صفحه اصلی > سینما و نقد فیلم : نقد فیلم نوسفراتو | Nosferatu 2024
ads

نقد فیلم نوسفراتو | Nosferatu 2024

فیلم نوسفراتو

دو هفته‌ی گذشته و قبل از ورود به فیلم جدید آقای اگرز وارد دو اثر «جادوگر» و «فانوس دریایی» او شدیم. در این دو اثر شاهد بودیم که این فیلمساز برونگرا چگونه مخاطب را در مسیری روشن دچار نشانه‌هایی از دلهره‌های فولکلور و داستان‌های اساطیری می‌کند. اما اکنون نوسفراتوی او مسیری سخت را در پیش دارد.

فیلم نوسفراتو قبل از اینکه اولین پلان خود را مقابل چشم مخاطب قرار دهد زیر سایه‌ی دو شاهکار سینمایی گویی در حال عذاب است؛ آن هم از طریق چشمان سخت‌بین مخاطبی که انتظار کوچک‌ترین لغزشی از او دارد. اما رابرت اگرز همان‌گونه داستان خود را آغاز می‌کند که باید؛ بدون تأثیرپذیری از مورنائو و هرتزوگ. افتتاحیه‌ی او از جنس سینمای خودش است. اگرز برعکس دو فیلمساز قبلی به درون خوابگردی‌های الن می‌رود و این همان عصاره‌ی اثر اوست.

نام انگلیسی:Nosferatu

نام فارسی: فیلم نوسفراتو

محصول: ۲۰۲۴ – ایالات متحده

ژانر: دلهره

رده‌ی سنی: ۱۶+

امتیاز: ۴ از ۴

داستان آقای اگرز افتتاحیه دارد و آن هم درون کابوس‌های اروتیک‌گونه‌ی الن است. افتتاحیه‌ مخاطب را به درون ذهن پریشان الن می‌برد تا این‌بار با روایتی مواجه شود که آغازش از درون ناخودآگاه این کاراکتر است. پس از این افتتاحیه آقای اگرز همچون هرتزوگ با نمای بسته‌ای از کاراکتر الن مخاطب را وارد روایت می‌کند. زمانی که وارد زندگی الن و توماس می‌شویم گویی با داستانی مفصل مواجه هستیم که سعی دارد شخصیت‌‌پردازی‌اش را از طریق بسط دادن زندگی این دو کاراکتر آغاز کند. آقای اگرز در روایت خود به‌طور مستقیم به مورنائو وفادار است و نه به برام استوکر یا حتی هرتزوگ.

فیلم نوسفراتو

فیلم نوسفراتو داستانی یکسان با همتایان آلمانی خود دارد اما پرداخت فیلم مخصوص سینمای اگرز است. پالت‌های رنگی و طراحی لباس را ملاحظه کنید. آقای اگرز در طراحی لباس‌های کاراکترهای مرد کاملاً به فیلم سال ۱۹۲۲ وفادار است، اما در طراحی لباس زنان فیلم گویی از یک‌سو الن را همچون لوسی تصویر می‌کند و از سوی دیگر طراحی لباس آنا و دختران‌اش را متناسب با روایت خود ارائه می‌دهد. پالت رنگی آقای اگرز در محیط بیرونی به دور از اشباع رنگی است و در محیط‌های داخلی سعی دارد همچون فیلم «جادوگر» و «مرد شمالی» با همان نورهای شمع و مشعل ترکیب‌بندی قاب را ارائه دهد و همین باعث جان گرفتن رنگ‌ها بر اثر این نورپردازی می‌شود.

نقد فیلم شهر سیارکی | Asteroid City 2023
بیشتر بخوانید

آقای اگرز در پیشبرد داستان فیلم نوسفراتو دو خط روایی را از مسیر روایت حذف کرده است. مواجهه‌ی ابتدایی کاراکتر توماس با کولی‌ها همانند دو فیلم قبلی نیست. در آن دو فیلم شاهد بودیم که کاراکتر توماس همچون وجودی آزاد وارد مسافرخانه شده و پس از تقاضای شما با پرسیدن آدرس عمارت ارلاک یا دراکولا با تعجب ناگهانی کولی‌ها مواجه می‌شود.

فیلم نوسفراتو

اما در فیلم نوسفراتو با قدرت دافعه‌ای از سوی صاحب مسافرخانه و کولی‌ها مواجه می‌شود و به‌جای سکانس‌های تخت و کتاب با کابوس‌گونه‌ای روبه‌رو می‌شویم که کولی‌ها یک خون‌آشام را درون قبر می‌کشند. آقای اگرز در ادامه نیز مانند دو اثر قبلی کاراکتر خود را غرق در طبیعت و جریان آب و منطقه‌ی کوهستانی نمی‌کند. او در نمایی ضد نور و اکستریم لانگ‌شات توماس را با کالسکه‌ی مخصوص عمارت روبه‌رو می‌کند که این کاراکتر را به‌سوی ارلاک می‌برد.

از این نقطه‌ به‌بعد با داستای مواجه هستیم که حتی چهره‌پردازی‌های‌اش نیز از آن خود آقای اگرز است؛ از ارلاک گرفته تا تک‌تک کاراکترهای درگیر در داستان. در این فیلم دراکولا دندان‌هایی همچون موش ندارد و حتی دندان نیشی هم ندارد. او زنده‌خواری‌ست که از خون قلب تغذیه می‌کند و نه شاهرگ گردن. آقای اگرز در داستان خود، برعکس دو فیلم قبلی، تعلیق دارد و این تعلیق را می‌توان در اولین مواجهه‌ی توماس و ارلاک شاهد بود.

 

 

اما آقای اگرز ورود و خروج تابوت‌ها از کشتی و حتی نحوه‌ی زیست و درگیری ملوان‌ها و ناخدای کشتی با تابوت‌های مرگ را نیز از داستان خود گرفته است. در عوض او مخاطب را بهتر و بیشتر درگیر آن‌سوی روایت و جنون هر روزه‌ی الن می‌کند. گویی الن در نوسفراتوی رابرت اگرز یکه‌تاز تراژدی سیاهی مرگ و روشنای زندگی است.

آقای اگرز یکی از موتیف‌های مهم دو داستان قبلی یعنی کتاب خون‌آشامان رو حذف و در عوض کاراکتر دکتر «فون فرانتس» را همچون واسطه‌ای برای درک بهتر شرارت کنت ارلاک تصویر می‌کند. همین باعث می‌شود داستان آقای اگرز بدون تلاشی اضافه کاملاً سینمایی وسیع شود. پایان‌بندی داستان آقای اگرز هم به تاریخ سینمای دلهره وفادار است و هم پایان‌بندی مورنائو. او نه همچون هرتزوگ قرار است از ون هلسینگ و دگردیسی کاراکتر جاناتان برای ادامه‌ی این چرخه‌ی دهشت استفاده کند و نه همچون مونرائو به‌سراغ پایانی ملودرام‌گونه می‌رود. پایان او همچون قصه‌اش از آن اوست؛ خشن و در عین حال روشن.

دیدگاهتان را بنویسید

2 × 4 =