صفحه اصلی > نقد فیلم : نقد فیلم خاطرات یک حلزون | Memoir of a Snail 2024

نقد فیلم خاطرات یک حلزون | Memoir of a Snail 2024

فیلم خاطرات یک حلزون

نام انگلیسی: Memoir of a Snail

نام فارسی: فیلم خاطرات یک حلزون

محصول: ۲۰۲۴ – استرالیا

ژانر: انیمیشن، درام، کمدی

رده‌ی سنی: ۱۶+

امتیاز: ۴ از ۴

مصطفی ملکی

«آدام الیوت» حداقل تا کنون خود را یکی از جواهرهای سینما در قرن ۲۱ نشان داده است و امیدواریم همین مسیر هموار و گزیده‌گو را ادامه دهد. آثار او را که از سر می‌گذرانیم شاید در ابتدا با استاپ‌موشن‌های خمیری از جنس پلاستی‌سین مواجه شویم که نمونه‌های آن‌ را در بسیاری دیگر از آثار شاهد بوده‌ایم. اما زمانی که این انیمیشن‌های خمیری را با تکه‌های زندگی آقای الیوت در هم می‌آمیزیم با اصطلاحی جدید با نام «کلیاگرفی» مواجه می‌شویم که امضای اوست.

آقای الیوت در کارهای کوتاه خود و دو اثر بلندی که اکنون در حال ریویوی جدیدترین آن هستیم بخشی از زندگی‌اش را قرار می‌دهد و در ترکیب با عناصر داستانی تراژدی، روزمرگی، انزوا، تعریف عشق و حسرت را ارائه می‌دهد.

آقای الیوت در اثر جدید خود فیلم خاطرات یک حلزون گویی سعی دارد مخاطب را از دنیای «مری و مکس» دور نکند و با حفظ برخی از المان‌های آن‌ اثر مانند دهه‌ی تولد مری و «گریس» در فیلم خاطرات یک حلزون، انزوای اجباری آن‌ها، جست‌و‌جوی عشق و در نهایت یافتن مسیر زندگی از میان شکست و ناامیدی بهره ببرد.

فیلم خاطرات یک حلزون

مخاطب در لحظه‌ای وارد زندگی گریس می‌شود که او بر بالین مرگ پیرزنی با نام «پینکی» قرار دارد. پینکی از دنیا می‌رود و گریس با در دست داشتن شیشه‌ای از حلزون‌ها به حیاط خانه می‌رود. او قبل از شروع روایت زندگی خود یکی از حلزون‌ها با نام «سیلویا» را از شیشه بیرون می‌آورد و حال کل زندگی‌اش را خطاب به سیلویایی که در حال خزیدن به‌سویی دیگر است روایت می‌کند.

آقای الیوت در فیلم قبلی نیز نشان داد که قدرت قصه‌گویی او همگام با فرم بی‌‌نقص‌اش می‌تواند مخاطب را ساعت‌ها درگیر روایتی کند که حتی نمی‌داند چه زمان به انتهای آن رسیده است.

گریس در این روایت آن‌قدر مستقیم و ساده از خود، خانواده، انزوا، نقص فیزیکی و در نهایت ترس از برقراری رابطه با دیگران می‌گوید که به مخاطب حتی اجازه نمی‌دهد برای لحظاتی اسیر هیجان یا احساس غلوشده شود. او ساده از خود می‌گوید؛‌ از زمان تولد تا نقطه‌ای که در آن قرار دارد.

نقد فیلم مادر خوب (The Good Mother) | جدالی خانوادگی
بیشتر بخوانید

گریس این روایت خود را همچون حلزونی می‌پندارد که برای حفاظت از رنج دیگران دائم درون لاک‌اش پنهان می‌شود. او هم‌زمان برادر را نیز به‌طور موازی و از طریق نامه‌نگاری‌هایی شبیه مری و مکس وارد روایت می‌کند؛ «گیلبرت» پس از مرگ پدر فرسنگ‌ها دور از گریس و نزد خانواده‌ای دیگر در حال زندگی است.

فاصله‌ی کانبرا و پرث نه صرفاً فاصله‌ای فیزیکی بین این خواهر و برادر دوقلو، بلکه فاصله‌ای به‌اندازه‌ی دو زندگی است. آقای الیوت از طریق روایت گیلبرت مخاطب را درگیر رها شدن از بند مذهب و سنتی می‌کند که منطق را از انسان می‌گیرد.

او گیلبرت را همچون فردی عاصی تصویر می‌کند که سعی دارد به هر نحوی که شده خود را رها کند. اما باز هم نباید فراموش کرد که گریس گویی بار دیگر تکه‌ای از وجود این فیلمساز را در خود دارد.

کار خوب آقای الیوت در روایت‌های‌اش این است که مخاطب را صرفاً درگیر زندگی خود نمی‌کند، اما کاراکترها را به‌گونه‌ای شخصیت‌پردازی می‌کند و موقعیت‌های روایی را به‌نحوی مقابل این کاراکترها قرار می‌دهد که در اقتصادی‌ترین شکل ممکن بخشی از خود او و خطرات زندگی‌اش با آن‌ها آمیخته شود.

فیلم خاطرات یک حلزون

فیلم خاطرات یک حلزون تراژدی را در میانه‌ی خود به‌همراه دارد؛‌ زمانی که گریس بین خود و «من» حقیقی‌اش پرده‌ای ضخیم کشیده است. اما این تراژدی که گویی همچون سنگ قبرهای حیاط خانه‌ی پینکی او را در بر گرفته‌ است، خود تبدیل به محرکی می‌شود برای صعود گریس به مسیر جدید زندگی‌اش.

آقای الیوت بی‌آنکه خود را درگیر محدودیت‌های سینمای تجاری کند، مخاطب را در برابر زیسته‌هایی قرار می‌دهد که شاید بخشی از آن‌ها خود مخاطب و تجربه‌های‌اش باشند؛ قصه‌هایی سرراست برای مرور دوباره‌ی «من»های پنهان ما که شاید سال‌هاست آن را به‌سبب ترسی ناخواسته پنهان کرده‌ایم.

دیدگاهتان را بنویسید

3 × 1 =