نام انگلیسی: The Human Hibernation
نام فارسی: فیلم خواب زمستانی انسان
محصول: ۲۰۲۴ –کشور اسپانیا
ژانر: درام، علمی-تخیلی
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۲ از ۴
مصطفی ملکی
«آنا کورنودلا کاسترو» در اولین تجربهی بلند سینمایی خود بهسراغ اثری کاملاً تجربی رفته است. در سینمای تجربی معمولاً طبیعت نقش پررنگی دارد و بسیاری از فیلمسازان این حوزه سعی میکنند از طریق تلفیق زندگی انسانی و المانهای طبیعی وارد درونمایههای خود شوند. خانم کاسترو نیز چنین قصدی دارد.
در دنیایی که خانم کاسترو تصویر میکند گویی باید درگیر زندگی یک خواهر و برادر شویم که برادر کوچکتر زودتر از موعد از خواب زمستانی برمیخیزد. بله، خواب زمستانی! در فیلم خواب زمستانی انسان خانم کاسترو انسان نیز بهمانند برخی از حیوانات خونسرد و پستانداران به خواب زمستانی فرو میرود و سپس در بهار از خواب برمیخیزد.
انسانهای این روایت همچون معمایی سربهمهر از این خواب زمستانی سخن میگویند و گویی در دنیای آنها انسان از همان ابتدای تاریخ دارای این خصوصیت بوده است.
فیلم خواب زمستانی انسان خانم کاسترو با بیدار شدن ناگهانی برادر کوچکتر در میان سرمای زمستان آغاز میشود. این آغاز با یخبستن برادر در سرما و یخبندان زمستانی بهپایان میرسد. پس از این آغاز و با موسیقی متن مارشگونه و در عین حال دلهرهآور سبزی بهار جای سفیدی برف زمستانی را میگیرد.
انسانها همچون خرسها و موشها و مارها از درون لانههایی میان طبیعت برمیخیزند و در این میان دختری نوجوان که گویی خواهر بزرگتر آن پسرک یخزده است بهدنبال برادر از اینسو به آنسو میرود.
نتیجهی این رنج فقدان مصاحبت با برکههای راکد میان داشتها و جنگلها و دیگر آدمیان میشود. خانم کاسترو بهنوعی سعی دارد انسان را درون طبیعت بکر حل کند و او را نیز همچون دیگر موجودات وابسته به نظم جبرگونهی طبیعت ساختاربندی کند.
بههمین سبب است که اوج مصرفگرایی و پرخوریهای این انسان هنگام بیداری در نهایت هنگام کوچ او برای خواب زمستانی تبدیل به آذوقهی دیگر موجودات میشود و این تعادل زیستی طبیعت را همانگونه که هست پیش میبرد.
اما مشکل فیلم خواب زمستانی انسان خانم کاسترو در این است که او بیشازحد به سکون دوربین خود برای قاببندی زیست لحظهای موجودات زنده و بافتهای طبیعت وابسته است. همین سبب میشود که تناسب انسان و طبیعت بکر همانگونه که روایت او نیاز دارد نباشد. در نتیجه زمانی که داستان فیلم خواب زمستانی انسان به پایان میرسد گویی با مستندی با موضوع مدیتیشن از طریق صدای طبیعت مواجه بودهایم و نه روایتی در باب فقدان، انسان و نظم طبیعت.
خانم کاسترو در فیلم اول خود بیش از حد گمشده در تصاویر بکری شده که در قاب دوربین او آمدهاند. شاید به همین سبب است که او در اتاق تدوین در حذفواضافهی پلانها مشکلی احساسی داشته است. در هر حال تماشای فیلم خواب زمستانی انسان تجربی صرفاً تجربهای قابل اعتنا برای آرامش و مدیتیشن محسوب میشود و نه دردنامهای برای فقدان.
کارگردان فیلماولی از رنج فقدان سوءاستفاده میکند تا مستندگونهی مدیتیشن خود را بهتصویر بکشد. در نتیجهی همین رویکرد است که کارگردان در انتهای فیلم خواب زمستانی انسان با افتخار از بکر بودن تصاویر در محل زیست موجودات زنده مینویسد. باید گفت چنین رویکردی در سینمای تجربی جای چندانی ندارد و خانم کاسترو در ادامه باید بیشتر و بیشتر روی تناسب نظم طبیعی و درونمایهی انسانی داستان کار کند؛ البته اگر قصد او ادامهی مسیر در دنیای سینمای داستانی-تجربی باشد.