نام انگلیسی: Tornado
نام فارسی: فیلم تورنِیدو
محصول: ۲۰۲۵ – بریتانیا
ژانر: درام، هیجانانگیز
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۰.۵ از ۴
مصطفی ملکی
«جان مکلین» در دومین اثر بلند داستانی خود فیلم تورنِیدو به اواخر قرن هجدهم در بریتانیا رفته است و سعی دارد اینبار با تزریق فرهنگ سامورایی از شرق وارد وسترنی اروپایی-کلاسیک شود. اما آقای مکلین همهی توان خود را در طراحیهای مختلف پوستر فیلم و بازاریابی انتزاعی آن صرف کرده و زمانی که هندوانهی او را باز میکنیم با محصولی کال و بهثمرننشسته مواجه میشویم.
بگذارید به درون داستان فیلم برویم تا ملاحظه کنیم با چه فاجعهای روبهرو هستیم. روایت فیلم تورنِیدو در ابتدا بخشی از میانهاش را تصویر میکند؛ دختری شرقی و پسرکی بریتانیایی در جنگل مشغول دویدن هستند. عدهای مرد با آرامش بهدنبال آنها راه افتادهاند. دخترک به درون عمارتی میرود و در این میان مردان نیز وارد میشوند.
از دیالوگهای رد و بدل شده میان کاراکترها به این پی میبریم که کیسههای طلای متعلق به این دسته گم شدهاند و شاید مقصر آن پسرک و آن دختر نوجوان باشند. پس از این تقابل و ورود دختر به دستهی دورهگردها فیلم تورنِیدو به عقب بازمیگردد تا مخاطب را در برابر بطن خود قرار دهد.
آنچه در این فیلم بیش از هر چیزی به چشم میآید، تیپ بودن شخصیتهاست. آقای مکلین گویی شخصیتهایی را با حداقل ویژگیها درون این داستان جا داده است و چندان توانایی انتقال زیر و بم آنها را به بازیگران نداشته است.
در نتیجه با دنیایی قلابی مواجه هستیم که کارگردان هم بهخوبی از عمق کم آن باخبر است. اما او از این کاملاً باخبر است که تلفیق کاتانا، دیالوگهای محکم سامورایی، رابطهی دختر نوجوان و پدر و در نهایت خون میتواند مخاطب آسانگیر ژانر اکشن را بهسوی خود جلب کند؛ بهخصوص با طراحی متنوع پوسترهایی که کم از آثار بلاکباستری ندارند.
آقای مکلین در داستان خود روی هیچ بخشی تسلط ندارد. به موسیقی متن زیبای فیلم تورنِیدو توجه فرمایید که چگونه بدون حتی ذرهای تناسب با ضربآهنگ فیلم تورنِیدو و وزش باد و آسمان خاکستری اولین اولویت مخاطب درمانده برای ادامهی فیلم است.
آقای مکلین همانند لحافدوزی نابلد فقط سعی دارد وصلهپینههای مختلفی را کلاژ کند بلکه در شب چله خانوادهای از طرح روی لحاف لذت ببرند. اما خود او بهتر از هر کسی میداند که پنبههای درون لحاف آنقدر بد زده شدهاند که ممکن است در همان ساعت ابتدایی لحاف با چند پتوی دیگر عوض شود.
شاید برخی از مخاطبان که فیلم تورنِیدو را مشاهده کرده باشند باز هم از بازی خوب و متعادل «تیم راث» بگویند که حداقل بهسبب حضور او بوده که توانستهاند فیلم تورنِیدو را به انتها برسانند. اما باید گفت که بازی تیم راث هم گویی در سبد توسل کارگردان به رستگاری شخصیت کاغذی تورنیدو با استفاده از کاتانا محو شده است.
فیلم تورنِیدو آقای مکلین شاید با ردی از بیرحمیهای قابل لمس آن دستهی راهزنان و در نهایت کوتاه شدن دسترسی کاراکترها به یکدیگر تبدیل به اثری تراژیک-ابزورد میشد. اما او تصمیم خود را پیش از اولین خط دیالوگها گرفته است و آن هم چیزی جز رستگاری تورنیدو به هر قیمتی نبوده است؛ رستگاریای با ایمنی کامل از سوی کارگردان و نویسنده در قفس پوشالی پلات آرمور!