نقد فیلم علفهای شناور
نقد فیلم علفهای شناور : دیر یا زود ، همه کسانی که عاشق فیلم هستند اوزو را میشناسند . او ساکت ترین و لطیف ترین کارگردانان است ، انسانی ترین ، صریح ترین است. اما احساساتی که در فیلم های او جریان دارد ، شدید و عمیق است ، زیرا آن چیزهایی را نشان می دهد که ما بیشتر به آنها اهمیت می دهیم: والدین و فرزندان ، ازدواج یا زندگی در تنهایی ، بیماری و مرگ و مراقبت از یکدیگر.
با مقاله نقد فیلم علفهای شناور همراه ما باشید.
یاسوجیرو اوزو در سال 1903 متولد شد و در سال 1963 درگذشت ، اما فیلم های او تا اوایل دهه 1970 به طور گسترده ای در خارج از ژاپن دیده نمی شدند ، زیرا تصور می شد “او بیش از حد ژاپنی است”. او جهانی است؛ من در طول هیچ فیلمی بیش از ” فیلم داستان توکیو ” او که در مورد کودکانی است که به طرز ظریفی بیش از حد مشغول هستند و نمی توانند در هنگام ملاقات والدین خود توجه کافی را داشته باشند ، گریه در بین مخاطبان را بیشتر شنیده ام.
انتخاب بهترین فیلم اوزو غیرممکن است زیرا کارهای او بسیار قطعه ای است و تقریباً همیشه با همان استاندارد بالا است. داستان های او معمولاً شامل دو نسل است. آنها نمایش های خانوادگی و بدون خشونت هستند. صحنه های کمی وجود دارد که شخصیت ها احساسات خود را تخلیه می کنند و برخی از مهمترین تصمیمات ضمنی است ، گفته نشده است. او در مورد راه های تعادل خودخواهی خود و نیازهای دیگران خردمندانه است.
بیشتر بخوانید : فیلم حرامزاده های لعنتی
برای من ، ” فیلم علفهای شناور ” (1959) مانند یک قطعه موسیقی آشنا است که می توانم برای اطمینان و دلجویی به آن متوسل شوم. آنقدر جوی است – آنقدر که در یک تابستان گرم و گرم از یک دهکده ماهیگیری آرام آرام می گیرد – که مرا در بر می گیرد. شخصیت های آن مانند همسایگان هستند. این یک داستان غم انگیز نیست؛ شخصیت اصلی یک بازیگر با نفس سالم است ، که سعی کرده زندگی خود را مطابق میل خودش تنظیم کند و با کمال تعجب متوجه می شود که افراد دیگر اراده های خودشان را دارند. او شوخ ، اشتباه سر و در نهایت لمس است.
داستان فیلم علفهای شناور
نام او Komajuro (گنجیرو ناکامورا) است. او یک گروه بازیگری مسافرتی را هدایت می کند که کابوکی با نرخ پایین را در استان اجرا می کند (” فیلم علفهای شناور ” اصطلاح ژاپنی برای بازیگران دوره ای است). معشوقه او سومیکو ، با بازی ماچیکو کیو زیبا و فرزانه ، مانند سایر بازیگران باسابقه به او وفادار است ، اما واضح است که گروه شکست می خورد. با افتتاح فیلم علفهای شناور ، می شنویم که بیرون صفحه موتور قایق خسته شده است. سپس گروهی را می بینیم که روی عرشه قایق هستند ، در سایه فرو می ریزند ، و دارند سیگار می کشند.
در ساحل ، اعضای گروه از داخل شهر عبور می کنند ، پوسترهایی را نصب می کنند و یک رژه رگ برپا می کنند (یک پسر بچه آنقدر هیجان زده می شود که باید دور شود و به دیواری کنده شود). صاحب تئاتر به آنها اتاقهای مسکونی طبقه بالا را می دهد.
