نام انگلیسی: Opus
نام فارسی: فیلم اثر هنری
محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده
ژانر: دلهره، هیجانانگیز
ردهی سنی: ۱۵+
امتیاز: ۱.۵ از ۴
مصطفی ملکی
اولین اثر سینمایی آقای «مارک آنتونی گرین» فیلم اثر هنری افتتاحیهای شیرین دارد که مخاطب را وا میدارد از دل آن به درون روایت رهسپار شود. در این افتتاحیه با اسلوموشنی از طرفداران موسیقی در یک کنسرت همراه میشویم که در تناقض کامل با سولوی گیتار به سبک بولوز است. بهنوعی کارگردان آن زهر شیرین را به خوبی وارد ذهن و چشم و گوش مخاطب میکند.
در فیلم اثر هنری ما شاهد «اریل اکتن» روزنامهنگار جوانی است که توسط سردبیر خود نادیده گرفته میشود. او از این مردابی که در آن گرفتار شده متنفر است، اما راه فراری ندارد. کارگردان بهسرعت تیر اول روایت را به سیبل میزند و از طریق دعوتنامهای مخاطب را وارد دنیایی میکند که قرار است هیاهوی زیادی به پا کند.«آلفرد مورتی» خوانندهی مشهوری است که تصمیم گرفته پس از چند دهه آلبوم موسیقی جدیدی را روانهی بازار کند.
اما او قبل از انتشار این آلبوم از شش نفر بهصورت خصوصی دعوت کرده تا در یک آخر هفته اولین شنوندگان اثر جدیدش باشند؛ سردبیر مجلهای که اریل در آن مشغول به کار است، یک پادکستر، یک اینفلوئنسر، یک عکاس پاپاراتزی و در نهایت یک مجری تلویزیون.
در کنار این پنج نفر و در کمال تعجب اریل نیز بهعنوان نفر ششم وارد این گروه میشود. نوع حرفهی این پنچ نفر گویی همان خط اتصال بین دنیای هنر و شایعات اطراف آن است و کارگردان نیز قصدی جز این ندارد.
اما آقای گرین در طول پردهی دوم فیلم اثر هنری نشان میدهد که صرفاً برخی تیترها را از بر کرده و در پرداخت همهی آنها عاجز است. او که خود سابقهی روزنامهنگاری حرفهای دارد در پرداخت روایتی که این حرفه را در بر میگیرد ناتوان است. این کارگردان نوپا سعی دارد از طریق فرقهی هنرمندان اطراف مورتی مخاطب را با انزوایی هنری مواجه کند که هنرمندان برای فرار از دست شبهخبرنگاران شایعهپراکن دچارش شدهاند.
اما این ترکیب از طریق تصویر به مخاطب ارائه نمیشود و در عوض در میان جملات پرطمطراق و استعاری کاراکترها در برابر چشم مخاطب قرار میگیرد. کارگردان بهنوعی نه توان این را دارد که مخاطب را وارد دنیای سوررئال کند و نه حتی جسارت مواجه کردن او با دلهرهای جسمی را دارد.
حتی اگر این دلهرهی جسمی تبدیل به دلهرهای نرم و انتزاعی میشد روایت جان میگرفت. شاید به همین سبب است که داستان مریض و لاغر آقای گرین هیچ تناسبی با تکسکانسهای درخشانی چون نمایش خیمهشببازی دلهرهآور کودکان این کمپ ندارد.
آقای گرین در فیلم اثر هنری سعی کرده کاراکتر اصلی را تبدیل به پیامبری پنهان و بالقوه در میان نادانستههایاش کند و از این طریق او را در سفری ادیسهگونه به بالاترین مقام برساند.
اما شخصیتپردازیهای باسمهای و پیشبرد ضعیف روایتی که اگر دیالوگهای شعاریاش نبودند به ناکجا میکشید همهی این پتانسیل را در نطفه خفه کرده است. بهنظر میرسد این کارگردان ابتدا باید در نگاه ژانری خود صداقت داشته باشد و سپس وارد چنین روایتهای تلفیقی شود.