نام انگلیسی: Swiped
نام فارسی: فیلم ربودهشده
محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده
ژانر: بیوگرافی، درام
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۱ از ۴
«ویتنی» دختری پرشور و پر از ایدههای ناب است؛ ایدههایی که دلش میخواهد به همهی آنها جامهی عمل بپوشاند. اما برای رسیدن به این آرزوها، او در ابتدا به کسی نیاز دارد که بتواند در این مسیر همراهش شود، زیرا مهمترین چیزی را که باعث موفقیت یک نفر میشود ندارد: سرمایه و کسی که حاضر باشد آن را در اختیارش بگذارد.
«شان» در یک مهمانی کاملاً اتفاقی با ویتنی آشنا میشود و از او خوشش میآید. همین برخورد کافی است تا راه ویتنی برای رسیدن به آرزوهایش هموار شود. اما آیا واقعاً این اتفاق رخ میدهد؟
«ریچل لی گلدنبرگ» را پیشتر با دو فیلم دیگرش شناختهایم. نخستین فیلمش با نام «فیلم دختری اهل محلهی ولی» گرفتار سطحینگری و کلیشه بود و نتوانست چیزی فراتر از یک روایت دمدستی ارائه دهد.
دومین فیلمش با نام «سقط» اما توانست با تمرکز بر مشکلات زنان و انتخابهایشان، مخاطب را همراه کند و لحظاتی از صداقت و همدلی را به نمایش بگذارد. در سومین ساختهاش، فیلم ربودهشده، او دوباره به دام همان کلیشهها افتاده است.
گلدنبرگ درواقع میخواهد داستان خالق و بنیانگذار اپلیکیشن موفق بامبل یعنی «ویتنی ولف هرد» را تصویر کند؛ زنی که در فضای مردسالارانهی صنعت فناوری، با پشتکار و خلاقیت به موفقیت میرسد.
اما به جای پرداختن به شخصیت اصلی و ورود به افکار و عقایدش، به سرعت از همه چیز عبور میکند تا به نقطهی موفقیت برسد. همین شتابزدگی فیلم ربودهشده را به روایتی تبلیغاتی و بیروح بدل کرده است.
درواقع آنچه مخاطب روی پرده میبیند بیش از آنکه یک روایت منسجم باشد، مجموعهای از خردهروایتهای پراکنده است. شخصیتها فرصت نفس کشیدن ندارند؛ هر بار که قرار است لحظهای برای شناخت یا عمق گرفتن پیدا کنند، فیلم ربودهشده با برشی ناگهانی به سمت اتفاقی تازه میپرد.
این شتابزدگی باعث میشود مخاطب نه تنها با کاراکترها ارتباط برقرار نکند، بلکه حتی مسیر داستان را گم کند. فیلم ربودهشده مدام در پی رخدادهای بیرونی است و به شخصیتها اجازه نمیدهد درونی شوند یا خودشان را تعریف کنند. نتیجه، روایتی سطحی و کلیشهای است که بیشتر به نمایش موفقیت نهایی فکر میکند تا به مسیر پرچالش رسیدن به آن.
در این میان تنها چیزی که باعث میشود مخاطب با روایت فیلم ربودهشده همراه شود، بازی خوب بازیگران است؛ بهویژه بازیگر نقش ویتنی، خانم «لیلی جیمز». او توانسته هیجان یک دختر سرشار از انرژی و امید را نشان دهد و در عین حال اضطراب و ترسهای مسیر پرچالش زندگیاش را تصویر کند.
البته گاهی واکنشهای او بیش از اندازه است و شخصیت ویتنی را غیرقابل کنترل جلوه میدهد، اما در نهایت از پس نقش خود برمیآید. نقشی که اگر بهتر نوشته شده بود، میتوانست بسیار عمیقتر و تأثیرگذارتر توسط خانم جیمز اجرا شود.



