نقد فیلم هشت و نیم فلینی : خرد متعارف این است که فدریکو فلینی وقتی واقع گرایی را برای خیالات شخصی کنار گذاشت ، اشتباه کرد. که با شروع ” فیلم زندگی شیرین ” (1959) ، کار او در جنگل های تصاویر فرویدی ، مسیحی ، جنسی و زندگینامه ای وحشیانه ادامه یافت.
با مقاله نقد فیلم هشت و نیم با بامدادی ها همراه باشید.
با توجه به این دیدگاه مشاهده دقیق در “فیلم زندگی شیرین” (1954) نقطه اوج زندگی حرفه ای او بود و سپس ریشه های نئورئالیستی خود را کنار گذاشت. ” فیلم La Dolce Vita” به اندازه کافی بد بود ، ” فیلم هشت و نیم ” (1963) بدتر بود و تا زمانی که “ژولیت ارواح” را ساخت (1965) ، کاملاً از ریل خارج شد. همه چیز در سراشیبی است ، در کاری که تا 1987 ادامه داشت ، به جز “آمارکورد” (1974) ، با خاطراتش از کودکی فلینی. آن یکی آنقدر جذاب است که باید فارغ از تئوری غافل شوید و از آن لذت ببرید.
نقد فیلم هشت و نیم
این دیدگاه متعارف کاملاً غلط است. آنچه که ما به عنوان فلینیسک تصور می کنیم در “La Dolce Vita” و ” فیلم هشت و نیم ” به گل کامل می رسد. فیلم های بعدی او ، به جز “آمارکورد” ، چندان خوب نیستند و برخی از آنها از نظر مثبت نیز بد هستند ، اما با مهر و موم یک سازنده غیرقابل تردید مهر می خورند. فیلم های قبلی ، مثل اکثر اوقات شگفت انگیز ، جذابیت فلینیسک خود را با تعهدات باقی مانده نسبت به نئورئالیسم کاهش می دهند.
آلن استون ، منتقد ، در مقاله ای در بوستون ریویو ، از “گرایش سبک شناختی فلینی برای تأکید بر تصاویر بیش از ایده ها” ابراز تأسف می کند. من آن را جشن می گیرم یک فیلمساز که ایده ها را به تصاویر ترجیح می دهد هرگز از رتبه دوم بالاتر نخواهد رفت زیرا با طبیعت هنر خود می جنگد.
کلمه چاپی ایده آل ایده آل است. این فیلم برای تصاویر ساخته شده است و تصاویر بهترین زمانی است که آزادانه بتواند بسیاری از انجمن ها را برانگیزد و به اهداف محدودی پیوند نداشته باشد. اینجا استون درباره پیچیدگی ” فیلم هشت و نیم ” است: “تقریباً هیچ کس به طور قطعی نمی دانست که پس از یک بار مشاهده چه چیزی دیده است.” درست به اندازه کافی. اما در مورد همه فیلم های عالی صادق است ، در حالی که شما مطمئناً می دانید پس از یک بار مشاهده فیلم کم عمق آنچه را دیده اید.
” فیلم هشت و نیم ” بهترین فیلمی است که تاکنون در مورد فیلم سازی ساخته شده است. این از دیدگاه کارگردان گفته می شود و قهرمان آن ، گویدو (مارچلو ماسترویانی) ، به وضوح قصد دارد فلینی را بازی کند. این کار با یک کابوس خفگی آغاز می شود ، و یک تصویر به یادماندنی که در آن گیدو به آسمان شناور می شود ، با طنابی که همکارانش که او را برای تهیه برنامه های فیلم بعدی خود در حال هجوم آوردن به زمین هستند ، دوباره به زمین محکم می شود.
بیشتر فیلم در یک مرکز آبگرم در نزدیکی رم اتفاق می افتد و در مجموعه عظیم گیدو که برای فیلم بعدی خود در همان حوالی ساخته است ، حماسه ای علمی تخیلی که علاقه اش را به آن از دست داده است.
فیلم در واقعیت و خیال بافته و خارج می شود. برخی از منتقدان شکایت داشتند که گفتن واقعیت و آنچه فقط در ذهن گیدو اتفاق می افتد غیرممکن است ، اما من هرگز کوچکترین مشکلی نداشته ام و با فرار گیدو از شرایط ناخوشایند به دنیای سازگار ، معمولاً یک نقطه عطف مشخص وجود دارد از رویاهای او.
