نام انگلیسی: Straw
نام فارسی: فیلم پوشالی
محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده
ژانر: درام
امتیاز: ۰ از ۴
سارا
«جنیا» مادر مجردی است که باید به تنهایی هم از دختر بیمارش نگهداری کند و داروهای گرانقیمت او را بخرد و هم تمام هزینههای زندگی اعم از اجارهخانه و هزینهی خورد و خوراک را پرداخت کند.
او با اینکه مدام سرکار است اما نه میتواند غذای درستوحسابی برای دخترش بخرد و نه اجارهخانه را سر وقت بدهد. درواقع داروهای دخترش تمام پولی را که او در میآورد، صرف خود میکنند.
در مرورهای گذشته از فیلمهای آقای پری بارها گفتیم که این کارگردان هرگز نتوانسته روایتی مستقیم و بدون وابستگی را در برابر مخاطباناش قرار دهد. او همواره به داستانهای کتابها یا فیلمهای دیگر چشم داشته و با تقلب کردن از روی آنها خواسته روایتی منحصر به خودش را نشان دهد.
به همین دلیل هم است که مخاطبی که در برابر فیلمهایاش قرار میگیرد خیلی زود و بهسرعت متوجه این کار او شده و نمیتواند با داستانهای او ارتباط برقرار کند. روایتهای آقای پری مانند نام فیلم آخرش پوشالی و فاقد معنای خاصی هستند.
او در بیشتر موارد از بازیگران خوبی نیز بهره میبرد اما از آنجا که داستانهایاش هرگز هویت ندارند درنتیجه نه ماهیت اصلی روایتاش و نه حتی شخصیتهایاش هیچکدام دارای هویتی نهحتی منحصربهفرد، که هویتی تکراری هم ندارند، زیرا اصلاً هویتی ندارند.
آقای پری در فیلم پوشالی خود که در سال ۲۰۲۵ آن را منتشر کرده حتی منطق روایی را هم نادیده گرفته است. او در پردهی اول فیلم پوشالی آنقدر خط مستقیم داستانی را نادیده گرفته که مخاطب بعد از این پرده حتی اگر بخواهد هم نمیتواند مسیر روایت فیلم پوشالی او را دنبال کند.
در پردهی اول قرار است جنیا به نقطهی اوج عصبانیت و خشم خود برسد، اما آقای پری سعی نمیکند این مسیر را با آرامش کامل و بدون عجله طی کند. او خیلی سریع و در کمترین زمان ممکن جنیا را به اوج خشم خود میرساند تا در ادامه شعارهای سانتیمانتالیستی خود را به خورد مخاطب دهد و از همهچیز صحبت کند.
زمان در داستان آقای پری هیچ معنایی ندارد؛ جنیا از زمانی که رئیس خود را در فروشگاه میکشد تا آن هنگام که به بانک روبهروی همان فروشگاه میرود تا چک خود را نقد کند و افراد داخل بانک با دیدن تفنگ در دستش او را سارق بانک بخوانند عملاً زمان کوتاهی را باید سپری کند.
زیرا فاصلهی فروشگاه با بانک و نوبت جنیا شدن در بانک بسیار کم است، اما به موازات این اتفاقات در سوی دیگر فیلم پوشالی بهنظر میرسد زمان بیشتری میگذرد؛ پلیسها به فروشگاه میرسند، صحنهی جرم را بررسی میکنند.
به خانه جنیا میروند و با همسایگاناش صحبت میکنند و سپس به بانک میآیند و جنیا هنوز در حال نقد کردن پولش است. آیا در منطق روایی آقای پری این اتفاقات باید به موازات هم رخ دهند؟
این اولین ایراد فیلم پوشالی آقای پری است که عملاً مخاطب را از تماشای روایتاش دور میکند. در ادامه اما رفتار نژادپرستانهی پلیس سفیدپوست، اصرار به مظلومیت و تنها بودن مادر مجرد سیاهپوست و انتقادهای بیجهت به سیستم بهداشتی و درمانی همگی نشان از شعارهایی دارد که آقای پری میخواهد به فیلم پوشالی خود بهنوعی فرو کند.
این کارگردان هالیوودی برای خوشنودی تهیهکنندگاناش، به جای رضایت مخاطبان، حاضر است هر کاری کند بدون کوچکترین تفکری. او با بازیگران تمام سیاهپوست فیلماش، آن چند سفیدپوستی که در فیلم پوشالی وجود دارند فقط برای نشان دادن نژادپرست بودن آنها است.
فیلم پوشالی را بر مبنای شعارها بنا کرده است و تا پایان هم از بیان آنها لحظهای شرم نمیکند. در نهایت هم مخاطب سینمادوست و فیلمبین متوجه تمام این شعارها میشود و خیلی زود این فیلم را به میان زبالههای سینمایی میاندازد.