فهرست مطالب
- زندگینامه و شروع مسیر حرفهای گای ریچی
- آثار برجسته و سبک فیلمسازی گای ریچی
- سریال MobLand: جدیدترین پروژه گای ریچی
زندگینامه و شروع مسیر حرفهای گای ریچی
گای ریچی ، متولد ۱۰ سپتامبر ۱۹۶۸ در هتفیلد، هرتفوردشایر انگلستان، یکی از برجستهترین کارگردانان، فیلمنامهنویسان و تهیهکنندگان سینمای بریتانیا است که با سبک خاص خود در ژانر جنایی و کمدی سیاه، نامش را در تاریخ سینما جاودانه کرده است. او در خانوادهای مرفه به دنیا آمد، اما زندگیاش از همان ابتدا با چالشهایی همراه بود که تأثیر عمیقی بر مسیر حرفهای و هنریاش گذاشت.
پدرش، جان ویویان ریچی، افسر سابق ارتش بریتانیا و مدیر تبلیغات بود و مادرش، امبر پارکینسون، وظیفه تربیت او و خواهر بزرگترش، تبیتا، را بر عهده داشت. طلاق والدینش در پنج سالگی و ازدواج مجدد آنها با شرکای جدید، زندگی او را به دنیایی پر از تضاد و تغییر کشاند که بعدها در آثارش بازتاب یافت.
گای ریچی از کودکی با مشکل دیسلکسیا (خوانشپریشی) دست و پنجه نرم میکرد، مشکلی که تحصیلاتش را دشوار کرد. او در مدرسه استنبریج ارلز، که برای دانشآموزان با نیازهای خاص طراحی شده بود، تحصیل کرد، اما در ۱۵ سالگی به دلیل استفاده از مواد مخدر یا به قول پدرش، غیبتهای مکرر و رفتارهای ناسازگار، اخراج شد. پس از ترک تحصیل، ریچی وارد دنیای کار شد و مشاغلی چون پیک موتوری، کارگر ساختمانی و حتی حفر کانال را تجربه کرد. اما رویاهایش فراتر از اینها بود؛ تماشای فیلم بوچ کسیدی و ساندنس کید در کودکی، جرقه علاقه او به فیلمسازی را زده بود و او را به سوی خلق داستانهای بصری هدایت کرد.
ورود گای ریچی به صنعت سینما اتفاقی نبود، اما بدون آموزش رسمی در این حوزه رقم خورد. او که از فیلمهای فارغالتحصیلان مدرسههای سینمایی بیزار بود، تصمیم گرفت مسیر خودش را بسازد. در اوایل دهه ۱۹۹۰، از طریق دوستی که در زمینه ساخت موزیک ویدیو فعالیت داشت، به عنوان دستیار وارد این صنعت شد. در سال ۱۹۹۵، با سرمایهای که از ساخت تبلیغات و ویدیوهای موسیقی جمع کرده بود، اولین اثرش را خلق کرد: یک فیلم کوتاه ۲۰ دقیقهای به نام The Hard Case. این اثر، که داستان یک قمارباز را روایت میکرد، توجه ترودی استایلر، همسر استینگ، را جلب کرد و او تصمیم گرفت در پروژه بعدی ریچی سرمایهگذاری کند.
نتیجه این حمایت، فیلم Lock, Stock and Two Smoking Barrels (۱۹۹۸) بود که به عنوان اولین فیلم بلند گای ریچی، او را به شهرت رساند. این کمدی جنایی با بودجه اندک ساخته شد، اما با استقبال گسترده منتقدان و مخاطبان، راه را برای موفقیتهای بعدی او هموار کرد. فیلم که بازیگران ناشناختهای چون جیسون استاتهام و وینی جونز را به جهان معرفی کرد، با دیالوگهای تند و تیز و روایتی غیرخطی، سبک خاص ریچی را به نمایش گذاشت. موفقیت این فیلم نه تنها از نظر هنری، بلکه از نظر تجاری نیز چشمگیر بود و نام ریچی را به عنوان یک استعداد نوظهور در سینمای بریتانیا مطرح کرد.
زندگی شخصی گای ریچی نیز به اندازه آثارش پرهیاهو بوده است. او در سال ۲۰۰۰ با مدونا، سوپراستار موسیقی پاپ، ازدواج کرد؛ ازدواجی که توجه رسانهها را به خود جلب کرد و تا سال ۲۰۰۸ ادامه یافت. این زوج دو فرزند دارند: روکو، که در سال ۲۰۰۰ به دنیا آمد، و دیوید، که در سال ۲۰۰۵ از مالاوی به فرزندخواندگی پذیرفتند. پس از جدایی از مدونا، ریچی در سال ۲۰۱۵ با جکی اینزلی، مدل بریتانیایی، ازدواج کرد و حالا پدر سه فرزند دیگر به نامهای رافائل، ریوکا و لوی است. این زندگی پر فراز و نشیب، شاید به نوعی الهامبخش داستانهای پرتنش و پیچیده آثارش باشد.
