صفحه اصلی > معرفی سریال : معرفی و نقد سریال نوجوانی | Adolescence 2025
ads

معرفی و نقد سریال نوجوانی | Adolescence 2025

سریال نوجوانی

نام انگلیسی: Adolescence

نام فارسی: سریال نوجوانی

محصول: ۲۰۲۵ – بریتانیا

ژانر: درام

رده‌ی سنی:۱۳+

امتیاز: ۴ از ۴

مصطفی ملکی

فهرست مطالب

مقدمه‌ای بر سریال نوجوانی

سریال نوجوانی، که در زبان فارسی با عنوان نوجوانی شناخته می‌شود، یک مینی‌سریال جنایی و دراماتیک بریتانیایی است که در ۱۳ مارس ۲۰۲۵ از پلتفرم نتفلیکس پخش خود را آغاز کرد. این اثر چهار قسمتی، به کارگردانی فیلیپ بارانتینی و نویسندگی مشترک جک تورن و استیون گراهام، از همان ابتدا با سبک بصری منحصربه‌فرد و داستان تکان‌دهنده‌اش توجه منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کرد. آنچه این سریال را متمایز می‌کند، استفاده از تکنیک فیلم‌برداری تک‌شات (One Continuous Take) در هر اپیزود است که تجربه‌ای نفس‌گیر و بی‌وقفه را برای تماشاگر به ارمغان می‌آورد.

داستان سریال نوجوانی حول محور جیمی میلر، پسری ۱۳ ساله با بازی اوون کوپر، می‌چرخد که به اتهام قتل همکلاسی‌اش، کتی لئونارد، دستگیر می‌شود. این رویداد نه تنها خانواده او را در شوک فرو می‌برد، بلکه جامعه اطرافش را نیز به تکاپو می‌اندازد تا حقیقت پشت این جنایت هولناک را کشف کند. حضور بازیگرانی چون استیون گراهام در نقش ادی میلر (پدر جیمی)، اشلی والترز در نقش کارآگاه پرونده، و ارین دوهرتی به عنوان روانشناس، به این سریال عمق و اعتبار بیشتری بخشیده است.

سریال نوجوانی در پاسخ به افزایش خشونت‌های خیابانی در بریتانیا، به‌ویژه قتل‌های مرتبط با چاقو مانند موارد الیان آندام و ایوا وایت، خلق شده است. استیون گراهام، یکی از خالقان اثر، هدفش را کاوش در انگیزه‌های پشت اعمال خشونت‌آمیز نوجوانان قرار داده و با همکاری جک تورن، داستانی خلق کرده که هم تکان‌دهنده است و هم تأمل‌برانگیز. این اثر از زمان پخش، با تحسین گسترده منتقدان روبه‌رو شده و در Rotten Tomatoes امتیاز خیره‌کننده ۹۹٪ را کسب کرده است.

برای مخاطبان ایرانی که به سریال‌های جنایی با بار روان‌شناختی علاقه‌مندند، سریال نوجوانی می‌تواند گزینه‌ای جذاب باشد. این سریال نه تنها یک داستان جنایی است، بلکه نگاهی عمیق به تأثیرات شبکه‌های اجتماعی، فشارهای دوران نوجوانی و روابط خانوادگی دارد. در این نقد، قصد دارم به جنبه‌های مختلف این اثر، از داستان و مضامینش گرفته تا کارگردانی و بازیگری، بپردازم تا ببینیم چرا این مینی‌سریال به یکی از برجسته‌ترین آثار سال ۲۰۲۵ تبدیل شده است.

نقد و معرفی انیمه Hyouka
بیشتر بخوانید

تکنیک تک‌شات، که پیش‌تر در فیلم Boiling Point (نقطه جوش) توسط بارانتینی و گراهام با موفقیت آزمایش شده بود، در سریال نوجوانی نیز به کار گرفته شده و حس واقعی‌بودن و فوریت را به داستان تزریق کرده است. هر اپیزود، که حدود ۵۷ دقیقه طول می‌کشد، بدون هیچ کات و توقفی فیلم‌برداری شده و این انتخاب جسورانه، مخاطب را در قلب ماجرا قرار می‌دهد. این سبک، اگرچه گاهی به نظر برخی منتقدان مانند یک “ترفند” می‌آید، اما به گفته بسیاری دیگر، به تقویت احساسات و تعلیق داستان کمک کرده است.

