مروری بر فیلم صبحانه با زرافهها
💠امتیاز: 3/5 از 5
🦒خیام وسط زرافههای کنیا
«فیلم صبحانه با زرافهها» جزو همان معدود فیلمهای قابل تامل و استخوانداری از سینمای کمدی ماست که شاید به زحمت دو یا سه عنوان مشابه آن از نظر سطح خلاقیت و هنر بتوان در هر سال به یاد آورد. فیلمی که شوخیهایش واقعاً میخنداند و علاوه بر جذابیت و شیرینی قصه و طنز موقعیت، از نظر سبکشناسی و زیباییشناسی فرمال نیز حرف برای گفتن دارد.
سروش صحت که او را بیشتر بابت سریالهای موفقش برای تلویزیون میشناسیم، به نظر میرسد دیگر کم کم دارد به بیان دراماتیک و جهان سینمایی خود مسلط میشود و رگههایی از امضاهای مولفمآبانه را در آثارش میتوان ردیابی کرد. سروش صحتی که از شمایل و پرستیژ خودش نیز نوعی شیکگویی و شیکپوشی نجیبانه میتوان دریافت کرد، در آثارش نیز همین جنس شیک بودن در مناسبات زندگی و دنیای ذهنی آدمها را میتوان دید. این شیک بودن، در کنار مولفههای سینمای پست مدرن و جنس مرغوبی از ابزوردیسم، یک پکیج هنری ملیح و بامزه تحویل میدهد که اسلوب سبکی و بیانی فیلمسازانی مثل وس اندرسون و برادران کوئن را تداعی میکند.
اگر ابزوردیسم و سینمای پست مدرن را ترکیبی از ویژگیهایی چون بر هم زدن سلسله وقایع علت و معلولی، پوچی گزنده حاکم بر جهان و جفنگ و هجوآلود بودن مناسبات رفتاری آدمها و وقایع بدانیم، «صبحانه با زرافهها» در همین وادی گام برمیدارد و هرچند گذرا، به نگاه حاکم بر اشعار حکیم خیام نیز گوشه چشمی دارد. نگاهی مبتنی بر لذت بردن از خوشیهای زندگی، دم را غنیمت شمردن و بخشیدن دیگران در کوران بیرحمی و فناپذیری حاکم بر جهان. بنابراین هندسه مضمونی فیلم سروش صحت، تلفیقی از نگاه خیام و جفنگی و پوچی بامزه در سبک ابزوردیسم است که ظواهری شیک و امروزی پیدا کرده است. اوج این فضای پست مدرن در جایی است که صحنههای کوتاهی با شکستن دیوار چهارم از پخش موسیقی قدیمی و همخوانی بازیگران با چیدمانی شبیه به فیلمهای صامت میبینیم؛ یک ایدهی بانمک که به خوبی بر روی لحن و فضای فیلم سوار شده و ذوق سروش صحت را اثبات میکند.
«فیلم صبحانه با زرافهها» شاید اوج پختگی سروش صحت در کنترل لحن و خلق یک جهان پست مدرن شیک و شکیل باشد که طیف وسیعی از مخاطبان عام و خاص را میتواند سرگرم و اقناع کند. فیلمی که نه در فیلمنامه نقص بارزی دارد و نه در اجرا کمبودی در آن حس میشود یا در ذوق میزند.
یک کمدی موقعیت ممتاز داریم که به موجب جنس بازی خودمانی ترکیب جذاب بازیگران فیلم، بسیار به دل مینشیند و مولفههای پست مدرن جهانش را همراه با مضمونی برگرفته از جهانبینی خیام، به مخاطب ارائه میدهد. سه دوست در جشن عروسی دوست دیگر خود شرکت میکنند و پس از ایجاد بحران، بیخیالی و سهلگیری آنها موقعیتهای کمیکی ایجاد میکند که در راستای جهان ابزورد فیلم است و برای بُعد مضمونی کار نیز مدام به عناصر لذتبخش زندگی مثل غذا و خواب و شهوت و جشن و شادی رجوع میشود درحالی که همگی در دل یک بحران هستند. این وسط اشاراتی نیز به اهمیت بخشش با توجه به کوتاهی عمر آدمیزاد میشود و البته فیلم با تاکید بر ناگهانی بودن مرگ، سعی دارد مضمونش را بسط دهد که البته در این کانسپت جفنگ و شوخ، شاید نتوانسته باشد به حد کفایت موفق از آب دربیاید.
شخصیتهای فیلم، همگی نوعی سادگی و رهایی دارند که به کمک بازیهای روان و بانمک بازیگران، تبدیل به مزیت اساسی کار شده است. فضا به گونهای است که احساس میکنیم همگی دارند نقش خودشان را بازی میکنند و مناسبات واقعی دوستانهی بین خود را نشان میدهند و از قضا جنس حرف زدن و اکتهایشان برای ما آشناست و در فیلمهای قبلی نیز همین وضعیت را از آنها دیدهایم و جالب اینکه چنین وضعیتی اصلاً احساس تکراری بودن یا درجا زدن ندارد. البته هادی حجازیفر متفاوتتر از همیشه است و کیفیت بازیاش نیز یک سر و گردن بهتر از بقیه تیم بازیگری است و توانسته یک شخصیت بسیار خاص از یک دکتر رها و بیخیال را در حافظه ما ثبت کند.
«فیلم صبحانه با زرافهها» در دستیابی به لحن هجوآلود و پوچاندیشانه حاکم بر جهانش موفق است و از بدو شروع تا انتها با شوخیهای بانمکش میخنداند؛ خط داستانی پر کشمکشی را با گرهها و تعلیقهای پیدرپی غنا میبخشد و روح بیمعنای زندگی مدرن را به درستی به ما نشان میدهد. ساختن چنین فیلمی نیاز به خلاقیت، ذوق، سواد و رندی بالایی دارد که به نظر میرسد سروش صحت این امتیازات را دارد.
(منتشر شده در روزنامه فرهیختگان، 22 آبان 1403)
✍️مهران زارعیان