نام انگلیسی: Sons
نام فارسی: فیلم پسران
محصول: ۲۰۲۴ – کشور دانمارک
ژانر: درام
ردهی سنی: ۱۵+
امتیاز: ۲ از ۴
مصطفی ملکی
«گوستاو مولر» را در سینما با فیلم «گناهکار»، محصول ۲۰۱۸ میشناسیم. اثر او آنقدری قابل اعتنا بود که آقای فوکوآ در سال ۲۰۲۱ دست به ساخت نسخهی انگلیسیزبان آن در سینمای کشور آمریکا کرد؛ اثری که در همان سال به مرور آن پرداختیم. او در اثر جدید خود بار دیگر سعی دارد در جایی بین عذاب وجدان، انتقام، رنج فقدان و در نهایت مادران آسیبدیده گام بردارد.
فیلم پسران با روتین زندگی «ایوا» در زندان آغاز میشود؛ زنی میانسال که نگهبان یک زندان است و در بخش مجرمان کمخطر مشغول به فعالیت است. آقای مولر سعی دارد زندگی کاراکتر اصلی خود را در میان دیوارهای همین زندان از سر بگذراند و بهنوعی مخاطب را مجاب کند که او نیز همچون دیگران در میان این دیوارها حبس شده است.
اما در میان این روتین ناگهان ورود یک زندانی ایوا را به هم میریزد و از همین نقطه است که کارگردان تا پایان پردهی اول روایت مخاطب را بهصورت ناخودآگاه وادار به حدس و گمان میکند.
چهرهی پریشان ایوا، چشمان خیرهی او به این زندانی جدید و در نهایت پاره شدن خط روتین و ملایم زندگیاش در زندان باعث میشود این حدس و گمانها دایرهی وسیعتری را در ذهن مخاطب ایحاد کنند؛ آیا این مرد خبر از تجاوزی در گذشته دارد؟ آیا او ضربهای مهلک را به ایوا در گذشتهای نه چندان دور زده است؟ آیا او فرزند ایواست؟ و انبوهی از این حدس و گمانها ذهن مخاطب را در بر میگیرد. در پایان پردهی اول همهچیز مشخص میشود. اما کارگردان فیلم پسران باز هم مخاطب را وارد برزخی دیگر میکند.
این زندانی جدید «میکل» نام دارد که چندین سال قبل در زندان طی یک مشاجره فرزند ایوا را به قتل میرساند. حال ایوا مانده و سوگی که دوباره زنده شده است. آقای مولر اما سعی ندارد وارد مسیر هیجانانگیز انتقام کاراکتر اول یا حتی رازآلودگی پنهان در یک نقشهی شوم از سوی این کاراکتر شود.
برعکس او دوزخی را در حال ترسیم است که ایوا، مادر میکل و خود میکل در آن گرفتار آمدهاند. کارگردان در پردهی دوم فیلم پسران ابتدا ایوا را در مسیری کاملاً احساسی قرار میدهد که از طریق آن گویی قرار است زهر خود را به زندگی میکل بریزد. ایوا همین کار را انجام میدهد، اما در عذاب وجدان و ترس از برملا شدن همهچیز خود گرفتار میشود و اینبار وارد مسیری مشترک با میکل آسیبدیده میشود.
آقای مولر در گامبهگام این تغییر یک هدف دارد و آن اینهمانی زندگی ایوا و مادر میکل است. بهنوعی او سعی دارد ایوا را بار دیگر از طریق مادر میکل و رابطهاش با این پسر وارد گذشتهای تلخ در زندگی خودش کند. و اینبار صادقانه این سوال را بپرسد که آیا او از این خانواده انتقام میخواهد؟ ایوا گویی در برابر آینهای قرار میگیرد که چیزی جز واقعیت تلخ گذشته را بازنمایی نمیکند.
از سویی دیگر آقای مولر قرار نیست میکل را همچون پریشانحالی ازدست رفته تصویر کند، بلکه او را جوانی بیدستوپا و آشفته تصویر میکند که روح پسر ایوا همیشه در حال تعقیب اوست. این تلاقی دنیاها سبب میشود روایت در پردهی سوم خود دچار ضربآهنگی بالا شود و هیجان را در بطن این پریشانیها به تصویر بکشد.
اما مشکل روایت آقای مولر این است که در مسیری باریک گام برمیدارد و قرار نیست مخاطب را وارد دنیای انتزاعی و آشفتهی کاراکترهای خود کند.
برشها در فیلم پسران گویی زمانی رخ می دهند که قرار است رو به جلو حرکت کنیم و نه در عرض روایت وارد وسعت رخدادها شویم. بهنوعی فیلم پسران رو به جلو پیش میرود و در این بین با صحنهها و پلانهای نقطهزن سعی دارد به پایانی آبرومند برسد. گویی کارگردان جسارت این را نداشته که از بازنمایی دنیای ایوا و مادر میکل تصویری گستردهتر ترسیم کند.
در نتیجه با فیلم پسران مواجه هستیم که دست مخاطب را میگیرد و به او گوشزد میکند که در حال انجام این کار هستم؛ بدون آنکه مخاطب را درگیر چرایی و چگونگی این رخدادها کند. در پایان این روایت حسرت اینکه چرا آن تکپلانهای مالیخولیایی وسیعتر نشدند در ذهن باقی میماند.