نام اصلی: Krazy House
نام فارسی: فیلم خانهی دیوانگان
محصول: ۲۰۲۴ – هلند
ژانر: کمدی، دلهره
ردهی سنی: ۱۶+
امتیاز: ۳ از ۴
مصطفی ملکی
«استفان هارس» و «فلیپ فان در کویل» که سابقهی همکاری در ساخت کمدیهای هلندی را در کارنامه دارند در اولین تجربهی انگلیسیزبان خود بهسراغ همکاری با «نیک فراست»، «کوین کانلی» و «آلیشیا سیلورستون» رفتهاند.
فیلم خانهی دیوانگان آنها نهتنها روی خط همان کمدیهای هنجارشکناشان پیش میرود، بلکه سعی دارد از طریق ژانرها و کلیشهها علیه ژانرها و حتی خود کمدی قدم بر دارد.
فیلم خانهی دیوانگان با مقدمهای سیاهوسفید آغاز میشود که زنی در لباس راهبه توسط فردی از پشت به قتل میرسد. اما در برشی مستقیم گویی وارد برنامهای تلویزیونی از جنس سیتکام میشویم که بازیگران آن یک خانوادهی چهارنفره هستند؛ برنارد، ایوا و فرزندان این دو با نامهای آدام و سارا.
هر چه صحنهها پیش میروند انتظار داریم از این فضا خارج شویم، اما گویی در این برزخ گرفتار شدهایم و عملاً فیلم خانهی دیوانگان اصلی از طریق این خانواده مقابل چشم ما قرار میگیرد. مقاومت ابتدایی مخاطب در برابر این جنس سیتکامها که عارضهای واگیردار از سوی شبکههای تلویزیونی آمریکایی به سایر نقاط جهان بوده کمکم تبدیل به هیجانی میشود که موقعیتهای کمدی را در خود میبلعد.
مخاطب سینمای ژانری زمانی که در برابر این اثر قرار میگیرد گویی گم میشود و دچار دافعهای نسبت به آن میشود. اما زوج کارگردانی این حفاری ضدژانری خود را ادامه میدهند و در میان آن حتی سری به ساختارشکنی در هنجارها نیز میزنند.
به ورود مرد روسی و دو پسرش به خانهی این افراد توجه کنید که چگونه از نمونهی هلندی سال ۲۰۱۳ با نام «بورگمن» بهره میبرد (این فیلم را قبل از مرور اثر جدید کارگردان آن حتماً مرور خواهیم کرد).
زوج کارگردانی فیلم خانهی دیوانگان سعی دارند از طریق غلوهای رایج در این دست سیتکامهای استودیویی مخاطب را وادار به پرهیز از خنده و در ادامه از طریق جامپکاتهای آن روی دیگر برنارد او را وادار به هیجانی ناشی از خودخوری کنند.
شخصیتپردازی کاراکتر برنارد در این اثر همان کاراکتر نادانی است که مخاطب را در جایجای روایت بهیاد انواع و اقسام انیمیشنها و استاپموشنهای کمدی میاندازد. بازی بسیار خوب آقای نیک فراست در نقش برنارد همان نقطهی ثقل این روایت محسوب میشود.
فیلم خانهی دیوانگان را بدون شک باید یک کمدی-دلهرهی تجربی در نظر گرفت که زوج کارگردانی آن سعی دارند در تکتک پلانها مخاطب را از سینمای ژانری دور کنند. آنچه در این روایت شاهد هستیم چیزی جز لذت بصری از تماشای هنر سینما نیست؛ هنری که بهراحتی میتواند کلیشههای خود را نیز در مسیری عکس در برابر مخاطب قرار دهد.
این را هم فراموش نکنیم که در چنین آثاری شخصیتپردازیها نیز باید بهگونهای باشد که مخاطب را درگیر روایت در روایت یا حتی انعکاس آینهای از جنس میزان-ابیم کند.
سکانس تیراندازی و کشتن همهی مخاطبان استودیوی محل ضبط این سیتکام نیز همان شکستن دیواریست که باعث میشود مخاطب از درون روایتی که میدانست یک داستان استودیویی است به درون اثری دیگر پرتاب شود که کاراکترهای اصلی آن بازیگران قبلی بودهاند. این لایهلایههای روایی و ساختاری در یک اثر سینمایی باعث میشود آن را به هر مخاطبی در سینما و هر هنرآموزی در سینما توصیه کنیم.