در مرور فیلم «فرد زینمان» اشاره کردیم که قسمت آخر نسخهی بازسازی و سریالی روز شغال منتشر خواهد شد. حال پس از ۱۰ قسمت و پایان فصل اول سریال میتوانیم با نگاهی به اثر سال ۱۹۷۳ وارد این روایت شویم. در مرور سریال انیمیشنی «آرکین» هم اشاره کردیم که بدون نگاه به ساختاری که این آثار از آنها اقتباس شدهاند، نمیتوان آنها را اثری مجزا دانست؛ بهخصوص این اثر که صرفاً از روی چند کاراکتر یک بازی آنلاین اقتباس نشده است و پشت سر آن اثر فرد زینمان قرار دارد. آقای «رونن بنت» بهعنوان نویسنده و خالق سریال روز شغال از همان ابتدا نشان میدهد که سعی دارد روز شغال را بر اساس سالی که در آن زیست میکند به رشتهی تحریر در بیاورد؛ البته با ایجاد دالانهای مشترک با فیلم سینمایی محصول ۱۹۷۳.
نام انگلیسی: سریال The Day of The Jackal
نام فارسی: سریال روز شغال
محصول: ۲۰۲۴ – بریتانیا
ژانر: اکشن، هیجانانگیز
ردهی سنی: ۱۵+
امتیاز: ۱.۵ از ۴
آقای بنت روایت را با گذری یک قسمتی به تواناییهای آدمکش حرفهای داستاناش آغاز میکند. در طی این قسمت با عملیات تروری از سوی او در آلمان مواجه میشویم که نشان از همان شغال هدفمند و به دور از لرزیدنهای اخلاقی دارد. در همین قسمت طرف مقابل او در سریال روز شغال نیز معرفی میشود؛ بیانکا که در سرویس امنیت بریتانیا مشغول کار است. آقای بنت در طراحی شخصیت بیانکا نیز همهی تلاش خود را میکند تا روی دیگری از کمیسر لبل را به تصویر بکشد که متأسفانه این اتفاق رخ نمیدهد.
هر چه روایت پیش میرود، گویی بیانکا با بازی «لاشانا لینچ» توانایی به دوش کشیدن این قساوت اخلاقی یک فرد متعهد به کار خود را ندارد. آقای بنت بیانکا را در بسیاری از این دوراهیهای اخلاقی پیشآمده در طول سریال دچار لرزش میکند. به همین سبب است که تصمیمگیریهای لحظهای و احساسی او هیچ تناسبی با آن شخصیتپردازی ابتدایی ندارد.
بازی خانم لینچ نیز بههیچعنوان قرار نیست بیانکای ایدهآل نویسنده را تصویرسازی کند. این بازیگر چشمان بزرگ و مهربانی دارد و همین امر باعث میشود قابهای بسته روی چهرهی او بیفایده و شاید حتی گمراهکننده باشند. در مقابل او بازی بینقص «ادی ردمین» در نقش شغال ترازوی بازیها و نقشخوانیها را تا حدی متعادل نگاه میدارد. بهراستی که مناسبتر از ردمین برای نقش شغال بازیگری پیدا نمیشد.
در فیلم سال ۱۹۷۳ شاهد بودیم که آقای زینمان با تصویر کردن رخداد نهایی که ترور ژنرال دو گل است، مخاطب را در برابر آدمکشی قرار میدهد که لایههای اطراف این رخداد را مرحلهبهمرحله رد میکند تا به حلقهی نهایی ترور برسد. اما در سریال این هدف غایی دچار مشکل است. آقای بنت به خیال خود سعی دارد با به روز کردن فرد مورد هدف از یک شخصیت برجستهی سیاسی به یک شخصیت داستانی در حوزهی فناوری روایت را در نظر مخاطب قابل لمس کند.
اما این هدف آنقدری بزرگ نیست که مخاطب را نزدیک به هفت قسمت درگیر شکستن لایههای اطراف او کند. در نتیجه شغال این سریال در برابر شغال آقای زینمان کاملاً دمبریده است. از سویی دیگر خردهروایتهای موجود در خط روایی بیانکا و شغال نیز سکتهی این روایت محسوب میشوند. اینکه شغال آقای بنت باید زن و بچه داشته باشد و از آن انزوای قابل اعتنای رمان و فیلم سینمایی دور شود، بزرگترین ضربه را به شخصیتپردازی این کاراکتر زده است. در خط روایی بیانکا نیز وضعیت به همین صورت است. خانوادهی بیانکا حضور دارند تا غر بزنند و نه اینکه زندگی کنند.
متأسفانه سریال روز شغال قرار است به فصل دومی کشیده شود که گویی هدف از ساخت آن اضافه کردن دنبالهای تجاریتر است. در این سریال سعی شده بود به هر طریقی داستان کش پیدا کند. آنچه در این ۱۰ قسمت مشاهده کردیم گویی تلاشی برای یک اقتباس آزاد بوده است؛ البته با بازسازی دقیق چند سکانس – از جمله سکانس آزمایش تفنگ ترور با هندوانه و تصادف – و انتخاب ردمین بهعنوان شغال سعی بر ادای دین به زینمان بوده است.
اما مشکل آنجاست که زینمان طی دو ساعت مخاطب را درگیر کاراکتری کرد که هیچ نیازی به این خطوط فرعی روایی نداشت و در مقابل سریال روز شغال با اضافه کردن این همه خطوط فرعی باز هم قادر نیست مخاطب را درگیر شروع و پایانی قابل اعتنا کند. این اثر بهراحتی میتوانست طی ۶ قسمت تبدیل به مینیسریالی ماندگار شود که پس از چند دهه به اثر آقای زینمان ادای دین کرده بود و با وسعتی دچار منطق در روایت اقتباس آزاد خود را ماندگار میکرد.