نام انگلیسی: The Hypnosis
نام فارسی: فیلم هیپنوتیزم
محصول: ۲۰۲۱ – کرهی جنوبی
ژانر: دلهره، روانشناسی، وحشت جسمی
امتیاز: ۲ از ۴ – 〇〇⬤⬤
مصطفی ملکی
آیا کودکان حتی در اعمال خشونت هم معصوم بهحساب میآیند؟ برای پاسخ به این موضوع باید در میان سطور روانکاوها و آزمایشهای بالینی جستوجو کنیم. گاه علتهای پزشکی و گاه شرایط خانوادگی و اجتماعی آن کودک را علت این کار میکنند. در بحث روانکاوی به اختلالاتی از جمله اختلال دو قطبی در این کودکان اشاره میکنند.
تهاجم را میتوان در افسردگی و در نتیجهی آن شیزوفرنیای که در بسیاری از کودکان وجود دارد جستوجو کرد. شاید در خانواده یا اطرافیان کودکانی را دیده باشید که گاه با موجودی که وجود ندارد در حال گفتوگو هستند. حال کودکی را در ذهن بیاورید که خانوادهای دچار همهی مشکلات دارد و محیط اطراف او مناسب یک کودک نیست.
چنین کودکی با پتانسیل اختلالات شیزوفرنی یا دوقطبی دچار افسردگی حاصل وضعیت نابههنجار محیط خانواده میشود. خشونت شاید یکی از خروجیهای آن است. کارگردان کرهای، «چوی جائه-هون»، دست روی این نقطه گذاشته است.
چند روز پیش آخرین فیلم این کارگردان کرهای را مرور کردیم. فیلم قاتل یکی از آن آثار اکشن جذابی بود که مخاطب سینمای اکشن را بهراحتی جذب خود میکرد. اما فیلم «هیپونوتیزم» در دنیایی دیگر سر میکند؛ دنیایی که ترکیبی از روانکاوی و دلهره است. در فیلم او چهار جوان در حال گذران زندگی خود هستند.
یک دختر و سه پسر که در زندگی روزمرهی یکدیگر آمیخته هستند. اما مشکل فیلم در شخصیتپردازی کاراکترها این است که ما هیچ پیشینهای از خانوادهی آنها نداریم. روایت از آن دست آثار پازلگونه است که کارگردان قرار است در آن تکهها را با هوشمندی کنار یکدیگر قرار دهد و مخاطب را در دنیایی مبهم و پر از دلهره برای کشف حقیقت رها کند.
شخصیتپردازی ناقص فیلم هیپنوتیزم یکی از ضربههای مهلک را به فیلم هیپنوتیزم میزند. همانطور که در بند اول اشاره کردیم، خشونت و خوی تهاجمی یک کودک ریشه در بسیاری اتفاقات و پیشینهها دارد. اما کارگردان کرهای هیچکدام از این ریشهها را نشان نمیدهد. ما فقط با نتیجهی آن روبهرو هستیم.
این کودکان چرا در آن کلیسا بودند؟ دلیل اینکه در این مرکز روانی بستری شده بودند چه بود؟ چرا باید کودکان افسرده با کودکانی با خوی تهاجمی بستری شوند؟ مخاطب پاسخ هیچکدام از این پرسشها را فیلم هیپنوتیزم نمیبیند. کارگردان کرهای سعی کرده روی وحشت جسمی و دلهرهی حاصل از خشونتی که در گذشته پنهان است تمرکز کند. اما روایت او نیاز به پیشزمینه دارد که در این امر فقیر است.
فیلم هیپنوتیزم روایتی جذاب دارد که مخاطب را در میانهی راه خود تنها میگذارد. کارگردان به بخشی از گذشته و زمان حال میپردازد و هیچ کدام از کاراکترها توانایی بروز این خشونت را ندارند؛ چرا که این خشونت هنوز هم درون آنهاست. شاید با کمی خوشبینی یکی از کاراکترها را بتوان میراثدار آن اختلال دانست.
اما این کافی نیست تا مخاطب بتواند وارد روایت شود. فیلم هیپنوتیزم با وجود این ضعف ساختاری بهخوبی فاکتورهای سینمای وحشت جسمی را رعایت میکند و در برخی سکانسها (فقط در برخی سکانسها) مخاطب را دچار اینهمانی فضای دلهرهآور میکند. شاید مخاطب سینمای دلهره پس از تماشای این اثر با کمی گنگی از تجربهاش در دنیای کارگردان کرهای رضایتی نسبی داشته باشد.