بعضی اوقات دنیای متناوب یک اختراع ناب است ، مانند صحنه معروف حرمسرا که گیدو بر خانه ای که همه زنان زندگی اش اشغال کرده اند – همسر ، معشوقه ها و حتی آنهایی که فقط می خواست با آنها بخوابد – حکمرانی می کند. در موارد دیگر ، ما خاطرات واقعی را می بینیم که توسط تخیل منحرف می شود.
هنگامی که گیدو کوچک به همکلاسی های خود در ساحل می پیوندد و از روسپی ساراغینا طعنه می زند ، وی به عنوان چهره ای برجسته ، غالب و نفسانی که نوجوان جوان به یاد می آورد دیده می شود. هنگامی که او توسط کشیشان مکتب کاتولیک خود مجازات می شود ، یک دیوار کامل توسط پرتره غول پیکر دومنیک ساویو ، نمادی از پاکی در آن زمان و مکان ، اشغال می شود. پرتره ، بسیار بزرگ برای واقعی بودن ، نشان دهنده گناه گیدو است که او از عزم مقدس مقدس برخوردار نیست.
نقد فیلم هشت و نیم
همه تصاویر (واقعی ، به خاطر سپرده شده ، اختراع شده) در یکی از محکم ترین فیلم های ساخته شده توسط فلینی جمع می شوند. فیلمنامه در ساخت دقیق است – و با این حال ، زیرا داستان در مورد یک کارگردان گیج است که نمی داند چه کاری می خواهد بعد انجام دهد ، ” فیلم هشت و نیم ” خود اغلب به عنوان پرونده های یک فیلمساز بدون برنامه توصیف می شود .
یک منتقد مبتنی بر وب می پرسد: “چه اتفاقی می افتد ، وقتی یکی از معتبرترین کارگردانان جهان ایده های خود را تمام می کند ، نه فقط در یک نوع کارخانه ، بلکه کاملاً گراز ، تا جایی که او در واقع فیلمی از خودش می سازد که قادر به ساخت فیلم نیست؟ ” اما ” فیلم هشت و نیم ” فیلمی درباره یک کارگردان نیست که ایده هایش را در اختیار داشته باشد – این فیلمی است که مملو از الهام می شود. گیدو قادر به ساخت فیلم نیست ، اما فلینی آشکارا اینگونه نیست.
Mastroianni در نقش Guido نقش آدمی را دارد که از فرارها ، دروغها و اشتهای نفسانی خود خسته شده است. او یک همسر (Anouk Aimee) شیک و روشنفکر دارد که او را دوست دارد اما نمی تواند با او ارتباط برقرار کند و یک معشوقه (ساندرا میلو) ارزان قیمت و محجوب ، که سلیقه او را آزار می دهد اما میل جنسی او را ملتهب می کند.
او چنان بد امور اداره می کند که هر دو زن همزمان در کنار شهر تهیه کننده بی تاب ، نویسنده منتقد و بازیگران ناآرامی هستند که امیدوارند یا در فیلم حضور داشته باشند ، همزمان در شهر آبگرم حضور دارند. او لحظه ای آرامش نمی یابد. گیدو در اواخر فیلم هشت و نیم موسیقی می گوید: “خوشبختی شامل این است که می توان بدون آسیب رساندن به کسی حقیقت را گفت.” این هدیه توسط نویسنده گیدو ، که به کارگردان می گوید فیلمش “مجموعه ای از قسمتهای کاملاً بی معنی” است ، و “از مزیت فیلم های آوانگارد برخوردار نیست ، گرچه تمام اشکالات را دارد”.
گیدو به دنبال مشاوره می رود. روحانیون پیر سر خود را با ناراحتی تکان می دهند و بازگشت به گناه دوران کودکی را القا می کنند. نویسنده ، مارکسیست ، آشکارا نسبت به کار خود تحقیر می کند. پزشکان به او توصیه می کنند آب معدنی بنوشد و استراحت کند ، استراحت زیادی داشته باشد. تهیه کننده برای بازنویسی سریع التماس می کند.
