بیگانگان قرار می گیرند. او تصورات غیرقابل توضیح از یک کوه دارد و مجبور است از هر موادی که در دسترس است مدل هایی از آن بسازد.
شخصیت دوم جیلیان گویلر (ملیندا دیلون) است ، مادری که پسر کوچکش ، بری (کاری گافی) را به دست بیگانگان از دست داده است. یک شب ، آنها به خانه جیلیان می رسند و بری را می برند. اکنون ، مانند روی ، او با تصویر کوه وسواس دارد ، مگر اینکه بجای ساختن مجسمه ، نقاشی می کشد ، زیرا می داند که بین آثار هنری او و فرصت اتحاد مجدد با پسرش ارتباط وجود دارد. او در اولین ظهور بیگانه با روی ملاقات می کند و پس از ترک همسر و خانواده اش ، برای سفر در سفر به او می پیوندد.
سرانجام ، کلود لاکومب (فرانسوا تروفو) ، دانشمند سازمان ملل ، مرد مسئول یک تیم عمدتا آمریکایی در حال بررسی پدیده های ناشناخته در سراسر جهان و آماده سازی منطقه ای بزرگ برای اولین تماس زمین با بازدیدکنندگان از ستارگان. لاکومب متمرکز و بدون شوخ طبعی است ، اما نامهربان نیست.
وقتی تشخیص می دهد که جیلیان و روی توسط بیگانگان “در برج شیطان” دعوت شده اند ، او هرچه می تواند (بدون آشکار شدن) برای کمک به آنها انجام می دهد. اما در نهایت ، لاکومب بیشتر به فکر بیگانگان است تا انسان.
بخشی از نبوغ Close Encounters این است که ما تا پایان نمی دانیم که بیگانگان خصمانه نیستند. برخی از حضورهای اولیه آنها در فیلم (هنگامی که کامیون روی را تکان می دهند و برای ربودن بری به خانه جیلیان می روند) نگران کننده است. به نور قرمز کوره مانند که خانه جیلیان را فرا می گیرد با نزدیک شدن به صنایع دستی فکر کنید. قرمز به طور سنتی یک رنگ آرامش بخش نیست و در این مورد کاملاً ترسناک است. (شاید این تنها صحنه ای در فیلم باشد که ممکن است بچه های کوچکتر را بترساند.)
برخلاف E.T. ، Close Encounters لحن سبک و بازیگوش ندارد. در جریان دادرسی تقریباً یک شبه فرعی شوم وجود دارد. تنها در پایان ، هنگامی که اسپیلبرگ پرده را بر فراز یک اوج هیجان انگیز و باشکوه عقب می کشد ، در نهایت می فهمیم که تنها نبودن به معنای خطر بودن نیست. ما باید همه آن چیزی را که تقریباً هر فیلم متحرک دیگری در مورد بازدید از بیگانگان به ما آموخته است ، فراموش کنیم.
برخورد نزدیک یکی از آن فیلم های کمیابی است که برای کودکان و بزرگسالان به یک اندازه کار می کند. بچه ها این فیلم را به عنوان قولی از آنچه ممکن است وجود داشته باشد و نگاهی تهدیدآمیز به امکانات موجود در جهان می دانند. چند نفر از ایمانداران بشقاب پرنده امروزه پس از دیدن این فیلم در کودکی ، شیفتگی خود را از زندگی بیگانه آغاز کردند؟ بزرگسالان ، حتی شکاک ، برخورد نزدیک را یک افسانه تمام شده می دانند.
فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم
این بشقاب ها چه واقعی باشند چه نباشند ، این فیلم به زیبایی بهترین گزینه را ارائه می دهد – این که دولت به اولین تماس و رفاه شهروندان خود اهمیت می دهد ، بیگانگان خیرخواه هستند و ما می توانیم از این واقعیت که “ما تنها نیستند ” قابل توجه است که فیلمی مانند برخورد نزدیک با بزرگسال در کودک و کودک با بزرگسال صحبت می کند.
در دیدارهای نزدیک هیچ ستاره ای با نام “بزرگ” وجود ندارد ، اما تأثیرگذاری بازیگران برای موفقیت آن بسیار مهم است. ریچارد دریفوس ، که با اسپیلبرگ در فیلم Jaws کار می کرد و بین فیلم هایی که از برنامه های فیلمساز برای کارگردانی فیلم های نزدیک مطلع شده بود ، تنها پس از یک مبارزات سخت مبارزه کرد.
اولین انتخاب اسپیلبرگ استیو مک کوئین بود که عاشق فیلمنامه بود ، اما بخشی از روی را رد کرد زیرا او هرگز بر هنر گریه بر روی صفحه تسلط نداشت. دریفوس دومین یا حتی سومین گزینه اسپیلبرگ نبود ، اما پشتکار خستگی ناپذیر او باعث شد تا در پی چندین امتناع بزرگتر از این نام شرکت کند. این یک مورد سرندپیتی است ، زیرا دریفوس کاملاً در شخصیت “همه افراد” لازم است تا روی برای برقراری ارتباط با مخاطب مناسب باشد. ما خودمان را روی صفحه می بینیم.
ملیندا دیلون ، که برای کار خود نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد ، تا آخر هفته قبل از شروع فیلمبرداری انتخاب نشد. مانند دریفوس ، او شخصیت خود را به فردی تبدیل می کند که برای یک مرد یا زن معمولی همدردی آسان است. هیچ چیز خاص و خارق العاده ای در مورد جیلیان وجود ندارد – او یک مادر مجرد است که هرگونه شانس را برای پیوستن مجدد به پسرش جرات می کند. در فیلم دیگری ، او ممکن است در نهایت به “علاقه عاشق” روی تبدیل شود ، اما اسپیلبرگ جاذبه بین این دو را کاملاً افلاطونی نگه می دارد.
