نام انگلیسی: Peter von Kant
نام فارسی: فیلم پیتر فون کانت
محصول: ۲۰۲۲ – فرانسه
ژانر: کمدی، درام، ابزورد
امتیاز: ۳.۵ از ۴ – ◐⬤⬤⬤
مصطفی ملکی
«فرانسوآ اوزون» یکی از روزنههای تنفس سینما طی دهههای اخیر بهشمار میرود. اوزون تقریباً هر سال فیلم میسازد و امضای او از هر اثر به اثر دیگر خودنمایی میکند. او محدود به ژانر نیست و مؤلفههای سینماییاش در هر گونهی سینمایی خودنمایی میکنند؛ دوستی، هویت جنسی، جنبههای مختلف یک واقعیت، عشق و در نهایت رگههایی از کمدی سیاه، ابزورد و هجوآمیز را میتوان در آثار او جستوجو کرد. اوزون در یکی از سه اثر جدید خود دوباره وارد دنیای فاسبیندر شده است و اینبار از روی نمایشنامهای با نام «اشکهای تلخ پترا فون کانت» دست به اقتباسی آزاد زده است.
کاراکترهای نمایش فاسبیندر همگی زن بودند و روایت روی پترا استوار است که در میزانسنی تئاتری روابط مختلف او و نگاهاش به زندگی را شاهد هستیم. حال در فیلم پیتر فون کانت اوزون پترا تبدیل به «پیتر» شده است. میزانسن اوزون تئاتری صرف نیست و در عوض فیلم پیتر فون کانت فقط در تک لوکیشن داخلی که منزل پیتر است جریان دارد. اوزون کاراکتر پیتر را همچون فاسبیندر چهرهپردازی کرده است و سعی دارد این فیلمساز آلمانی را در جایجای اثرش مقابل چشم مخاطب قرار دهد. پیتر همچون فاسبیندر یک فیلمساز بسیار بزرگ است که همه او را به معرفی استعدادهای نو در سینما میشناسند.
او بههمراه دستیارش، «کارل»، زندگی میکند. کارل همچون بردهی حلقهبهگوش پیتر تمام اوامر او را اطاعت میکند. اوزون در سرتاسر فیلم پیتر فون کانت کارل را در حاشیه، اما بهراستی در متن تمام رخدادها قرار میدهد و نگاه خیرهی او به روابط جنسی، عاطفی، حرفهای و در نهایت روزمرگیهای پیتر تبدیل به درونمایهی اثر میشود. در فیلم پیتر فون کانت امیر، گابی، مادر پیتر و سیدونی متن ماجرا نیستند. آنچه اوزون در فیلم پیتر فون کانت مقابل ما قرار میدهد رابطهی ارباب و بردهی هگلی است: رابطهای از جنس نبرد برای کسب خودآگاهی.
اما این خودآگاهی چیست و چگونه بهدست میآید؟ هگل عنوان میکند که این خودآگاهی هیچگاه بیواسطه بهدست نمیآید. او در اینجا به آن خوداندیشی و تارک دنیا شدن زاهدانه نقبی میزند و میگوید این نوع خوداندیشی بیواسطه نتیجهای جز از دست دادن خود و جهان ندارد. در نتیجه آگاهی برای آگاه شدن از خود و در ادامه رسیدن به خودآگاهی باید دیگری را نفی کند. اوزون در طول اثر خود سعی دارد این نبرد بین دو آگاهی را در رابطهی بین پیتر و کارل تصویر کند.
کارل همان خودآگاهی شکستخورده در نبرد است و در نتیجهی این شکست تبدیل به بردهی بیچونوچرای پیتر شده است. به جملهی انتهایی پیتر در گفتوگو با مادرش توجه کنید:«من عاشق امیر نبودم. صرفاً میخواستم تصاحباش کنم.» نبرد پیتر با امیر تبدیل به همان «نبرد تا پای جان» دو خودآگاهی میشود و اینبار پیتر است که تبدیل به کارل شده است. اوزون با همان زبان سینمایی خود تبدیل به شارح سینمایی هگل میشود و این نبرد تا پای جان را به سادهترین و شیرینترین زبان ممکن بازنمایی میکند.
برای درک بهتر پایان اثر بد نیست همچون همان رابطهی ارباب و بردهی هگل دست به تفسیر بزنیم؛ در این زمان است که ارباب (پیتر) و برده (کارل) جایگاه ارباب و بردگی خود را از دست داده و خودآگاهی در مسیر پرورش خود این قالب را کنار مینهد و صورت دیگری برای خود برمیگزیند. اوزون کارل را از زمانی که آب دهان خود را روی چهرهی پیتر میاندازد تا زمانی که در پیادهرو و چمدانبهدست محکم گام برمیدارد دچار این تکوین میکند