نام انگلیسی: Warfare
نام فارسی: فیلم جنگاوری
محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده
ژانر: هیجانانگیز، جنگ
ردهی سنی: ۱۶+
امتیاز: ۳.۵ از ۴
مصطفی ملکی
تا کنون چند فیلم در باب رخدادهای دو جنگ افغانستان و عراق در دههی ۲۰۰۰ مشاهده کردهاید؟ آیا تکرار این تماشا باعث شده کلیشههایی را در این آثار به ذهن بسپارید و هر بار با دیدن چند سرباز آمریکایی و چند تروریست طالبانی و عراقی انتظار یک تعلیق و سپس درگیری و شکست و در نهایت مخمصه و رهایی را داشته باشید؟ آیا در میان شخصیتپردازی این آثار همیشه یک کاراکتر تأثیرگذار وجود دارد.
که تصمیم نهایی او باعث برگشتن ورق میشود؟ آیا یک گروه چهار یا پنجنفره را در یک مخمصه مشاهده میکنید و کارگردان نیز با توجه به برخی خصوصیات هر کدام از این کاراکترها خردهروایتی را به اثر وارد میکند؟ بهطور حتم قبل از تماشای فیلم جدید آقای «الکس گارلند» و «ری مندوزا» فیلم جنگاوری باید همهی این کلیشهها و پیشقضاوتها را کنار بگذارید.
در مرور دو فیلم «مردان» و «جنگ داخلی» به دنیای سینمایی آقای گارلند اشاره کردیم. او همراه کارگردان فیلماولی و سرباز سابق، ری مندوزا، سعی دارد رخدادی یکشبه را در یک عملیات همچون فقط یک رخداد به مخاطب ارائه دهد.
زمانی که فیلمسازی چون الکس گارلند سعی در بازنمایی یک رخداد داشته باشد، شما باید فقطوفقط خود رخداد را بدون حتی پلانی خردهروایت شاهد باشید.
فیلم جنگاوری بازنمایی عملیاتی پشتیبانی در نوامبر سال ۲۰۰۶ است. آقای گارلند و مندوزا مخاطب را از همان ابتدا به درون قابی میبرند که همهی کاراکترهای درگیر در این رخداد را در خود دارد.
با موسیقیای که روی تصویر است و تکانههای موزون کاراکترها داستان خود را گرم میکنند. آنچه باعث میشود از پلانبهپلان این اثر لذت ببریم فرم روایی و بصری آن است.
این کاراکترها را بارها در هر فیلمی با موضوع مشابه مشاهده کردیم. اما دوربین هیچگاه وارد دنیای خصوصی این کاراکترها و حتی واگویههای چندلحظهایاشان نمیشود.
دوربین آقای گارلند با مشاورهی مندوزا در حال بازنمایی رخدادهایی است که شفاهی نقل شدهاند و حال سینما قرار است مخاطب را در جریان آنها بگذارد.
آنچه تماشای این اثر را لذتبخشتر میکند این است که نه با اثری ضد جنگ مواجه هستیم و نه اثری میهنپرستانه. در فیلم جنگاوری صرفاً در حال تماشای یک اتفاق هستیم؛ همین و بس.
آقای گارلند آنقدر ظریف از لابهلای مفاهیم دیگر عبور میکند تا به این رخداد برسد؛ از شبانگاهی که این سربازان به درون یک خانه شورش میبرند تا زمانی که درهای نفربرها بسته میشوند و تیتراژ پایانی ظاهر میشود. در تمام این مدت همهچیز فیلم جنگاوری سراسر تعلیق و سکوت و هیجان است؛ همهاشان هم در ترکیب موزون با غبار و خون حاصل از انفجار به اوج میرسند.
از سویی دیگر تسلط دو کارگردان روی جلوههای صوتی و بالا و پایینشدن افکتهای صوتی در حین عملیات، در سکوت قبل از اتفاق و در اوج درگیریها باعث میشود مخاطب بیشتر و بیشتر دنیای داستانی را فراموش کند.
در نهایت آقای گارلند در قاب پایانی خود و قبل از تیتراژ پایانی قاب ساکنی را تصویر میکند که تروریستها از خانههای اطراف به درون کوچه میآیند و در کنار پاها و بدنهای تکهتکهشده از انفجار به اینسو و آنسو مینگرند. آقای گارلند و مندوزا در این همکاری نشان میدهند که چگونه میتوان از طریق یک ذهن خلاق سینمایی و تجربهی دو دههای جنگ چنین بازنمایی زیبایی را ارائه داد.