تولید سریال نوجوانی توسط شرکت‌های Matriarch Productions، Ward Films و Plan B Entertainment انجام شده و با بودجه‌ای قابل توجه، توانسته استانداردهای بالایی را در اجرا و روایت حفظ کند. سریال نوجوانی نه تنها در بریتانیا، بلکه در سطح جهانی مورد توجه قرار گرفته و به اولین سریال استریمینگ تبدیل شده که در رتبه‌بندی هفتگی Barb Audiences در بریتانیا به صدر جدول رسیده است. این موفقیت، گواهی بر قدرت داستان‌گویی و اجرای بی‌نقص آن است.

در ادامه، به بررسی داستان و مضامین اصلی این سریال خواهیم پرداخت تا ببینیم چگونه این اثر توانسته تعادلی میان درام جنایی و کاوش روان(Rotcha) روان‌شناختی ایجاد کند و مخاطب را به تأمل وا دارد.

داستان و مضامین اصلی سریال نوجوانی

سریال نوجوانی با یک صحنه تکان‌دهنده آغاز می‌شود: پلیس مسلح به خانه خانواده میلر یورش می‌برد و جیمی، پسری آرام و کم‌حرف، را به اتهام قتل همکلاسی‌اش دستگیر می‌کند. این لحظه، که با شدت و فوریت تکنیک تک‌شات به تصویر کشیده شده، از همان ابتدا تماشاگر را درگیر می‌کند. سریال در چهار اپیزود، چهار زاویه دید مختلف را روایت می‌کند: خانواده جیمی، کارآگاه مسئول پرونده، روانشناس او، و در نهایت، خود جیمی. این ساختار چندوجهی، به مخاطب اجازه می‌دهد تا لایه‌های مختلف این فاجعه را ببیند و با پرسش‌های اخلاقی و روان‌شناختی متعددی روبه‌رو شود.

داستان از دستگیری جیمی آغاز می‌شود و سپس به بازجویی در ایستگاه پلیس و انتقال او به یک مرکز بازداشت نوجوانان می‌رسد. در این مسیر، ما شاهد فروپاشی عاطفی خانواده‌اش هستیم؛ ادی میلر، پدر جیمی (با بازی استیون گراهام)، مردی زحمتکش که نمی‌تواند باور کند پسرش چنین جرمی مرتکب شده، و مادرش که در سکوت و اندوه غرق شده است. در مقابل، کارآگاه (اشلی والترز) با جدیت به دنبال کشف حقیقت است، در حالی که روانشناس (ارین دوهرتی) تلاش می‌کند ذهن آشوب‌زده جیمی را کاوش کند.

سریال True Detective: از فصل اول تا سوم، فلسفه و جامعه در یک نگاه
بیشتر بخوانید

یکی از مضامین اصلی سریال نوجوانی ، تأثیر شبکه‌های اجتماعی و فرهنگ اینفلوئنسرها بر نوجوانان است. جیمی، که به نظر می‌رسد تحت تأثیر ایدئولوژی‌های افراطی مانند ایده‌های اندرو تیت قرار گرفته، نمونه‌ای از نسلی است که در دنیای مجازی گرفتار شده‌اند. سریال به زیبایی نشان می‌دهد که چگونه این تأثیرات می‌توانند مردانگی سمی و نفرت از زنان را در پسران جوان تقویت کنند، مسائلی که در نهایت به خشونت منجر می‌شوند. این موضوع چنان تأثیرگذار بود که حتی نخست‌وزیر بریتانیا پیشنهاد نمایش این سریال در مدارس را مطرح کرد.