انتخاب بازیگران فرانسوا تروفو کودتای اسپیلبرگ بود. تروفو انتخاب رویایی این قسمت بود و اسپیلبرگ انتظار نداشت که فیلمساز بزرگ فرانسوی بله بگوید. البته تروفو به دلیل کار پشت دوربین (که شامل آثار کلاسیک مانند 400 ضربه و ژول و جیم می شود) بسیار بیشتر از جلوی آن شناخته شده است.
به عنوان یک بازیگر ، او نقش های انگشت شماری را بر عهده دارد که تنها نقش برجسته بین المللی آن لاکومب است. (جالب است در نظر بگیریم که چگونه بسیاری از کودکان آمریکایی در اواخر دهه 70 اولین بار با این فیلم با تروفو مواجه شدند.) تروفو از همان ابتدا به وضوح گفت که او در دیدارهای نزدیک به عنوان بازیگر کار می کند و به عنوان ثانویه فعالیت نمی کند. کارگردان از روی شانه اسپیلبرگ نگاه می کند. او خود را به نحو تحسین برانگیزی تبرئه می کند و به بخشی که مناسب قامت اوست ، عزت و جدیت می بخشد.
در ابتدای سال 1977 ، آهنگساز جان ویلیامز در هالیوود بسیار شناخته شده بود (در درجه اول به دلیل کار در تلویزیون و چندین اثر نامزد اسکار که به سال 1967 برمی گردد). با این حال ، این سالی بود که او را در لیست A قرار داد و به افرادی چون Ennio Morricone ، Jerry Goldsmith و John Barry پیوست. در جشن اسکار 1978 ، ویلیامز با خودش روبرو شد.
در حالی که او برای جنگ ستارگان ، با موسیقی جسورانه تر و جسورانه اش برنده شد ، می توان استدلال کرد که کار او برای برخورد نزدیک (که برای آن نامزد شده بود) بیشتر انجام شده است. در واقع ، پنج نت امضا شده امروزه در حافظه باقی مانده است و در آن زمان ، همه با یک ساز موسیقی می دانستند چگونه آنها را بنوازند. (از قضا ، هیچ چیز خاصی در مورد این ترکیب وجود نداشت.
ویلیامز و اسپیلبرگ سرانجام آن را از بین صدها امکان انتخاب کردند زیرا به چیزی احتیاج داشتند ، نه به خاطر این که برجسته بود.) گذشته از نکات اصلی ، نمره Close Encounters کم صدا است و موسیقی فیلم خوبی را انجام می دهد: تنظیم روحیه ، اما بر عملکرد صفحه غلبه نمی کند.
جلوه های ویژه فیلم برای دوران خود قابل توجه است و همه چیز قبلی را (از جمله جنگ ستارگان و 2001) از بین می برد. کشتی مادر به طور خاص یک خلاقیت شگفت انگیز است و همانطور که در اواخر فیلم بر فراز برج شیطان (و در یکی از پوسترهای فیلم) معلق است ، نمی توان گفت که این نتیجه جادوگری پس از تولید است. چیزی واقعاً در آسمان
بسیاری از ملاقاتهای نزدیک بدون تأثیرات عمده ای می گذرد. با این حال ، هنگامی که اسپیلبرگ از نبوغ داگلاس ترامبول (که قبلاً در سال 2001 و Silent Running کار می کرد و برای نظارت بر جلوه های بصری Star Trek: The Motion Picture و Blade Runner استفاده می کرد) می خواهد تا اوج خود را به ارمغان بیاورد ، استاد دقیقاً آنچه مورد نیاز است را ارائه می دهد.
برخورد نزدیک فیلم سوم در زمینه فیلم های تماسی اول بی نظیر است – هشت نامزدی اسکار و یک برد (بهترین فیلمبرداری) گواهی بر آن است. جذابیت جهانی آن چیزی را برای علاقمندان به سینما در زمستان 1977-78 به ارمغان آورد زیرا اولین فیلم در موج فیلم های علمی تخیلی پس از جنگ ستارگان شکست (هرچند که البته ، برخورد نزدیک مدت ها قبل از رسیدن جنگ ستارگان به مرحله تولید درآمد. صفحه نمایش)
امروز ، در زمان چهلمین سالگرد اکران ، این فیلم به طرز قابل توجهی ایستاده است. داستان تازه و قانع کننده است ، جلوه های ویژه به همان اندازه قابل توجه است که CGI می تواند انجام دهد ، و موسیقی برخی از بهترین آثار جان ویلیامز را نشان می دهد. Close Encounters یک بسته کامل است و در آخرین تکرار خود به همان اندازه درخشش اول را دارد.
فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم
پایان مقاله نقد فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم
مجله نگاه
بیشتر بخوانید:
بهترین فیلم های مارتین مک دونا | فیلم گرمای بدن | کسب درآمد از فروشگاه آنلاین | ۱۰ کلید میانبر ایلاستریتور | اکسپرسیونیسم در ادبیات | زندگینامه کالیگولا | فیلم شبزندهداری با بزن و بکوب | معرفی سبک موسیقی مینیمال | وکتور آرت چیست | وکتور چیست و چه کاربردی دارد؟ | بهترین فیلم های نیکلاس کیج |