کماجورو به ملاقات زنی می رود که یک بار ساکی را اداره می کند. نام او اویوشی (هاروکو سوگیمورا) است و سالها قبل پسر این بازیگر را به دنیا آورد. او اکنون یک جوان خوش تیپ به نام کیوشی (هیروشی کاواگوچی) است که در اداره پست کار می کند و به او گفته شده که کوماجورو دایی وی است. این بازیگر قدیمی به پسرش افتخار می کند ، اما از پذیرفتن پدر و مادرش خجالت می کشد. او می خواهد راز را حفظ کند.
بیشتر بخوانید : فیلم ام
معشوقه او راز را کشف می کند ، عصبانی می شود و تله ای ایجاد می کند: او به یک بازیگر زن بسیار جوان (Ayako Wakao) پول می دهد تا جوانان را اغوا کند. البته این بازیگر قدیمی نمی خواهد پسرش با زنی دارای فضیلت آسان درگیر شود. معضل او هنگامی که این دو جوان عاشق یکدیگر می شوند ، خاردارتر می شود: چگونه او می تواند بدون افشای حقیقت اقتدار اعمال کند؟
این مطالب از بسیاری جهات قابل گفتن است. این می تواند یک سریال صابونی ، نمایش موزیکال ، تراژدی باشد. اوزو آن را در مجموعه ای از وقایع روزمره تعریف می کند. او شخصیت هایش را بیش از حد دوست دارد تا درام را به اوج و فرودهای مصنوعی تبدیل کند. بیش از هر چیز به وجود فیزیکی این افراد ، به خصوص خستگی جسمی پیر کوماژورو ، پی می بریم ، زیرا او خوشحال است که از داشتن لحظه ای برای خودش ، در مغازه ساکی مستقر می شود و سیگار روشن می کند و به اطراف نگاه می کند.
صحنه های اوزو آینه ریتم های زندگی عادی است. او شخصیت های جزئی را در مکالمات مکروه نشان می دهد. ما در مورد گروه از شایعات بازیگران نقش مکمل چیزهای زیادی می آموزیم. ما یک اجرا را قبل از مخاطبان کم شاهد هستیم. بازیگران از پرده بیرون نگاه می کنند ، خانه را می شمارند و به دنبال دختران ناز می گردند. اجرا به شدت لازم است با یک نگاه تازه و شاید بازیگران علاقه مندتر از قبل تغییر کند. اوزو از یک نقطه داستان به نقطه دیگر بازی نمی کند. او از سبک بصری معروف خود استفاده می کند تا به ما امکان تأمل و سکونت در عمل را بدهد. دوربین همیشه کمی کمتر از شخصیت ها است.
وقتی آنها روی حصیرهای تاتامی نشسته اند ، فقط چند فوت با زمین فاصله دارد. این باعث می شود نوعی قد و قواره به ترتیب آنها برسد. بین صحنه ها ، او اغلب “عکسهای بالش” را می برد – دو یا سه ترکیب آرام ، که جزئیات معماری ، یک بنر در باد ، یک درخت یا آسمان را نشان می دهد.
بیشتر بخوانید: فیلم زیبایی ربوده شده
دوربین او هرگز تکان نمی خورد. قابلمه بدون بدون عکس ردیابی. حتی هیچ محلول وجود ندارد. فقط بین یک ترکیب و ترکیب دیگر برش دارد. این بسیار قابل تأمل است. از ما خواسته شده است که به جای واکنش ساده ، خود را جستجو و درگیر کنیم.
اوزو به دلیل نقض قوانین سنتی ترکیب تصویری شناخته شده است. او اغلب مکالمه ای را تنظیم می کند تا به نظر نرسد شخصیت ها به یکدیگر نگاه می کنند. فکر می کنم می دانم چرا با عکس های متناوب از روی شانه ، مخاطب باید با دیدگاه یک شخصیت و سپس شخصیت دیگر همذات پنداری کند. وقتی اوزو هر دو را به طرف یک طرف شلیک می کند ، ما را در خارج از مکالمه نگه می داریم. ما می توانیم آنها را به طور عینی در نظر بگیریم و حریم خصوصی آنها را برای آنها بگذاریم.