ریچی با وجود شروع غیرمتعارفش، به سرعت توانست جایگاه خود را در هالیوود پیدا کند. او که هیچگاه به مدرسه فیلمسازی نرفت، با تکیه بر غریزه و تجربه عملی، سبکی منحصربهفرد خلق کرد که ترکیبی از طنز تلخ، اکشن سریع و شخصیتهای عجیب و غریب است. این ویژگیها، از همان ابتدا او را از دیگر کارگردانان متمایز کرد و زمینهساز موفقیتهای بعدیاش شد. در ادامه، به آثار برجسته و سبک فیلمسازی او خواهیم پرداخت تا ببینیم چگونه این مرد از یک پسر اخراجی به یکی از تأثیرگذارترین کارگردانان قرن بیستویکم تبدیل شد.
آثار برجسته و سبک فیلمسازی گای ریچی
گای ریچی با فیلم Lock, Stock and Two Smoking Barrels وارد صحنه سینما شد، اما این تنها آغاز راه او بود. دومین اثرش، Snatch (۲۰۰۰)، با حضور ستارگانی چون برد پیت، بنیسیو دل تورو و بازگشت جیسون استاتهام، موفقیت او را تثبیت کرد. این فیلم، که داستانی پر از تقلب، بوکس غیرقانونی و الماسهای دزدیدهشده را روایت میکند، با بودجه بزرگتر و روایتی پیچیدهتر، نشان داد که ریچی میتواند در مقیاسهای بزرگتر نیز بدرخشد.
بازی برد پیت در نقش یک بوکسور کولی با لهجهای نامفهوم، یکی از نقاط قوت فیلم بود که تحسین منتقدان را برانگیخت و این اثر را به یکی از کلاسیکهای ژانر جنایی تبدیل کرد.
اما همه آثار گای ریچی موفقیتآمیز نبودند. در سال ۲۰۰۲، او فیلم Swept Away را با بازی همسرش، مدونا، کارگردانی کرد که یک فاجعه تجاری و انتقادی بود. این رومنس کمدی، که بازسازی یک فیلم ایتالیایی بود، نشان داد که ریچی در خارج از ژانر جنایی و اکشن، چندان موفق نیست. با این حال، او با Revolver (۲۰۰۵) به دنیای گنگسترها بازگشت. این فیلم با بازی دوباره جیسون استاتهام، اگرچه از نظر تجاری ضعیف عمل کرد، اما به دلیل پیچیدگیهای فلسفی و بصریاش، مورد علاقه خود ریچی است و طرفداران خاص خود را دارد.
فیلم RocknRolla (۲۰۰۸) بازگشت قدرتمند گای ریچی به ریشههایش بود. با بازیگرانی چون جرارد باتلر، تام هاردی و ادریس البا، این اثر بار دیگر دنیای پرهرجومرج گنگسترهای لندنی را به تصویر کشید و با استقبال خوبی روبهرو شد. این فیلم قرار بود آغاز یک سهگانه باشد، اما ادامه آن هیچگاه ساخته نشد.
موفقیت واقعی ریچی در هالیوود اما با Sherlock Holmes (۲۰۰۹) رقم خورد. این بازسازی مدرن از داستانهای کلاسیک، با بازی رابرت داونی جونیور و جود لا، بیش از ۵۲۰ میلیون دلار در گیشه فروخت و دنبالهای به نام Sherlock Holmes: A Game of Shadows (۲۰۱۱) را به همراه داشت که موفقیت تجاری و انتقادی دیگری برای او به ارمغان آورد.
گای ریچی در سالهای بعد تنوع بیشتری به کارنامهاش افزود. او در سال ۲۰۱۵، The Man from U.N.C.L.E. را کارگردانی کرد که با الهام از یک سریال دهه ۱۹۶۰، ترکیبی از جاسوسی و طنز بود و بازیگرانی چون هنری کویل و آلیشیا ویکاندر را به نمایش گذاشت.
سپس در سال ۲۰۱۷، با King Arthur: Legend of the Sword به سراغ ژانر فانتزی رفت، اما این فیلم با نقدهای متفاوتی روبهرو شد و در گیشه شکست خورد. بزرگترین موفقیت تجاری او اما در سال ۲۰۱۹ با Aladdin، نسخه لایو اکشن دیزنی، رقم خورد که بیش از یک میلیارد دلار فروش داشت و نشان داد که ریچی میتواند در پروژههای بزرگ خانوادگی نیز موفق باشد.
