نام انگلیسی: Anthony
نام فارسی: فیلم آنتونی
محصول: ۲۰۲۰
امتیاز: 4 از 4
مصطفی ملکی
بهاندازهی تاریخ سینما در باب تقابل نژادها فیلمها ساخته شده است و هر کدام با نگاهی به این موضوع ورود کردهاند. جامعهی جهانی هنوز هم از نژادپرستی در امان نیست. سیاهپوستان در هر جایی از این جهان از توهینهای نژادپرستانه و در حیوانیترین حالت آن از حملات وحشیانهی نژادپرستها در امان نیستند.
فیلمها در سینما گاه به دوران بردهداری سرک کشیدهاند، یا در قالبی پستمدرن به جانهایی که گرفته میشود پرداختهاند؛ جانهایی که هر کدام اگر بودند خانوادهای در این دنیا تشکیل میشد و به زیست خود ادامه میداد. جوانهای سیاهپوستی که در گوشهی یک پارک، در خیابان، در یک بار، و هر جا مصون نیستند؛ آن هم فقط بهخاطر رنگ پوست.
تری مکدونا را با سه اپیزود از سریال موفق «بریکینگ بد» یا سریالهای موفق دیگری همچون «ذهنهای جنایتکار» میشناسیم. او در فیلم آنتونی قرار است به مقولهی نژادپرستی بپردازد. فیلم آنتونی با مراسمی آغاز میشود که در آن قرار است از آنتونی تجلیل شود. اما با یک برش جملهای روی صفحه نقش میبندد «زندگیای که او میتوانست داشته باشد» و اعداد در گوشهی پایین صفحه از ۲۵ شروع به کم شدن میکنند. ابتدا ۲۵ سالگی، و بعد ۲۴ سالگی و در هر سن اتفاقی مهم در زندگی آنتونی را نشان میدهد.
تولد فرزند آنتونی در قطار مترو. مراسم عروسی او. آشنا شدناش با همسر آینده. در هر کدام از این اتفاقات یک مسئله ذهن بیننده را درگیر میکند؛ چرا آنتونی همیشه خندان است؟ چرا در این دنیای خشن او بهعنوان یک سیاهپوست اینقدر تکریم میشود؟ بیننده گاه به این اتفاقات پوزخند میزند.
گویی برای هیچ کدام از ما اینقدر باورپذیر نیست که یک فرد سیاهپوست معمولی ( و نه سلبریتی) بتواند بهراحتی با همه چیز کنار بیاید. حتی زمانی که مشت هم میخورد، با روی باز از دوست خود استقبال میکند. همسر سفیدپوست و زیبای او در هر حالی کنارش قرار دارد و او را درک میکند.
فیلم آنتونی درامیست برای انسان. فیلم آنتونی حسرتهای ذهن یک مادر است دربارهی فرزندی که میتوانست اکنون ۲۵ ساله و در اوج موفقیت باشد. حسرت مادری که میتوانست نوهاش را در آغوش بگیرد. رویای یک مادر سیاهپوست که میتوانست فرزنداناش را هر شب بدون نگرانی به مهمانی بفرستد و خود با خیال راحت تلویزیون تماشا کند. آنتونی میتوانست در دانشگاه پذیرفته شود، با دختری آشنا شود، فرزندی داشته باشد و زندگی را استشمام کند.
فیلم آنتونی، مرثیهایست برای تمام جانهایی که گرفته میشود و جز حسرت روزهای آینده را در پی ندارد. این فیلم بغض فروخوردهی مادرانیست که فرزندانشان به جرم رنگینپوست بودن دیگر نفس نمیکشند
حسرت مادری که هر روز تا لحظهی مرگ زندگی تجربهنکردهی فرزندش را رویابافی میکند. تری مکدونا در این قاب زیبا با انسانیترین و حسرتبارترین زاویهی دید ممکن به مبارزه با نژادپرستی رفته است. او روایت نانوشتهی آنتونی واکر را به تصویر کشیده که ده سال پیش در یک شب توسط دو نژادپرست برای همیشه خاموش شد.
مک دونا در قاب زیبای خود با حسرت «ای کاش» را زمزمه میکند. هر صحنه از فیلم او «اگر»ی پنهان را در خود دارد. تابهحال تصور کردهاید که هر کدام از این جانها که با خصومت گرفته میشوند، از تجربهی گرانبهای زندگی محروم شدهاند؟ از تجربهای که من و شما در حال زیستن آن هستیم. مکدونا در این ترکیببندی زیبا یکبار دیگر نشان داد که سینما میتواند در انسانیترین تجلی هنر به مبارزه با رذالتهای انسان مدرن برود.