صفحه اصلی > سینمای ایران : نقد فیلم روزی روزگاری آبادان
ads

نقد فیلم روزی روزگاری آبادان

فیلم روزی روزگاری آبادان

فهرست مطالب

مقدمه: فیلم روزی روزگاری آبادان چیه؟

امروز که ۲۹ اسفند ۱۴۰۳ هست و داریم برای نوروز ۱۴۰۴ آماده می‌شیم، یه فرصت خوب پیدا کردم که درباره یه فیلم ایرانی باحال حرف بزنم: “فیلم روزی روزگاری آبادان”. این فیلم که تو سال ۱۴۰۰ (۲۰۲۱) ساخته شده، یه کار کمدی-درام خانوادگیه که تو جشنواره فجر هم پخش شد و حسابی توجه آدما رو جلب کرد. کارگردانی و نویسندگی این فیلم با حمیدرضا آذرنگه که اولین تجربه کارگردانی بلندش رو اینجا نشون داده.

فیلم تو آبادان دهه ۸۰ جریان داره و قصه یه خانواده معمولی رو می‌گه که تو یه موقعیت عجیب گیر می‌افتن. با بازی فاطمه معتمدآریا، محسن تنابنده و یه سری بازیگر دیگه، این کار یه حس نوستالژیک و طنز خاص داره که خیلی‌ها رو یاد زندگیای ساده و پرماجرای اون دوره می‌ندازه. حالا که چند سال از اکرانش گذشته، هنوزم می‌شه گفت یه فیلم متفاوت تو سینمای ایرانه.

من خودم وقتی فیلم روزی روزگاری آبادان رو دیدم، هم خندیدم، هم یه جاهایی حسابی به فکر فرو رفتم. ترکیب طنز و درامش یه جوریه که نه خیلی سنگین می‌شه، نه خیلی سطحی. همه‌چیز رو درباره این فیلم بگم: از داستان و شخصیت‌ها گرفته تا کارگردانی و نقاط قوت و ضعفش. اگه دنبال یه فیلم ایرانی هستی که تو تعطیلات نوروز دوباره ببینیش، بیا بریم سراغ جزئیات!

فیلم روزی روزگاری آبادان فقط یه قصه ساده نیست؛ یه نگاه به زندگی مردم جنوب ایران تو اون دوره‌ست که با چاشنی طنز و یه کم غافلگیری قاطی شده. حالا بیاید ببینیم چی تو این فیلم منتظرمونه.

داستان و شخصیت‌های فیلم روزی روزگاری آبادان

داستان “فیلم روزی روزگاری آبادان” تو سال ۱۳۸۲ تو شهر آبادان اتفاق می‌افته. یه خانواده چهار نفره داریم: مصیب (محسن تنابنده)، مریم (فاطمه معتمدآریا)، پسرشون عادل (الیو گلزار) و یه بچه دیگه که تو قصه کمتر دیده می‌شه. اینا یه زندگی معمولی دارن، با همون مشکلات روزمره که هر خانواده‌ای تو اون زمان ممکن بود داشته باشه. مصیب یه مرد ساده‌ست که تو کارخونه کار می‌کنه و مریم هم یه مادر پرتلاش که سعی می‌کنه همه‌چیز رو سرپا نگه داره.

فیلم دیده بان
بیشتر بخوانید

همه‌چیز از یه شب شروع می‌شه که مصیب یه تلویزیون دست‌دوم می‌گیره و میاره خونه. این تلویزیون قرار بوده یه شادی کوچیک به زندگی‌شون بده، ولی یهو همه‌چیز به هم می‌ریزه. یه جنازه غریبه تو خونه‌شون پیدا می‌شه و این خانواده که تا حالا دنبال دردسر نبودن، حالا باید با این موقعیت عجیب کنار بیان. از اینجا به بعد، قصه پر از موقعیتای طنز و درام می‌شه که هم خنده‌داره، هم یه کم استرس‌زا.