سبک فیلمسازی گای ریچی به راحتی قابل تشخیص است. او استاد روایتهای غیرخطی است که در آن داستانها از زوایای مختلف بازگو میشوند و در پایان به هم متصل میشوند. دیالوگهای تند و طنزآمیز، شخصیتهای عجیب و غریب و استفاده از موسیقی پرانرژی، از ویژگیهای بارز آثارش هستند.
او اغلب دنیای زیرزمینی و گنگسترها را با نگاهی طنازانه به تصویر میکشد، چیزی که در آثاری چون The Gentlemen (۲۰۱۹) نیز دیده میشود؛ فیلمی که بازگشت او به کمدی جنایی را با بازیگرانی چون متیو مککانهی و کالین فارل جشن گرفت و بار دیگر توانایی او را در این ژانر ثابت کرد.
گای ریچی همچنین در سالهای اخیر به همکاری با جیسون استاتهام ادامه داده است. فیلمهایی چون Wrath of Man (۲۰۲۱) و Operation Fortune: Ruse de Guerre (۲۰۲۳) نشاندهنده این همکاری موفق هستند. او در سال ۲۰۲۳ با The Covenant، یک درام جنگی با بازی جیک جیلنهال، بار دیگر تواناییاش در روایت داستانهای جدیتر را به نمایش گذاشت. این تنوع ژانر، از جنایی تا فانتزی و جنگی، نشاندهنده انعطافپذیری او به عنوان یک فیلمساز است و او را از بسیاری از همتایانش متمایز میکند.
در مجموع، گای ریچی با خلق آثاری که هم سرگرمکنندهاند و هم تأملبرانگیز، جایگاه ویژهای در سینمای مدرن دارد. او که حالا در دهه پنجم زندگیاش به سر میبرد، همچنان به خلق آثار جدید ادامه میدهد و تأثیرش بر نسل جدید فیلمسازان بریتانیایی غیرقابل انکار است. برای طرفداران سینمای جنایی و کسانی که به دنبال تجربهای متفاوت هستند، آثار او همیشه ارزش تماشا دارند.
سریال MobLand: جدیدترین پروژه گای ریچی
در سال ۲۰۲۵، گای ریچی بار دیگر با یک پروژه تلویزیونی جدید به نام سریال MobLand به صحنه بازگشته است؛ سریالی که از امروز، ۳۰ مارس ۲۰۲۵، در پلتفرم Paramount+ پخش خود را آغاز کرده و توجه دوستداران ژانر جنایی را به خود جلب کرده است. این اثر که در ابتدا به عنوان اسپینآفی از سریال محبوب Ray Donovan با نام The Donovans در نظر گرفته شده بود، در نهایت به یک داستان مستقل تبدیل شد و حالا با عنوان MobLand به مخاطبان عرضه شده است.
این سریال، که ریچی کارگردانی دو اپیزود ابتدایی آن را بر عهده دارد و به عنوان تهیهکننده اجرایی نیز در آن حضور دارد، بار دیگر امضای خاص او را در دنیای گنگسترها و درامهای پرتنش به نمایش میگذارد.
MobLand داستانی از دو خانواده جنایتکار لندنی، یعنی هریگانها و استیونسونها، را روایت میکند که در جنگی خونین برای تسلط بر امپراتوریهای زیرزمینی خود درگیر شدهاند. در مرکز این درگیری، هری دا سوزا با بازی تام هاردی قرار دارد؛ یک “فیکسر” یا حلکننده مشکلات که با هوش و مهارتش تلاش میکند تعادل را میان این دو گروه حفظ کند. حضور ستارگانی چون هلن میرن در نقش میو هریگان، مغز متفکر خانواده هریگان، و پیرس برازنان در نقش کنراد هریگان، رئیس این خاندان، به این سریال وزنی خاص بخشیده است. این ترکیب بازیگری، همراه با نام گای ریچی، از همان ابتدا انتظارات را بالا برده است.
ایده اولیه این سریال توسط رونان بنت، خالق آثاری چون Top Boy و سریال روز شغال The Day of the Jackal، شکل گرفت و سپس با همکاری ریچی به یک اثر مستقل تبدیل شد. ریچی که پیشتر با سریال The Gentlemen در نتفلیکس نشان داده بود تواناییاش در انتقال سبک سینماییاش به تلویزیون را دارد، در MobLand نیز از همان فرمول موفق استفاده کرده است: دیالوگهای تند و تیز، روایتهای پرپیچوخم و شخصیتهایی که در عین جذابیت، خطرناک و غیرقابل پیشبینی هستند. با این حال، آنچه این سریال را از آثار قبلی او متمایز میکند، عمق دراماتیک بیشتری است که به لطف همکاری با بنت به آن اضافه شده است.
