نقد فیلم اولین فیلم من : گاهی شکستها خود میتوانند درونمایهی خلق آثاری شوند که در اوج موفقیت مقابل چشم مخاطب قرار میگیرند. خانم «زیا انگر» در تجربهی جدید خود در دنیای سینمای تجربی جملهی قبل را بسیار نرم و زیبا توصیف میکند. خانم انگر در ابتدای دههی ۲۰۱۰ قصد داشت اثری با نام «همیشه همهی راهها» را تولید کند که اثر ناتمام ماند. داستان فیلم اولین فیلم من در باب زن جوانی بود که حامله میشود و به شهر زادگاه خود نزد پدر باز میگردد تا نشانی از مادری که هنگام تولد او را رها کرده بیابد. خانم انگر آن روایت نیمهکاره را از طریق متافیکشن تبدیل به درونمایهی اثری تودرتو در سال ۲۰۲۴ کرده است.
نام انگلیسی: My First Film
نام فارسی: فیلم اولین فیلم من
محصول: ۲۰۲۴ – ایالات متحده
ردهی سنی: ۱۴+
امتیاز: ۳ از ۴
مصطفی ملکی
کارگردان همان دختر سال ۲۰۱۰ را در قامت یک کارگردان جوان با نام «ویتا» در مرکز قاب خود قرار میدهد. ویتا قرار است همان فیلم سال ۲۰۱۰ را بسازد که حال شبیه نیمه-اتوبیوگرافی خودش و خانم انگر است. از سویی دیگر در طول روایت گویی وارد انعکاس تصویر در تصویر روایتها از طریق حضور خود خانم انگر نیز میشویم و میتوان از این طریق به میزاناَبیم نیز رسید؛ حفرهای یا آینهای درون روایت که ما را به روایتی دیگر میرساند.
شاید تماشای فیلم اولین فیلم من در ده دقیقهی ابتدایی کمی سخت باشد و مخاطب در میان روایتها گم شود. اما زمانی که مسیر روایی همچون گل شکوفا میشود گویی در دنیایی تودرتو و شیرین گام برمیداریم. بگذارید این مسیر چندپهلو را اینگونه ترسیم کنیم. ابتدا ویتا در مرکز قاب قرار دارد که قرار است یک اثر تجربی در باب رنجهای یک زن تولید کند.
این پیشنهاد پس از آثار کوتاه و خانگی او در باب مادراناش به او داده شده است. حال ویتا به زادگاهاش بازمیگردد و همراه یک گروه جوان سعی دارد داستان زندگی خود را به تصویر بکشد. این مسیر همان مسیر اصلی روایت است که از طریق سکانسهای لایی و حضورهای کمئوگونهای خود خانم انگر تبدیل به متافیکشن میشود. اما مسیرهایی که در میان این مسیر گشوده میشوند ترمای یک زن جوان است که همراه پدری همجنسگرا و دو مادر بزرگ شده است و همین تکرار تبدیل به موتیف کلامی اثر میشود. ویتا در میان این گذشته گم شده است.
او شهر را ترک کرده و تا کنون ۲ بار سقط جنین داشته است. او هیچگاه خود را برای مادر شدن آماده نمیبیند و همین تبدیل به کشمکشی میان او و داستین، دوستپسرش، شده است. خانم انگر در اثر خود به زیبایی از این درونمایه بهره میبرد و بهنوعی آن را تبدیل به مالیخولیایی ذهنی در بطن کاراکتر ویتا میکند. در اینجاست که میتوان این فیلم را لت سوم دو اثر «تنبیه» و «وحشی شب گرد» خطاب کرد. مسیری که ویتا روی آن گام برمیدارد دقیقاً همان جایی است که دو کاراکتر اصلی فیلمهای اشاره شده با چشمپوشی از آن عبور کردهاند و حال درگیر برزخ مادرانگی و زنانگی شدهاند.
ویتا در فیلم اولین فیلم من اثر همان زن انتخابگری است که علیرغم طرد شدن از سوی مردانی که او را همچون زمین حاصلخیز باروری میپندارند، هیچگاه قبول نکرده تبدیل به مادری با تروماهای بهجامانده از زمان کودکی شود و فرزند خود را به درون برزخی از نمیدانمها هدایت کند. خانم انگر در اثر خود تعادل بین این خطوط روایی را بهخوبی رعایت میکند و مخاطب را بهراحتی از دالانی به دالان دیگر میبرد؛ دالانی که از شکستی در گذشتهی حرفهای او آغاز و به سرانجامی مستحکم در باب رنج یک زن میانجامد.