شخصیت‌پردازی اینجا خیلی قویه. مصیب یه مرد خسته‌ست که با همه سادگیش، یه جورایی قهرمان قصه می‌شه. محسن تنابنده با اون بازی طبیعی و بامزه‌ش، حسابی این نقش رو زنده کرده. از اون طرف، مریم با بازی فاطمه معتمدآریا یه مادر قویه که هم نگران خانواده‌شه، هم سعی می‌کنه تو این موقعیت دیوونه‌وار منطقی بمونه. معتمدآریا با اون نگاهای پرمعناش، یه حس واقعی به نقشش داده که نمی‌تونی دوستش نداشته باشی.

عادل، پسر جوونشون، هم یه جورایی نماینده نسل جوون اون دوره‌ست. با آرزوهای بزرگ و یه کم سرگردونی، تو قصه نقش مکمل خوبی داره. شخصیتای فرعی مثل همسایه‌ها و آدمای دیگه تو آبادان هم به قصه رنگ می‌دن و فضای شهر رو واقعی‌تر می‌کنن. این خانواده تو موقعیتای عجیب، یه جورایی نشون می‌دن که چطور تو زندگی واقعی، گاهی با طنز می‌شه از مشکلات رد شد.

داستان فیلم خطی و ساده‌ست، ولی پر از پیچ‌های کوچیک که نمی‌ذاره حوصله‌ت سر بره. مثلاً یه لحظه فکر می‌کنی همه‌چیز حل شده، ولی یهو یه اتفاق جدید می‌افته که بازم همه رو به تکاپو می‌ندازه. این ترکیب طنز و درام، با فضای جنوبی و لهجه قشنگ آبادانی، یه حس خاص به فیلم داده که تو کمتر فیلم ایرانی می‌بینی.

کارگردانی، بازیگری و نقاط قوت

حالا که ۲۹ اسفند ۱۴۰۳ هستیم، بیایم سراغ کارگردانی و بازیگری “فیلم روزی روزگاری آبادان” بریم. این فیلم اولین تجربه کارگردانی حمیدرضا آذرنگه و برای یه کار اول، واقعاً قابل تحسینه. آذرنگ که قبلش بیشتر به‌عنوان بازیگر و نمایشنامه‌نویس شناخته شده بود، اینجا نشون داده که بلده چطور یه قصه ساده رو با طنز و احساس قاطی کنه و به یه فیلم جذاب تبدیلش کنه.

کارگردانی فیلم روزی روزگاری آبادان یه حس تئاتری داره، شاید چون آذرنگ سال‌ها تو تئاتر کار کرده. صحنه‌ها خیلی شلوغ نیستن و بیشتر رو دیالوگ و بازیگرا تکیه داره. فضای خونه و کوچه‌های آبادان هم با دقت ساخته شده و حس نوستالژی دهه ۸۰ رو خوب منتقل می‌کنه. از رنگای گرم و نورپردازی ساده گرفته تا لباسای معمولی شخصیت‌ها، همه‌چیز طوریه که انگار داری یه خاطره قدیمی رو می‌بینی.

نقد فیلم شنای پروانه | سر و صدای بسیار برای هیچ
بیشتر بخوانید

بازیگری بزرگ‌ترین نقطه قوت فیلمه. فاطمه معتمدآریا و محسن تنابنده یه زوج بامزه و باورپذیرن که شیمی‌شون تو فیلم حرف نداره. معتمدآریا با تجربه‌ش، هر نگاه و حرکتش رو پر از احساس کرده و تنابنده با طنز همیشگی‌ش، یه جور تعادل به قصه داده. وقتی این دوتا با هم بحث می‌کنن یا سعی می‌کنن مشکل جنازه رو حل کنن، حس می‌کنی داری یه زوج واقعی رو تو زندگی روزمره‌شون می‌بینی.

