نام انگلیسی: Hell of a Summer
نام فارسی: فیلم جهنم تابستانی
محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده، کانادا
ژانر: کمدی، دلهره
ردهی سنی: ۱۵+
امتیاز: ۲ از ۴
مصطفی ملکی
در سینما نیز مانند هر هنری دیگری گویی ابتدا باید قریحه داشته باشی و بعد تخنه و دیگر ملزومات را پی بگیری. «فین وولفهارد» و «بیلی بریک» با ۲۲ و ۳۱ سال سن اولین تجربهی کارگردانی خود را در فیلم جهنم تابستانی در برابر چشم مخاطب قرار دادند. آنچه مشخص است هر دو بازیگر با توجه به سابقهای که در سینمای دلهره و هیجانانگیز داشتهاند اولین اثر خود را در سینمای دلهره ارائه دادهاند. سینما جز همین جسارتهای آگاهانه نیست.
فیلم جهنم تابستانی آنها بیآنکه بخواهد روی کلیشهها سوار شود از طریق برخی المانهای کلیشه مخاطب را به درون یک کمپ تابستانی میبرد. زوج کارگردانی سعی میکنند از طریق زوجهای مختلف تازهجوانی که به این کمپ آمدهاند خردهروایتهای مورد نیازشان را ساختاربندی کنند. اما خود روایت با افتتاحیهای خونین آغاز میشود که نشان از انتظار برای تماشای یک اثر اسلشر با قاتلی نقابدار دارد.
اما این قاتل نقابدار در نگاه زوج کارگردانی گویی نباید بیش از قاتل ماسکدار سری فیلمهای «جیغ» خودنمایی کند؛ این یعنی بار دیگر با دنیایی مواجه هستیم که رازآلودگی کمدیگونهای را درون خود پنهان دارد.
کمدی فیلم جهنم تابستانی خوب است؟ باید گفت بله. فیلم جهنم تابستانی بهخوبی مخاطب را درگیر موقعیتهایی میکند که برآمده از همان خردهروایتهای ابتدایی است. اما تقابل کاراکترها با قاتلی که یکی از خودشان است منطبق بر منطق داستانی فیلم جهنم تابستانی نیست؛ حداقل منطبق بر آن دنیایی نیست که زوج کارگردانی فشرده کردهاند. بهیکباره در میانهی روایت گویی کارگردانها تصمیم گرفتهاند همهچیز را همچون یک لوح فشردهی کامپیوتری به پایان برسانند. اتفاقات و برشها و تقابلها در خلاصهترین شکل ممکن مخاطب را به انتهای داستان میرساند.
زمانی که چنین اتفاقی رخ نمیدهد انگیزه و محرک قاتل اصلی رنگ میبازد و مخاطب هم نمیتواند دیالوگهای نارسیستی قاتل را باور کند. در جایجای روایت گویی نیاز به یک فلشبک است و کارگردانها این را از روایت خود میگیرند. به جملهی پرتکرار «مگه قرار نبود این تابستون برنگردی» خطاب به کاراکتر جیسن زمانی رنگ میگرفت که حداقل در چند نما جیسن را در سال گذشته و در آن مصیبتی که او را ویران کرده مشاهده میکردیم. اما چنین اتفاقی رخ نمیدهد.
همانطور که در بالا هم اشاره شد موقعیتهای کمدی هستند که این روایت را نجات میدهند. بهنوعی کاراکتر بابی بهتنهایی توانسته بار این موقعیتها را به دوش بکشد. این اثر را میتوان اولین گام دو کارگردان نوپا در نظر آورد که هنوز برای رسیدن به دنیای سینماییاشان مسیری دراز را پیش رو دارند.
در هر حال اگر این زوج کارگردانی قصد همکاری مجدد را داشته باشند یا اینکه بخواهند هر کدام بهتنهایی دنیایاشان را پیش بگیرند، باید دید آیا در همین دنیای ترکیبی دلهره-کمدی ادامه خواهند داد یا در ژانری دیگر ماجراجویی خواهند کرد.
تجربه نشان داده که فیلمسازان جوان اگر بتوانند در همان ژانری که گام برمیدارند به مسیر خود ادامه دهند تبدیل به فیلمسازانی ساختارمند در ادامهی مسیر سینماییاشان خواهند شد. باتوجه به تجربهی ارزشمند بازیگری فین وولفهارد در دنیای دلهره میتوان انتظار داشت که او حداقل بهسادگی وارد ژانر دیگری نخواهد شد. باید منتظر بود و دید.