نام انگلیسی: Time Still Turns the Pages
نام فارسی: فیلم زمان به عقب باز نخواهد گشت
محصول: ۲۰۲۴ – هنگکنگ
ژانر: درام
ردهی سنی: ۱۴+
امتیاز: ۲ از ۴
مصطفی ملکی
طی سالهای اخیر با انبوهی از آثاری مواجه بودهایم که به مقولهی فشار، اضطراب و در نهایت خودکشی نوجوانان آسیای شرقی قبل از امتحان کنکور میپرداختند. این فشار در میان دانشآموزان دبیرستانی چینی و هنگکنگی و حتی کرهای بهنحوی است که بسیاری از این دانشآموزان تا پاسی از شب مشغول مطالعه و شرکت در کلاسهای آمادگی این آزمون سرنوشتساز هستند.
از سوی دیگر فشار والدین بر این دانشآموزان نیز سبب میشود نوجوان در مقطعی دیگر از همهجا قطع امید کند و چارهای جز خودکشی نداشته باشد. حال آقای «نیک چوک» سعی دارد از طریق تلفیق چند درونمایه مخاطب را درگیر کند.
فیلم زمان به عقب باز نخواهد گشت آقای چونگ دو بخش دارد؛ بخش اول مربوط به گذشتهی کاراکتر اصلی فیلم است که تا ابتدای بخش دوم و بهسبب آنکه فیلمساز قصد دارد مخاطب را دچار غافلگیری کند فقط با نام خانوادگی خطاب میشود. بخش دوم فیلم زمان به عقب باز نخواهد گشت با تغییر ذهنیت مخاطب نسبت به رخدادهای بخش اول داستان بهسوی نوعی تراپی از سوی این معلم میرود.
افتتاحیه با حضور پسری دبستانی با نام «یائوجی» روی بام یک ساختمان بلندمرتبه آغاز میشود که با جملهی «من آدم مهمی نیستم» مخاطب را درگیر میکند. پس از این جمله به زمان حال بازمیگردیم که در دبیرستان محل تدریس آقای چنگ درگیر قلدریهای رایج در دبیرستانها و در ادامه یک نامهی خودکشی حاوی همان جملهی یائوجی میشویم. کارگردان پس از این دائم سعی دارد به گذشته بازگردد و زندگی یائوجی را از سر بگذراند.
یائوجی فرزند خانوادهای متمول است که بهسبب موفقیت برادرش در مدرسه و موسیقی از سوی پدر و مادر تحت فشار و آزار و در نهایت تنبیه بدنی قرار دارد. او برای خود دنیایی ذهنی را خلق کرده که آن را در دفترچهی خاطراتاش به اشتراک میگذارد.
فیلم زمان به عقب باز نخواهد گشت آقای چوک در بخش اول سعی دارد مخاطب را با خشونت خانگی و آستانهی تحمل یک کودک مواجه کند. اما پیشبرد روایت او بهگونهای است که گویی در برابر گزارشی تلویزیونی از این نوع آزار قرار داریم.
فیلم زمان به عقب باز نخواهد گشت گویی توان ندارد تا مخاطب را درگیر سیاهی دنیای این کودک کند. کارگردان از طریق برشهای نرم خود و در ادامه با فرار از تصویر کردن انتزاع ذهنی یائوجی سعی دارد صرفاً مخاطب را درگیر این موضوع کند که این کودک هر شب توسط پدر کتک میخورد. بهنوعی سرمایهگذاری کارگردان روی بخش دوم روایت و زمان حال است تا آقای چنگ بهعنوان کاراکتر اصلی همچون ناجی زندگی خود و دانشآموزان لقب بگیرد.
فیلم زمان به عقب باز نخواهد گشت قرار نیست رئالیسمی شاعرانه در باب دیدن نور از میان تاریکیهای زندگی باشد. کارگردان قرار است مخاطب سینما را در برابر آسیبهای اجتماعی وارد بر یک کودک یا نوجوان قرار دهد و به مخاطب قصه بگوید. اما این قصه شکل نمیگیرد و گویی با برنامهای تلویزیونی مواجه هستیم که قرار است به مخاطب درسی اخلاقی دهد. بر فرض که مخاطب این فیلم پدر و مادری هستند که در خانهاشان همین رفتار تحقیرآمیز را با فرزندان دارند.
آیا آنها پس از تماشای فیلم زمان به عقب باز نخواهد گشت دچار بازنگری در رفتار خود خواهند شد؟ آیا شوکی احساسی به آنها وارد خواهد شد؟ اگر اینچنین نیست پس روایت آقای چوک جز برای کف و هورای جشنوارهها خاصیت دیگری ندارد. این فیلم درونمایهی تلخی دارد اما نگاه سانتیمانتال کارگردان به این درونمایه باعث شده اثرش در حد یک فیلم متوسط و آخر هفتهای نمایان شود. آقای چوک با این فیلم نشان میدهد به سینمای ملودرام علاقهی بیشتری دارد و بهتر است در مسیر دنیای ملودرامهای عاشقانه گام بردارد تا درونمایههای تاریک واقعیتهای تلخ اجتماعی.