مضمون دیگر، انزوا و خشم پنهان در دوران نوجوانی است. جیمی، که در ظاهر پسری معمولی به نظر می‌رسد، در درون با احساس سرخوردگی و فشارهای اجتماعی دست و پنجه نرم می‌کند. سریال به این پرسش می‌پردازد که آیا او واقعاً قاتل است یا قربانی شرایطی که کنترلش از دستش خارج شده؟ این ابهام، که تا پایان سریال حفظ می‌شود، مخاطب را به تأمل در مفاهیمی چون جرم، بی‌گناهی و مسئولیت وا می‌دارد.

روابط خانوادگی نیز نقش مهمی در داستان دارد. تنش میان جیمی و پدرش، که رابطه‌ای سرد و دور دارند، نشان‌دهنده شکاف عاطفی‌ای است که بسیاری از نوجوانان تجربه می‌کنند. استیون گراهام با بازی قدرتمندش، این پویایی را به شکلی ملموس به تصویر می‌کشد و حس درماندگی و عشق پدرانه را به خوبی منتقل می‌کند. در مقابل، ارین دوهرتی در نقش روانشناس، با ظرافت و دقت، تلاش می‌کند تا ذهن جیمی را درک کند و به او کمک کند تا احساساتش را بیان کند.

از نظر بصری، Adolescence با استفاده از تکنیک تک‌شات، حسی از واقعیت و فوریت را به داستان می‌افزاید. هر اپیزود مانند یک تئاتر زنده است که بازیگران در آن بدون وقفه نقش‌آفرینی می‌کنند. این سبک، اگرچه گاهی ممکن است به نظر برخی بیش از حد نمایشی بیاید، اما به گفته منتقدانی چون سوفی بوچر از مجله Empire، “شگفت‌انگیزترین شاهکار تلویزیونی سال” را خلق کرده که احساسات روی صفحه را تقویت می‌کند.

موسیقی متن سریال، که توسط متیو هربرت ساخته شده، با ملودی‌های مینیمال و پرتنش خود، به خوبی فضای سنگین داستان را تکمیل می‌کند. این موسیقی، همراه با فیلم‌برداری دقیق در لوکیشن‌های واقعی بریتانیا، حس انزوا و سردی محیط را به مخاطب منتقل می‌کند.

سریال Sweet Tooth
بیشتر بخوانید

در پایان، سریال نوجوانی سریالی است که فراتر از یک درام جنایی ساده عمل می‌کند. این اثر با پرداختن به موضوعات حساس اجتماعی، از جمله تأثیرات شبکه‌های اجتماعی، بحران‌های خانوادگی و پیچیدگی‌های روان‌شناختی دوران نوجوانی، تجربه‌ای عمیق و تأثیرگذار ارائه می‌دهد. بازی اوون کوپر در نقش جیمی، که با سادگی و عمقش قلب مخاطب را می‌شکند، همراه با اجراهای بی‌نقص استیون گراهام و دیگر بازیگران، این سریال را به اثری فراموش‌نشدنی تبدیل کرده است.

اگرچه برخی منتقدان، مانند آنیتا سینگ از Daily Telegraph، معتقدند که ریتم سریال در بخش‌هایی کند است یا دیالوگ‌ها گاهی بیش از حد احساسی می‌شوند، اما نمی‌توان منکر شد که این اثر در انتقال پیامش موفق بوده است. Adolescence نه تنها یک سریال تماشایی است، بلکه آینه‌ای است که جامعه مدرن را به ما نشان می‌دهد و ما را وادار می‌کند درباره نقش خود در شکل‌گیری نسل آینده تأمل کنیم.

در دو مرور قبلی وارد سینمای آقای «فیلیپ بارانتینی» شدیم و از جسارت این کارگردان نوپای بریتانیایی که تجربه‌های زیسته‌ی خود را به درون سینما آورده است گفتیم. او در فیلم «نقطه‌‌ی جوش» تنشی را که خودش تجربه کرده بود از طریق سکانس-پلان به مخاطب ارائه داد.  آقای بارانتینی در مینی‌سریال «نوجوانی» بدون هیچ واسطه‌ای وارد بحران نسل زد و نه بحران نوجوانی می‌شود.