موسیقی فیلم روزی روزگاری آبادان هم که کار پیمان یزدانیانه، یه حس آروم و جنوبی به قصه اضافه کرده. آهنگا خیلی پر زرق‌وبرق نیستن، ولی تو موقعیتای طنز و احساسی، دقیقاً همون چیزی رو می‌دن که نیاز داری. یه نقطه قوت دیگه، لهجه آبادانی بازیگراست که خیلی طبیعی دراومده و به فضا عمق داده. این جور جزئیات باعث می‌شه فیلم از یه کمدی ساده فراتر بره و یه حس واقعی‌تر بهت بده.

در کل، کارگردانی ساده و بازیگری قوی، فیلم روزی روزگاری آبادان رو به یه تجربه دلچسب تبدیل کرده. آذرنگ تونسته با اولین کارش، یه سبک خاص خودش رو نشون بده که هم خنده‌داره، هم یه کم تلخ و تأمل‌برانگیز.

نقاط ضعف و جمع‌بندی

با همه خوبی‌هاش، “فیلم روزی روزگاری آبادان” بی‌اشکال نیست. یکی از نقاط ضعفش، ریتمشه. فیلم تو یه سری جاها خیلی کند پیش می‌ره، مخصوصاً تو نیمه اول که هنوز قصه اصلی شروع نشده. این کندی شاید برای بعضی‌ها خسته‌کننده باشه، چون تا وقتی اون جنازه وارد قصه بشه، یه کم طول می‌کشه که به هیجان برسی.

یه مشکل دیگه، اینه که بعضی خطوط داستانی کامل بسته نمی‌شن. مثلاً شخصیت عادل، پسر خانواده، می‌تونست بیشتر تو قصه نقش داشته باشه، ولی یه جورایی گم می‌شه و فقط یه مکمل ساده می‌مونه. یه سری موقعیتای طنز هم هستن که انگار زیادی کش اومدن و می‌شد کوتاه‌تر باشن تا فیلم جمع‌وجورتر بشه.

فیلم‌برداری هم، با این که فضای آبادان رو خوب نشون می‌ده، گاهی یه کم ساده‌ست. مثلاً می‌شد با زاویه‌های خلاقانه‌تر یا حرکت دوربین بیشتر، حس پویایی به قصه اضافه کرد. این شاید به خاطر بودجه کم یا تجربه اول کارگردان باشه، ولی تو بعضی لحظه‌ها حس می‌کنی یه چیزی کم داره.

با این حال، این ضعف‌ها به چشم نمیاد وقتی به کلیت فیلم نگاه می‌کنی. “فیلم روزی روزگاری آبادان” یه فیلم گرمه که هم می‌خندونتت، هم یه کم به زندگی و مشکلاتش فکر می‌کنی. تو سینمای ایران که گاهی پر از فیلم‌های تکراری می‌شه، این کار یه نفس تازه‌ست. طنزش از اون مدلایی نیست که فقط بخندی و تموم بشه؛ یه جور عمق داره که به دلت می‌شینه.

فیلم ضیافت
بیشتر بخوانید

تو نوروز ۱۴۰۴، اگه دنبال یه فیلم ایرانی هستی که با خانواده ببینی و هم حالتو خوب کنه، هم یه کم فکرت رو مشغول، این فیلم رو پیشنهاد می‌دم. با بازیای قوی، داستانی بامزه و یه حس نوستالژیک، “فیلم روزی روزگاری آبادان” ارزش وقت گذاشتن رو داره. تو چی فکر می‌کنی؟ این فیلم رو دیدی یا قراره تو تعطیلات سراغش بری؟

نویسنده و منتقد سینما شاعر و رمان نویس حدود 15 سال تجربه نوشتن داستان کوتاه , کارگردانی و دستیار کارگردانی. و مدیر مجموعه بامدادی ها.

دیدگاهتان را بنویسید

نوزده + 10 =