فصل اول MobLand با ۱۰ اپیزود طراحی Ascendant Press طراحی شده و اپیزود اول آن، با عنوان Stick or Twist، از همان ابتدا مخاطب را به دل یک نشست پرتنش میان دو خانواده جنایتکار میبرد. هری دا سوزا در این صحنه، که با بازی خیرهکننده تام هاردی همراه است، شخصیتی آرام اما تهدیدآمیز را به نمایش میگذارد که همزمان همدلی و ترس را در مخاطب برمیانگیزد. منتقدان اولیه، مانند آنچه در Variety منتشر شده، شروع سریال را کمی کند توصیف کردهاند، اما اذعان دارند که از نیمه اپیزود اول، ریتم داستان به اوج خود میرسد و بیننده را درگیر میکند.
یکی از نقاط قوت این سریال، فضاسازی آن است که در شرق لندن، بهویژه در مناطقی مثل Isle of Dogs، فیلمبرداری شده است. این لوکیشنها، همراه با نورپردازی سنگین و موسیقی متنی که ترکیبی از آهنگهای مدرن و ملودیهای کلاسیک است، حس خفقان و خطر دنیای جنایتکاران را به خوبی منتقل میکند. ریچی با استفاده از نماهای سریع و برشهای تند، که امضای همیشگی اوست، توانسته اکشنی پویا را با لحظات تأملبرانگیز ترکیب کند. این تعادل، بهویژه در سکانسهای تعقیب و گریز یا رویاروییهای پرتنش میان هری و شخصیتهای دیگر، به چشم میآید.
از نظر مضمونی، MobLand به موضوعاتی چون وفاداری، خیانت و فروپاشی خانوادگی میپردازد. هری دا سوزا، که در زندگی شخصیاش با همسرش جن (با بازی جوآن فروگات) و دخترش درگیر چالشهایی است، در کارش نیز با انتخابهای دشواری روبهرو میشود. این تضاد میان زندگی خانوادگی و حرفهای او، به شخصیتش عمقی انسانی میبخشد که در آثار قبلی ریچی کمتر دیده شده بود. در مقابل، میو هریگان با بازی هلن میرن، زنی است که قدرت را با نقشههای پیچیده و بیرحمانهاش حفظ میکند و کنراد هریگان، با بازی پیرس برازنان، ترکیبی از کاریزما و تهدید را به نمایش میگذارد.
تولید این سریال با چالشهایی نیز همراه بود. از سرقت تجهیزات فیلمبرداری در لندن گرفته تا ورشکستگی شرکت سازنده دکور، Helix 3D، که مشکلات مالی برای عوامل به همراه داشت. با این حال، تام هاردی با پیشنهاد پرداخت دستمزد عوامل از جیب خود، تعهدش را به پروژه نشان داد، هرچند در نهایت شرکتهای تولید هزینهها را پوشش دادند. این اتفاقات، که در رسانهها بازتاب یافت، به نوعی به هیجان پیش از پخش سریال افزود و نشان داد که پشت صحنه این اثر به اندازه داستانش پرماجرا بوده است.
تا لحظه نگارش این مطلب، تنها اپیزود اول پخش شده و نظرات اولیه در Rotten Tomatoes با امتیاز ۷۱٪، استقبالی مثبت اما محتاطانه را نشان میدهد. برخی منتقدان، مانند آنچه در PowerUp! نوشته شده، آن را “شاهکاری از ریتم و بازیگری” توصیف کردهاند، در حالی که عدهای معتقدند شروع کند آن ممکن است برای همه جذاب نباشد. با این حال، حضور ریچی و بازیگران برجستهاش، از جمله پدی کانسیدین در نقش کوین هریگان، نوید یک سریال ماندگار را میدهد.
برای مخاطبان ایرانی که به آثار جنایی با شخصیتپردازی عمیق علاقهمندند، سریال MobLand میتواند گزینهای جذاب باشد. این سریال نه تنها به خاطر امضای گای ریچی، بلکه به دلیل ترکیب بازیگری و داستانی که هم اکشن دارد و هم تأملبرانگیز است، ارزش تماشا دارد. ریچی با این پروژه نشان داده که همچنان میتواند در دنیای گنگسترها حرف تازهای برای گفتن داشته باشد، حتی اگر این بار از زاویهای جدیتر به آن نگاه کند.