نام انگلیسی: Apartment 7A
نام فارسی: فیلم واحد ۷.اِی
محصول: ۲۰۲۴ – ایالات متحده
ژانر: دلهره، رازآلود
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۱.۵ از ۴
مصطفی ملکی
خانم «ناتالی اریکا جیمز» از همان ابتدای فیلمسازی خود در ژانر دلهره دست به ساخت اثر زده است. اولین فیلم بلند او را با نام فیلم یادگاری در سال ۲۰۲۰ مرور کردیم. این کارگردان زن در اولین فیلم بلند خود نشان داد که درکی درست از این ژانر دارد.
اما چنان وابسته به تکنیکهای آن است که گاه روایت و منطقاش را از دست میدهد. حال او وارد دومین ایستگاه از دنیای فیلمهای بلند خود شده است. خانم جیمز در فیلم واحد ۷.اِی قصد دارد مخاطب را درگیر زندگی یکی از کاراکترهایی کند که در فیلم بچهی رزماری طی دو سکانس حضورش را شاهد بودیم.
«تریسا جنافریو» که توسط رومن و مینی اسکان داده شده بود. فیلم خانم جیمز به یک سال قبل از رخدادهای فیلم آقای پولانسکی ورود میکند و سعی دارد از طریق تری بهتر و بیشتر درگیر فرقهای شود که سردمدار آن رومن و لینی هستند.
مشکل روایت خانم جیمز جایی خود را نشان میدهد که او بدون توجه به مالیخولیای خلقشده توسط پولانسکی، سعی دارد از طریق انواع و اقسام جامپاسکر و در نهایت جلوههای ویژه مخاطب را درگیر دلهرهای صرفاً ماورایی کند.
سیر رخدادها در فیلم واحد ۷.اِی آنقدر سریع و گاه جدا از منطق روایی هستند که در میانهی داستان مخاطب را دچار ناامیدی میکنند. خانم جیمز در اثر خود صرفاً قصد دارد تری را از نقطهای مشخص به سقوطی خودخواسته برساند.
هر آنچه که آقای پولانسکی در اثر صیقلی خود ارائه داد، در فیلم واحد ۷.اِی گویی دچار نوعی زمختی میشوند. تری در ر نیاز داشت تا بهتر و بیشتر مخاطب را درگیر دنیای رو به ویرانی خود در پردهی اول کند.
اما خانم جیمز در اثر قبلی نیز نشان داد که تکنیکهای سینمای دلهره برای تزریق ترس مقطعی برای او مهمتر از پیشبرد داستان از طریق پرداخت موقعیتها و کاراکترهاست. در نتیجه با روایتی مواجه هستیم که در نهایت از «بچهی رزماری» سوء استفاده میکند.
خانم جیمز در پس و پیش کردن رخدادهای درون فیلم نیز چندان خلاقیت ندارد. از سویی دیگر روایت او در طراحی دکوپاژ و ترکیب همهی تکنیکها مقابل دوربین کمیتاش لنگ است. شاید باید اینجا بار دیگر تأکید کرد که تصویری که پولانسکی در بچهی رزماری نشان میدهد – بهخصوص در فضای شهری – زندهتر است و روایت خانم جیمز بسیار تنبل است و رو به مردگی دارد.
کاراکترها در فیلم واحد ۷.اِی صرفاً وجود دارند و قرار نیست تری را به چالش بکشند و حتی مخاطب را ترغیب به سوءظنهای حاصل از تعلیق کنند. ساختمان بمفورد در فیلم واحد ۷.اِی آن گیرایی روایت پولانسکی را ندارد.
راهروها در آن اثر یکی از عواملی بودند که مخاطب را دچار درگیری بیشتری با فضای مالیخولیایی ذهن رزماری میکردند. اما در فیلم واحد ۷.اِی این ساختمان، دربان آن، گردنبند ریشهی تنس، دکتر ساپیرستین و حتی ساکن قبلی آپارتمان آنقدری جان ندارند که قادر باشند روایت را در نقاطی به اثر قبلی بچسبانند.
خانم جیمز در اثر خود حتی کاراکتر تری را دور از شخصیتپردازی پولانسکی تصویر میکند و همین باعث میشود که فیلم واحد ۷.اِی را همچون اضافهای ناجور به روایت بچهی رزماری بدانیم. شاید اگر خانم جیمز به ساختار دلهرهی آن دهه وفادار میماند، بهراحتی میتوانست اثر خود را برای مخاطب سینمای دلهره ماندگار کند.
فیلم واحد ۷.اِی بیش از آنکه مقدمهای برای رخدادهای بچهی رزماری باشد، صرفاً تلاش ضعیفی از سوی کمپانی پارامونت بوده تا پس از دههها و پس از چند تلاش تقریباً متوسط در سینمای داستانی و سریالهای تلویزیونی بار دیگر رزماری را بر سر زبانها بیندازد.
باید گفت که در این خصوص موفق بوده و باعث میشود مخاطب بار دیگر به سراغ رزماری برود و از قابهای آن بیشتر و بهتر لذت ببرد. شاید خانم جیمز باید در آثار بعدی خود جسارتی بیشتر به خرج دهد تا با فیلمسازی مواجه شویم که موتیفها و نشانههای مخصوص به خود را در بازیگردانی، شخصیتپردازی و در نهایت پیشبرد روایت دارد.