دیزنی حساب ویژهای روی حماقت مخاطب خود باز کرده بود | نقد فیلم سفید برفی 2025
قبل از اینکه بازسازی «فیلم سفید برفی» دیزنی برای مخاطب ایرانی منتشر شود، در همان زمان اکران تقریباً هر شبکه و سایتی در حوزهی سینما، سیاست، فرهنگ و هنر به آن تاخت. شکست دیزنی صرفاً به گیشه ختم نشد. دیزنی بازی بزرگتری را که طی سالها بازیچهی آن شده بود باخت. این کمپانی بازی دو سر باخت ووکیستیای را همراه با برخی پلتفرمها و کمپانیهای شناختهشدهی هالیوود آغاز کرده بود که از همان ابتدا مشخص بود که مخاطب در جایی همهاشان را پس خواهد زد.
شاید دیزنی تا قبل از اکران فیلم سفید برفی از منتقدان مورد اعتماد هالیوود و مهندسی افکار سایتهای مربوط و مستقل کاملاً مطمئن بود. اما چه شد که همهاشان بهیکباره زیر موج بیاعتنایی مخاطب به این حماقت له شدند؟ مگر همین مخاطب در دنیای ابرقهرمانیها هر بار فریب دنیای بلاکباستری را نمیخورد؟ آنچه اکنون آوارش بر سر دیزنی فرو ریخت، مارول و دیسی چند سالیست که تجربه میکنند. اما این دو ابرکمپانی بهسبب تعدد ساخت آثار شکست را مدیریت میکنند و حال در اقداماتی جدید و نو سعی دارند مسیر روایتها را جدای از حماقتهای گذشته پیش ببرند.
در هر حال سفیدبرفی دیزنی شاید بهسبب خودشیفتگیهای هیستریک با پایههای فرویدی بازیگری چون «ریچل زیگلر» در گیشه باخت، اما زمانی که خود روایت را مینگریم گویی با پوچ مطلقی در همهی جنبهها مواجه هستیم. شاید «گل گدوت» را در بسیاری از این پرداختهای پس از اکران همچون چهرهای مظلوم در برابر خودشیفتگی آزاردهنده و مشمئزکنندهی زیگلر ارائه دادند، اما خانم گدوت یکی از ضعیفترین نقشآفرینیهای یک بازیگر در یک اثر موزیکال را ارائه داد. او در این اثر صرفاً از جنبهی سوپرمدلی با زیگلر مقایسه شد.
اما هیچگاه نباید یک شخص را بهسبب خصوصیات فیزیکیاش مورد تمسخر قرار داد و از این مسیر به او ضربه زد. بازسازی جدید دیزنی بهخودیخود فاجعه است و نیازی به تحقیر فیزیکی و ظاهر بازیگران خود ندارد. آقای «مارک وب» کارگردان فاجعهای نیست و پیش از این با ستارههای مختلف هالیوود در آثار ابرقهرمانی و ملودرام همکاری کرده بود. اما در سفیدبرفی گویی او فقط نام خود را به کمپانی فروخته و همهچیز بدون هدایت یک کارگردان پیش رفته است.
مگر میشود فیلم سفید برفی حتی پلانی قابل اعتنا در خود نداشته باشد؟ در سفیدبرفی دیزنی همهچیز بد است؛ حتی هفت کوتولهی کامپیوتری هم بد هستند. بازیگران فرعی و هنرورانی که در پسزمینهی کاراکترها حضور دارند بد هستند. پالت رنگی فاجعه است. طراحی لباس تهوعآور است و در نهایت گویی هیچ نوع زیباییشناسی انسانی در این اثر حضور ندارد.
اگر چند ماه دیگر دیزنی اعتراف کند که این اثر را هوش مصنوعی ارائه داده است و هیچ عامل انسانی در آن دخیل نبوده، حداقل میتوان امیدوار بود که هوش مصنوعی تا یک قرن دیگر قادر به اشغال جای انسان نخواهد بود. بسیاری این اثر را با آموزههای کمونیستی استالینی مقایسه میکردند و از این میگفتند که چنین خطوطی در دیالوگها عمدی وارد شده است.
اما در پاسخ به این دوستان باید گفت بعید است مخاطب حتی به این دیالوگها و تزریقهای ذهنی برسد، چرا که ساختار اثر آنقدر ویران است که همه را تا قبل از دقیقهی ۸:۲۲ فراری خواهد داد. بازسازی جدید دیزنی از فیلم سفید برفی که یکی از پایههای شهرت کنونی دیزنی در دوران کلاسیک سینما بوده نشان داد که تفکر حاکم بر ابررسانهها و جریان ووکیستی تا چه حد از کلیت جامعه عقب هستند. بهنظر میرسد این تلاش برای زخم زدن به کهنالگوها، فولکلورها و هر آن چیزی که مردمان کرهی خاکی با آن خاطره دارند همچنان در جنبش ووکیستی ادامه داشته باشد.
اما این را هم فراموش نکنیم که زخمخوردههای دیوار برلین و فروپاشی جماهیر شوروی حداقل این را ثابت کردهاند که گروههای نژادی و جنسی را از خود راندهاند. یک رنگینپوست نیازی به تغییر در ساختار قصهای چون سفیدبرفی نمیبیند، بلکه انتظار دارد از میان فولکلورهای جامعهی خود داستانی متناسب را سینمایی مشاهده کند. همین عدم درک از هویتهای مختلف پاشنهآشیل این جنبش ثروتمند و فربه بوده و نتیجهاش فروپاشی بلاکباستر دیزنی در گیشه است.
نام انگلیسی: Snow White
نام فارسی: فیلم سفید برفی
محصول: ۲۰۲۵ – کشور آمریکا
ژانر: موزیکال، فانتزی
ردهی سنی: همهی سنین
امتیاز: ۰ از ۴
مصطفی ملکی