با پرداخت هزینه های بسیار زیاد ، اصرار دارد که از این مجموعه استفاده شود. و گاه و بیگاه گیدو زن ایده آل خود را تجسم می کند ، که توسط کلودیا کاردیناله تجسم می یابد: باحال ، آرامش بخش ، زیبا ، آرام ، بدون انتقاد ، با تمام پاسخ ها و بدون پرسش ها. این چشم انداز ، هنگامی که ظاهر می شود ، ناامید کننده است (او به اندازه همه بازیگران دیگر ناامید است) ، اما در ذهن او او را به یک موزه تبدیل می کند ، و به پشتیبانی خیالی او آرامش می بخشد.
دوربین فلینی بی نهایت دلپذیر است. به نظر می رسد بازیگران او اغلب به جای پیاده روی ، رقصیده اند. من از مجموعه “فلینی ساتیریکون” وی بازدید کردم و علاقه مند شدم ببینم که او در هر صحنه موسیقی پخش می کند (مانند اکثر کارگردانان ایتالیایی هم نسل خود ، او صدا را روی صحنه ضبط نمی کند اما گفتگو را پس از هماهنگی انجام می دهد). این موسیقی یک ریتم بلند و ظریف را به حرکات آنها وارد کرد.
البته بسیاری از صحنه ها موسیقی در آنها تعبیه شده است: در ارکسترهای ” فیلم هشت و نیم ” ، گروه های رقص و نوازندگان پرسه زنی دیده می شوند و بازیگران به شکلی کاملاً رقص خورده حرکت می کنند ، گویی که هماهنگ شده اند. نمرات فلینی ، توسط نینو روتا ، ترکیبی از آهنگ های پاپ و موسیقی رقص را به همراه دارد ، و این عمل را پیش می برد.
کمتر کارگردانی از فضا استفاده بهتری می کند. یکی از تکنیک های مورد علاقه او تمرکز بر روی یک گروه متحرک در پس زمینه و ردیابی با آنها گذشته از چهره های پیش زمینه ای است که به داخل و خارج از قاب می لغزند. او همچنین دوست دارد صحنه ای را با یک شات مستر ایجاد کند ، که وقتی شخصیتی برای استقبال از ما در یک قاب قرار می گیرد ، نمای نزدیک می شود.
نقد فیلم هشت و نیم
تکنیک دیگر این است که شخصیت های او را هنگام راه رفتن دنبال کنید ، و از آنها در نمای سه چهارم عکس بگیرید ، زیرا آنها به سمت دوربین برمی گردند. و او دوست دارد سکانس های رقص را با یک شریک زندگی قبل از پیوستن شریک دیگر به رقص ، به سمت دوربین شروع کند.
همه این حرکات در رژه های مشخصه او جمع شده اند. فلینی با الهام از عشق به سیرک در دوران کودکی ، از رژه ها در همه فیلم های خود استفاده کرد – نه رژه های ساختاری بلکه غیر رسمی ، افرادی که با هم به سمت یک هدف مشترک یا با همان موسیقی حرکت می کنند ، بعضی در پیش زمینه ، بعضی دورتر. ” فیلم هشت و نیم ” با رژه ای که دارای اصطلاحات عمدی سیرک است ، با رژه نوازندگان ، شخصیت های اصلی و گروتسک ها ، گریز از مرکز و “انواع” که فلینی دوست داشت در فیلم هایش بازی کند ، پایان می یابد.
من ” فیلم هشت و نیم ” را بارها و بارها دیده ام و استقبال من فقط تعمیق می شود. کاری را انجام می دهد که تقریباً غیرممکن است: فلینی جادوگری است که در مورد ترفندهای خود بحث می کند ، آشکار می کند ، توضیح می دهد و از بین می برد ، در حالی که هنوز ما را با آنها فریب می دهد. او ادعا می کند که نمی داند چه می خواهد یا چگونه به آن دست یابد و فیلم ثابت می کند که او دقیقاً می داند و از دانش او خوشحال است.
پایان مقاله نقد فیلم هشت و نیم
منبع سایت مداد
بیشتر بخوانید:
بهترین فیلم های ایمی آدامز|باخ کیست؟|فیلم هنرمند درجه یک|فیلم رودخانه سرخ|فیلم پنجره پشتی|سرگذشت ماشین های الکتریکی|کتاب بیگانه اثر آلبرکامو|نقد فیلم نوشته بر باد|فیلم دونده|نقاشی بانوی صخرهها|نقد فیلم گذشته|نقد فیلم روزهای بهشت