نام انگلیسی: Companion
نام فارسی: فیلم همدم
محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده
ژانر: علمی-تخیلی، دلهره، هیجانانگیز
ردهی سنی: ۱۶+
امتیاز: ۲ از ۴
مصطفی ملکی
در باب نجات یک اثر در نتیجهی انتخاب ضربآهنگ مناسب بارها نوشتهایم. اولین اثر قابل اعتنای آقای «درو هنکاک» در سینمای جریان اصلی دچار چنین خاصیتی است. فیلم همدم از همان ابتدا چیزی برای پنهان کردن ندارد. در ابتدای فیلم همدم با روایت دختری با نام آیریس مواجه میشویم که در حال توصیف زندگی است و در عین حال تصویری از او را در یک فروشگاه بزرگ شاهد هستیم که خرید میکند و در نهایت در برابر مردی جوان با نام جاش قرار میگیرد. او در این واگویه از دیدن و کشتن جاش میگوید و بهنوعی پرانتز کل روایت را میبندد؛ داستانی که با نگاه عاشقانهی این دو آغاز شده و حال باید منتظر پایان خونین آن باشیم.
آقای هنکاک در کل روایتاش دست به سرعت ضربآهنگ خود نمیزند و همین امر باعث میشود مخاطب بدبین به این داستان کلیشهای حول انسان، هوش مصنوعی و رباتهای برآمده از آن درون این ضربآهنگ حل شود. بهنوعی حتی بر هم خوردن استدلالهای منطق روایی اثر در بخش دوم زیر سایهی این سرعت ملایم و برشهای قابل اعتنا قرار میگیرند و مخاطب را دچار دافعه از اثر نمیکنند.
فیلم همدم آقای هنکاک یک اثر تجاری است و استفادهی او از رباتهای همدم یا همان شریکهای جنسی و عاطفی نه به دلیل این است که او قصد دارد مخاطب را درگیر بازی با مفاهیم انسان، لذت و ابژهی جنسی کند، بلکه بهنظر میرسد صرفاً انتخابی برای متفاوت بودن از دیگر آثار مشابه در این حوزه است. در هر حال همین انتخاب روی روایت نشسته است و مخاطب سینمای سرگرمی را بهخوبی جذب میکند.
در بند بالا اشاره شده که منطق روایی فیلم بهسبب حذفبهقرینههای کارگردان در باب کنترل هوش مصنوعی روی خود دچار ایرادی اساسی است، چرا که آقای هنکاک باز هم چنین نظر داشته که مخاطب دنیای قصهی او را میپذیرد و نیازی به خلق جزئیات این دنیا نیست. جای زخم این لغزش روایی روی کل اثر میماند. اما این دوری هوشمندانهی کارگردان از برشهای کلیشهی اسلشرها و اسپلترهاست که باعث شده قابهای وسیع او مخاطب را درگیر روایتی کنند که هیجاناش کنترلشده است. به شروع فیلم تا لحظهی اولین قتل توجه کنید.
آقای هنکاک در پیشبرد داستان فیلم همدم هیچ تلاشی برای هیجانانگیز کردن افتتاحیه و در ادامه ایجاد تنشهایی در مکالمات پینگپنگی نمیکند. او در عوض این شروع را با همان ساختار روشنبین کاراکتر آیریس و کاملاً رنگی پیش میبرد. از دل این ضربآهنگ ملایم و خوشبینانه هم تعلیق مد نظر کارگردان پیش میآید و هم تکجملاتی ارائه میشوند که نشان میدهد کارگردان هیچ اصراری بر پوشاندن دنیای مصنوعی و ساختگی آیریس ندارد.
او در عوض همین خط روایی را از زاویهدید آیریس پیش میبرد تا پس از اولین قتل عملاً وارد ابزوردیسمی قابل احترام در رخدادهای بعدی روایت شویم. پس از پایان اثر است که کمی حسرت در باب پتانسیلهای موجود در درونمایهی روایت که اخته باقی میماند ایجاد میشود. فیلم «همدم» آنقدر فرم استانداردی دارد که برعکس فیلم «عاشقم باش» محتوای آن شبیه تهماندهی چای در یک فنجان زیباست.