نام انگلیسی: Hyper Knife
نام فارسی: سریال چاقوی پرتکاپو
محصول: ۲۰۲۵ – کرهی جنوبی
ژانر: هیجانانگیز، جنایی
ردهی سنی: ۱۵+
امتیاز: ۳ از ۴
مصطفی ملکی
در مرور تاریخ سینمای کرهی جنوبی اشاره کردیم که در نیمهی اول دههی ۲۰۰۰ این کشور با سرمایهگذاری هدفمند روی ساخت آثار سریالی سعی کرد غیر از سینما، سریالهای کرهای را نیز دارای مخاطب بیرون از مرزهای این کشور کند. بههمین سبب بود که تنوع ژانری سینما خیلی زود به سریالها هم نفوذ پیدا کرد. کی-دراماهای کرهای هدفی جز مخاطب نوجوان و ملودرامپسندها را نداشت.
از آنسو درامهای تاریخی تبدیل به آثاری شدند که لوکیشن آنها حتی پس از پایان نیز تبدیل به جاذبهای توریستی میشد. اما از زمان ظهور پلتفرمهای مختلف جهانی گویی سریالسازی کرهی جنوبی نیز بهیکباره قد علم کرد و علیرغم همهی هزینههای ایالات متحده و کشورهای دیگر باز هم این کرهی جنوبی بود که توانست خیلی سریع در این بخش نیز پیشرو باشد. ساختار روایتهای سینمایی در آثاری تکفصلی گسترده میشد.
سریال چاقوی پرتکاپو اولین گام ما در پرداخت به سریالهای کرهای است و قبل از آن و طی چند سال گذشته نیز میتوان مثالهای بسیاری از روایتهای جنایی با ساختار کرهای را نیز همرده با این اثر به ذهن آورد.
آنچه باعث میشود سریال چاقوی پرتکاپو داستانی یکپارچه داشته باشد شروع و پایانی کاملاً منطبق بر منطق روایی است. شاید نقطهقوت اصلی سریال در همین باشد که کارگردان بهراحتی از چنگ زدن به هیجانهای لحظهای مرسوم در ساختار سریالسازی دوری میکند و در عوض روایت را تبدیل به دو سوی مختلف میکند؛ «سه-اوک» که دختری طردشده از دانشکدهی پزشکی است و «دئوک-هی» که استاد این دختر و عامل اصلی طردشدن اوست.
داستان سریال چاقوی پرتکاپو با زندگی هر کدام از این کاراکترها در زمان حال آغاز میشود و در انتهای قسمت اول عملاً این دو با پیشنهاد استاد مبنی بر جراحی شدن توسط این دختر وارد تقابلی رو در رو میشود.
کارگردان از همان ابتدا نشانههایی مشخص از روانآزاری را در هر دو کاراکتر به مخاطب ارائه میدهد و سعی دارد از طریق فلشبکهایی جزيی و منطبق بر حال لحظهای کاراکترها مخاطب را متوجه گذشتهی این دو کند.
بهنوعی در سریال چاقوی پرتکاپو قرار نیست دچار شگفتی غلوآمیز قسمتبهقسمت شویم، بلکه این کنش و واکنش کاراکترها با توجه به رخدادهای پیش رو است که باعث میشود مخاطب قسمتبهقسمت سریال را پی بگیرد.
نکتهی مهم دیگر در سریال چاقوی پرتکاپو دوری کارگردان از تیتراژ ابتدایی است که باعث میشود انتها و ابتدای هر قسمت تبدیل به شروع و پایانی مجزا نباشد، بلکه همچون برشی سینمایی برای ورود به سکانس بعدی باشد.
اما موسیقی سریال چاقوی پرتکاپو خود یک آلبوم قابل اعتنا است که در جایجای روایت به پیشبرد آن کمک میکند. شاید این قدرت موسیقی متن است که باعث میشود کارگردان بهجای دست یازیدن به سکانسهای غلوآمیز احساسی، در عوض از طریق قدرت موسیقی روی تصویری کاملاً بیروح و حتی بیدیالوگ مخاطب را درگیر احساسات کند.
هر دو کاراکتر اصلی در سریال چاقوی پرتکاپو قرار نیست دچار نوعی استعلای روحی یا رستگاری اخلاقی شوند، بلکه از طریق همین دنیای خشنی که پیرامون آنها را فراگرفته خود را در گوشهای از آن جای میدهند. داستان این سریال را باید اثری سینمایی در نظر گرفت که طی ۸ ساعت و در ۸ قسمت مخاطب را وارد همان دنیای خاکستری جناییهای مخصوص به کرهی جنوبی میکند؛ ساختاری که فقط کرهایها میتوانند آن را به شکلی ملموس به مخاطب ارائه دهند.