نام انگلیسی: The Witch
نام فارسی: فیلم جادوگر
محصول: ۲۰۱۵ – ایالات متحده
ژانر: دلهره
ردهی سنی: ۱۶+
امتیاز: ۳.۵ از ۴
مصطفی ملکی
طی چند هفتهی آینده جدیدترین فیلم آقای «رابرت اگرز» با نام «نوسفراتو» برای مخاطب فارسیزبان منتشر خواهد شد. بهتر آن دیدیم که پس از مرور فیلم «مرد شمالی» در سال ۲۰۲۱ به دو اثر دیگر این فیلمساز با نامهای «جادوگر» و «فانوس دریایی» بپردازیم. ابتدا بهسراغ فیلم «جادوگر» میرویم که اولین گام بلند سینمایی آقای اگرز است.
ابتدا بگذارید تکلیف خود را با فیلم جادوگر مشخص کنیم تا قبل از هر چیز وارد تفاسیر فرامتنی نشویم. آقای اگرز از همان لحظهای که فیلم کوتاه «هنسل و گرتل» را ساخت در تدارک این بود که دلهرهای فولکلور را که ریشه در داستانهای شفایی منطقهی نیوالنگلند داشت روی پرده ببرد. ریشهی فیلم جادوگر از دل همین داستانها میآید و در مرحلهی اول فیلمساز نیز روایتی مستقیم را از مواجههی یک خانواده با رخدادی ماورایی را ارائه میدهد.
داستان فیلم جادوگر در باب ویلیام و خانوادهاش است؛ کاترین بهعنوان همسر، توماسین دختر نوجوان، کیلب پسر نوجوان، مرسی و جوناس کودکان این خانواده و در نهایت ساموئل بهعنوان فرزند شیرخوار.
آقای اگرز با چند برش مخاطب را در برابر جمعیتی از مهاجران پیوریتن انگلیسی قرار میدهد که به منطقهای در آمریکا مهاجرت کردهاند. ویلیام و خانوادهاش طی نزاعی مذهبی و عقیدتی بر اساس رأی جمعی مردم تبعید میشوند. ویلیام با بلندپروازی کلبههایی را در نزدیکی جنگل بنا میکند و سعی دارد زندگی جدید را با خانوادهاش از سر بگیرد.
داستان آقای اگرز از همین نقطه شروع به ریشه دواندن میکند. با توجه به نوع پوشش و عقیدههای نو و دیالوگهایی که در باب سرخپوستان و برخی شایعات وجود دارد گویی در میانهی قرن هفدهم بهسر میرویم. شاید اولین نشانهی محکم برای رسیدن به این دوره رسمالخط عنوان فیلم باشد که دقیقاً دورهی جاکوبین را بهیاد میآورد.
آقای اگرز در رویهی فیلم جادوگر خود داستانی دلهرهآور را تصویر میکند که گویی مبدأ پیدایش داستانهای فیلم و دیگر داستانهای مربوط به جادوگران در ایالات متحده باشد. او این داستان را از لحظهی ناپدید شدن ساموئل شیرخوار تقویت میکند و از طریق سکانسهای پرشی میان بالا گرفتن شک و تردید در این خانواده عملاً خط مستقیم روایت را در ذهن مخاطب ترسیم میکند.
جادوگر پیری که با دزدیدن ساموئل و استفاده از چربی او سعی دارد جاروی پرندهاش را خلق کند و در نهایت تسخیر این خانواده تا آخرین فرد ادامه پیدا میکند و داستان به پایان تاریک خود میرسد.
اما پس از انتشار فیلم جادوگر آقای اگرز انبوهی از تفاسیر مذهبی و سمبلیک نیز مانند همیشه در پی آن آمدند. چیزی که در این اثر مشخص است تعهد آقای اگرز به سینمای ژانری و رئالیسم عریان آن است.
آنچه در تفاسیر یادشده میبینیم صرفاً نگاههایی کاملاً شخصی و سوبژکتیو هستند که یا از سوی جامعهی زنان وارد تعابیر تئوری فیلمی شدهاند یا از سوی معتقدان مذهبی است که به شرح و تفسیر بندهای کتاب مقدس ختم میشود.
اما آقای اگرز در اینجا نیز نشانههای خود را دارد و از طریق بلوغ نوجوانی کیلب، پذیرش از سر استیصال توماسین، غرور و بیخاصیتی ویلیام، سوگ کاترین و در نهایت شیطنتهای کودکانهی جوناس و مرسی جادوگر خود را خلق میکند.
آقای اگرز همهی این خصوصیات را دقیقاً از طریق تصمیمهای ذهنی و عملی کاراکترها در بطن روایت جای میدهد تا مخاطب بدون آنکه ریسمان نشانهها را گم کند به پایان روایت برسد. آنچه در سکانس پایانی با نام عروج عریان توماسین و دیگر دختران جوان حول آتش جادوگران شاهد هستیم ماحصل آن پذیرش از سر استیصال توماسینهاست.
آقای اگرز گویی دوربین خود را پشت لوسیفری پنهان کرده که شاهد بیاختیاری توماسین نوجوان در زندگی روزمرهاش است؛ توماسینی که با هر رخدادی اولین متهم خانواده لقب میگیرد و در نهایت پدر و مادر در تلاش هستند تا او را به خانوادهای متمول بفروشند یا اجاره دهند تا حداقل اسیر اغواگری و در نهایت گناه حاصل از بلوغ این دختر تازهجوان نشوند. گویی لوسیفر در این روایت نجاتدهندهی پنهان این دختر است و همانند دیگر دختران او را به خونینترین شکل ممکن از سنت و مذهب متحجرانه نجات میدهد.
آقای اگرز در فیلم جادوگر که تا جایی که میتواند از نور روز زیر آسمان خاکستری نهایت بهره را میبرد و در غیاب نور طبیعی سعی میکند از نور شمعها یا آتش برای تقابل سایهها و کاراکترها نهایت بهره را ببرد تا مخاطب را با پردههایی از کیارسکروی کاراواجویی مواجه کند. در فیلم جادوگر او فقط یکبار جامپاسکر را شاهد هستیم و دیگر افزونههای سینمای دلهره از طریق بازی با موسیقی متن و سکوت تجلی پیدا میکنند.