با این فیلمساز به کوچهپسکوچههای زیبای سینما سرک بکشید
نام انگلیسی: A Big Bold Beautiful Journey
نام فارسی: فیلم سفری بزرگ جسورانه و زیبا
محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده
ژانر: درام، عاشقانه، فانتزی
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۴ از ۴
زمانی که یک اثر عاشقانهی سینمایی مرا در خود فرو میبرد، در پایان روایت سعی میکنم با جایگزینی زوج بازیگران آن با ستارههای تاریخ سینما، تقابلی میان این فیلم و دیگر عاشقانههای ماندگار ایجاد کنم؛ از گری کوپر و آدری هپبورن تا رایان گاسلینگ و اما استون.
در فیلم سفری بزرگ جسورانه و زیبا آقای «کوگونادا»، انتخاب او و بازی بینقص «مارگو رابی» و «کالین فارل» در روایتی ساده اما چندلایه، این عاشقانه را به یکی از آن شاهکارهای بیبدیل تاریخ سینما بدل کرده است. شاید زوج «لالالند» ساختهی دمین شزل بهراحتی قابل جایگزینی باشند، اما دیوید و سارای فیلم سفری بزرگ جسورانه و زیبا را گویی فقط کالین فارل و مارگو رابی میتوانند بازی کنند. این فیلم از آن دست آثار نادر است که همهچیز در درستترین زمان ممکن، و شاید فقط یکبار در زندگی حرفهای ستارگانش، با هم چفت شده و همین هم باعث شکلگیری شیمی بینظیر میان دو شخصیت اصلی شده است.
کوگونادا پیشتر در «پس از یانگ» نشان داده بود که چگونه میتواند با روایتهای کوتاه، عاشقانههایی لطیف با تاریخ سینما برقرار کند؛ و حالا، بیهیچ فشار یا تظاهر، سادهترین و زیباترین روایتها را پیش چشم مخاطب میگذارد.
در فیلم سفری بزرگ جسورانه و زیبا ، او تغییری ظریف اما نوآورانه در کلیشههای عاشقانه ایجاد کرده است. در بسیاری از روایتهای این ژانر، ابتدا با برخوردی تصادفی میان دو زندگی—مشابه یا متفاوت—روبرو هستیم. این برخورد موقعیتهایی کمدی خلق میکند، سپس شخصیتها را در برابر زندگی کنونیشان قرار میدهد، و در ادامه، ثباتی از جنس پردهی دوم شکل میگیرد که معمولاً ضربآهنگی تندتر دارد. پس از آن، با آشکار شدن بخشهایی از گذشتهی پنهان شخصیتها، تفاوتهایی نمایان میشود که ممکن است آنها را برای همیشه از هم جدا کند و این عاشقانه را به تجربهای خاطرهانگیز بدل سازد.
اما کوگونادا این تقابلها را به فانتزی همعرضی بدل کرده—سفری جسورانه و زیبا که از شش در عبور میکند. فیلم از همان ابتدا، با جسارت، فانتزی بودن خود را در دل تمام تروماهای واقعی و ملموس زندگی انسان فریاد میزند. مخاطب بیدرنگ وارد سفر جادهای و خیالانگیز سارا و دیوید میشود و در شش ایستگاه، به سه بخش از زندگی سارا و سه بخش از زندگی دیوید قدم میگذارد. در هر بخش، هم شخصیتپردازی عمیقتری صورت میگیرد و هم چالشهای کلیشهای ژانر عاشقانه در سطحی گستردهتر به تصویر کشیده میشود.
در فیلم سفری بزرگ جسورانه و زیبا ، با زنی جوان روبرو هستیم که ترومای بزرگ زندگیاش لحظهی مرگ مادر در بیمارستان است—در حالی که خود در آن لحظه درگیر رابطهای جنسی با استادش بوده. همین تجربه، او را به فردی بدل کرده که مردان زندگیاش را یا با خیانتی آشکار یا با ناپدید شدن ناگهانی آزار میدهد. اما در این سفر، سارا گویی در جلسهای تراپیوار و کیهانی، وارد جادوی زمان و مکان میشود؛ جایی که ابعاد مختلف حیات، او را برای لحظاتی به پستوهای گذشته میبرند تا روزنهای برای امید بیابد.
حال و روز دیوید نیز چنین است. او در این سرککشیدنها به گذشته، در جستجوی بارقهای از «باور» است؛ و در این جادوی زمانی و مکانی، به پاکباختهای بدل میشود که میخواهد شور زندگی را دوباره لمس کند.
کوگونادا حتی در دنیای رؤیاها نیز درهایی تازه میگشاید. او با بهرهگیری از مفهوم «جادوی زمان و مکان»، رؤیاها و انتزاعاتی را در دل این بازگشتهای نقطهای به گذشته خلق میکند. این تغییر نرم و محسوس در کلیشههای ژانر، تنها از کارگردانی برمیآید که با دستهای برسونی، آینههای برگمانی، آتش و آب مالیکی، و سرککشیدنهای لینکلیتری یا حتی نگاه ساتیجایت ری، عاشقانهتر از هر عاشقی، سینما را در آغوش گرفته است.