عکسهای او مستقیم ، اما اغلب زیبا هستند. به نحوه برخورد وی با یک بحث بین بازیگر پیر و معشوقه اش توجه کنید. دوربین حرکت نمی کند. آنها در طرف مقابل یک خیابان باریک قرار دارند. بین آنها باران می بارد. او با چتر قرمز جلو و عقب می رود. این مورد را به تصاویر نزدیک نزدیک تبدیل کنید و آن را خرد خواهید کرد. فضا و باران بین آنها نقطه مقابل دیدگاه احساسات آنهاست.
(و شاید ، همانطور که آنها پرشور هستند ، هیچ کس نمی خواهد خیس شود.)
موسیقی فیلم علفهای شناور ، توسط کوجون سایتو ، روان کننده و نوستالژیک است. به هر دلیلی همیشه موسیقی مرا به یاد فیلم تعطیلات موسیو اولو »؛ هر دو موسیقی متن فیلم احساس تابستان را در دهکده ای نزدیک دریا تداعی می کند ، جایی که گرما و سکوت باعث ایجاد نوعی تعلیق رویایی از قوانین می شود.
اوزو 54 فیلم ساخت که در سال 1927 با سکوت آغاز شد و تا “یک بعد از ظهر پاییز” سال قبل از مرگ ادامه داشت. او بارها و بارها با همان بازیگران و تکنسین ها کار می کرد. در “توکیو گا” ، مستند ویم وندرس ، فیلمبردار او Kazuo Miyagawa و بازیگر پیشکسوت Chishu Ryu وقتی او را به یاد می آورند ، گریه می کنند. او مردی كوچك ، ساكت و دود كننده زنجیره ای بود كه هرگز مخاطب بین المللی را هدف نمی گرفت و به گفتن داستانهای داخلی با تغییرات كمی راضی بود.
بیشتر بخوانید: فیلم پنجره پشتی
کمتر از دوازده فیلم او در غرب به صورت ویدیویی در دسترس است (و فقط “علف های هرز شناور” نیز در لیزر دیسک قرار دارد). اما فیلم هایی مانند “داستان توکیو” ، “اواخر بهار” ، “اوایل بهار” ، “اوایل پاییز” و “یک بعد از ظهر پاییز” در دسترس هستند و دیدن هر فیلم اوزو نگاهی کلی به این موارد است.
وی یک بار گفت: “من سبک کارگردانی خود را در ذهن خود فرموله کرده ام ،” بدون هیچ تقلید غیر ضروری از دیگران ، پیش بروم. ” منظور او از “دیگران” معاصرانش نبود. منظور او از کل زبان سینمایی بازگشت به D.W. گریفیت او بدون ترس “از خط عبور می کند” ، دوربین خود را از 360 درجه حرکت می دهد تا به نظر برسد که لوازم جانبی در یک طرف صفحه به طرف دیگر پرش می کنند. او تمام قوانین مربوط به تطبیق عکس های چشم را نقض می کند.
او یک بار دستیار جوانی داشت که به وی پیشنهاد داد شاید باید مکالمه ها را به گونه ای انجام دهد که به نظر مخاطبان برسد که شخصیت ها به یکدیگر نگاه می کنند. اوزو با یک آزمایش موافقت کرد. آنها صحنه ای را از هر دو جهت شلیک کردند و آنها را با هم مقایسه کردند. “می بینی؟” اوزو گفت “فرقی ندارد!”
اوزو در تهیه مواد مشابه و کار کردن آنها بارها و بارها به روشهای کاملاً متفاوت ، همیشه به سبک خودش ژاپنی بود. او مانند چاپخانه داران ژاپنی قرن های گذشته از تازگی بدش نمی آمد و تنوع را در یک موضوع ترجیح می داد. وقتی فیلم های او را می بینید ، خود را در آغوش یک استاد آرام و با اعتماد به نفس احساس می کنید. داستان های او در مورد افرادی که دور زندگی می کنند ، به هر طریقی یا دیگری ، همه کسانی را می شناسید.
بیشتر بخوانید: فیلم خانه ای روی آب
پایان نقد فیلم علفهای شناور