سریال نوجوانی

زمانی که از بحران نسل زد صحبت می‌کنیم مقصود ما آن دسته از نوجوانان است که به‌جای لمس دنیای بیرونی سعی دارند از طریق شبکه‌های اجتماعی مختلف شخصیت آینده‌ی خود را بسازند. فیلم نوجوانی آقای بارانتینی در چهار قسمت قرار است مخاطب را وارد زندگی نوجوانی با نام «جیمی میلر» و خانواده‌اش کند و از طریق او نگاهی جدید به این بحران همه‌گیر بیندازد.

آقای بارانتینی در سرتاسر قسمت اول سریال نوجوانی مخاطب و خانواده‌ی جیمی را در این شوک و تعلیق نگاه می‌دارد تا لحظه‌ای که در میانه‌های قسمت جیمی در کنار پدر تفهیم اتهام می‌شود و اینجاست که فیلم دوربین‌های مداربسته در برابر چشم ما قرار می‌گیرد؛ جیمی در ساعت ۱۰:۳۰ شب گذشته با هفت ضربه‌ی چاقو دختری نوجوان با نام «کیتی لئونارد» را به قتل رسانده است.

مخاطب در قسمت دوم سریال نوجوانی با کلید‌واژه‌ی Incel یا همان تجرد غیرارادی مواجه می‌شود. در این قسمت است که شیوه‌ی دیگری از تحقیر اجتماعی و قلدری را بدون خشونت فیزیکی شاهد هستیم.

نقد مینی سریال Secret Invasion
بیشتر بخوانید

جیمی در این قسمت یکی از چندین قربانی تحقیرهای کیتی و دیگر دختران در شبکه‌های اجتماعی است. در این قسمت با نوجوان‌هایی مواجه هستیم که واژه‌ها برای آن‌ها از معنا تهی شده‌اند و از طریق ایموجی‌ها یکدیگر را هر طور که بخواهند خطاب می‌کنند.

آقای بارانتینی سعی دارد همان بذری را که در قسمت دوم سریال نوجوانی کاشته در اینجا درو کند. او در قسمت سوم مخاطب را با اعترافات ذهن جیمی به‌صورت کاملاً ناخودآگاه مواجه می‌کند.

کلید‌واژه‌های این قسمت سریال نوجوانی «مرد» بودن یا اصطلاحاتی چون «احساس مرد بودن» است. به‌نوعی جیمی در این قسمت تبدیل به نوجوانی می‌شود که هم در حال دفاع از مردانگی خود است و هم در عین حال به ضعف خود در برابر توهین‌ها و تحقیرهایی که از سوی دیگران در باب این بعد از وجودش صورت گرفته اعتراف می‌کند.

در قسمت چهارم سریال نوجوانی ادی که طی سه قسمت قبلی تبدیل به متهم ردیف اول در شکل‌گرفتن جیمی شده بود، همان مرد کارگری است که طی ۲۰ سال زندگی مشترک لحظه‌به‌لحظه در حال ارتقای کمبودهای شخصیتی خود بوده است. ادی اعتراف می‌کند که رو برگرداندن از جیمی در کلاس فوتبال و به‌نوعی تحقیر خاموش او یکی از علت‌های این خودتحقیری نوجوان بوده است.

سریال نوجوانی

به‌نوعی سریال نوجوانی فرم و چگونگی ارائه‌ی درن‌مایه‌ی خود را نه از طریق برش‌ها در اتاق تدوین، بلکه از طریق چرخش‌های دوربین و نزدیک‌تر کردن کاراکترها به شخصیت‌های رئالیستی ارائه می‌دهد.

آقای بارانتینی تا جایی که می‌تواند داستان خود را بدون پرده در باب نسلی ارائه می‌دهد که پشت در اتاق‌های خواب خود وارد جهان بیکرانی می‌شوند که بخش مهمی از شخصیت آینده‌ی آن‌ها را شکل می‌دهد؛ نسلی که باید بیاموزد یا به او آموزش داده شود که لمس دنیای واقعی تبدیل به تجربه‌ی زیسته می‌شود و نه لمس صفحه‌های گوشی و زندگی‌هایی که آمیزه‌ای از حقیقت و دروغ هستند.

دیدگاهتان را بنویسید

نوزده − هفت =