نام انگلیسی: Vesper
نام فارسی: فیلم وسپر
محصول: ۲۰۲۲ – فرانسه، لیتوانی، بلژیک
ژانر: درام، ماجراجویی، علمی-تخیلی،
امتیاز: ۰.۵ از ۴ – 〇〇〇◐
مصطفی ملکی
باز هم همان داستان تکراری و نخنما و بدون خلاقیت که نمونههایاش را تا کنون بارها دیدهایم. طبق یکی از تئوریهای توطئه، آن قدرتهای پشتپردهی روی زمین هنگامی که تمام اکوسیستم زمین نابود شود و دیگر امیدی به احیای محیط زیست نباشد، رخت بربسته و خودشان را در جایی دیگر پنهان میکنند.
مردم میمانند و مرگ و تقلا برای حداقلها. فیلم وسپر داستانی از همین نوع دارد یا بهتر باید گفت دقیقاً همین روایت را دارد. هر دو کارگردان فیلم وسپر روایت خود را تبدیل به ماجراجوییهای دختری نوجوان با نام وسپر کردهاند.
وسپر چگونه است؟ احتمالاً در چنین فیلمهایی بارها شاهد بودهاید که این کاراکترها نوجوانهایی بسیار غرغرو، مورد توجه دیگران و در نهایت مصون از هر خطری هستند. گویی آنها باید انقلاب مردمان ضعیف را علیه جماعتی که هیچگاه نمیبینیم رهبری کنند. هر دو کارگردان چیزی با نام شخصیتپردازی را فراموش کردهاند.
اینکه با فیلترهای رنگی و دادن فضایی فانتزی به ماجرا بخواهند چشم مخاطب را از ضعف روایت و کاراکترها دور کنند، کاری بس عبث و بیهوده است. نه وسپر و نه هیچکدام از کاراکترهای فرعی در فیلم وسپر شخصیتپردازی نشدهاند.
با مشتی تیپهای نخنما مواجه هستیم که حتی بازیگران نیز چندان رغبتی به واکاوی آنها نداشتهاند. بازیگران فیلم وسپر گویی از بس این کاراکترها را در روایتهای آخرالزمانی مشابه دیدهاند که دیگر نیازی به تلاش بیشتر برای درک آنها ندارند.
فیلم وسپر اثری ضعیف است که فدای نگاه دو کارگردان خود شده است. از بین رفتن حیات خاکی، قبیلهای و بدوی شدن دوبارهی زندگی انسانها، تلاش برای عصیان و رسیدن به جایگاهی برابر درونمایههایی هستند که پیش از نگارش چنین روایتهایی وجود دارند.
اما هنر فیلمسازی در این است که کارگردان قادر باشد این درونمایهها و روایت بسیار دیدهشده را در فرم مخصوصبهخود تصویر کند. هر دو کارگردان فیلم وسپر دارای چنین قریحهای نیستند. آنها با استفاده از طراحی دیجیتال سعی دارند رویش مجدد گیاهان در زمین لمیزرع را تبدیل به هدف اصلی کاراکتر خود کنند.
اما کاراکتر برای رسیدن به این هدف و تنفس هوایی تازه باید دچار فراز و فرودهایی شود. چیزی که در فیلم وسپر شاهد هستیم کمی قرض گرفتن از داستان الیور توئیست دیکنز و یتیمهایی است که برای پذیرفتهشدن توسط کاراکتر «یونس» دست به هر کاری میزنند.
دو کارگردان فیلم وسپر حتی جسارت این را ندارند که سیاهی اثر خود را بهرخ بکشند. در نهایت این لوسبازیهای وسپر و انبوه شانسی که متوجه او میشود، بدون اینکه خط اصلی روایت تأثیری در آن داشته باشد، ورق را برمیگرداند و همهچیز بهکام وسپر و همراهان او میشود.
شاید بهتر بود چنین اثری تبدیل به یک مینیسریال فانتزی میشد و مخاطب مدیوم تلویزیون را چند هفتهای درگیر خود میکرد. این نوع سینما بیشتر میان فرم و محتوا معلق است.
نه به محتوا وفادار است و نه فرم مشخصی را در قاب خود دارد. آنچه میبینیم مجموعهای از رفتوآمدها و رخدادهایی است که شبیه دموی یک بازی رایانهای است. اما خود بازی و روایت اصلی هیچگاه تصویر نمیشوند.