نام انگلیسی: Parasite
نام فارسی: فیلم انگل
محصول: ۲۰۱۹ – کرهی جنوبی
ژانر: کمدی، هیجانانگیز
ردهی سنی: ۱۶+
امتیاز: ۴ از ۴
قبل از ورود به روایت جدید آقای «پارک چان ووک»، بهتر آن دیدیم که به درون داستان فیلم انگل آقای «بونگ جون هو» برویم؛ روایتی که پس از اکران «چارهای نیست» ذهن را بهسوی خود میبرد. آنچه آقای بونگ در انگل ارائه میدهد قطعشدن بخشی از ریسمان عدالت اجتماعی و طبقاتی در جامعه است.
آقای بونگ در فیلم انگل ما را به درون خانوادهای چهارنفره میبرد. آنچه او در فیلم انگل ارائه میدهد پیشبرد داستان از طریق کمدی سیاه اجتماعی تا دقیقهی ۸۸ است. بهنوعی در این ۸۸ دقیقه انسانها در صورت برهم نخوردن روتین زیست خود، حتی هراسی هم از ورشکستگی ندارند.
خانوادهی «کیم» چند سال پیش قنادی خود را از دست دادهاند و پس از این ورشکستگی دیگر قادر به بازگشت روی ریل زندگی روزمره نبودهاند. نتیجه؟ زندگی در زیرپلهای نمور که آنها را عملاً از طبقهی قبلی خود دچار سقوطی آزاد کرده است.
داستان با روزنهای آغاز میشود که توسط دوست «کی وو» مقابل آنها قرار میگیرد؛ تدریس خصوصی کی وو به دختر خانوادهای متمول. آقای بونگ شوخی تلخ خود را با زنجیرهی انسان، تنگنا، امید و رهایی از همین لحظه آغاز میکند.
او از خانوادهی کیم مأمورینی مخفی را بیرون میکشد که برای بازگشت به نقطهی سابق خود در زندگی روزمره و بازگشت به سطح زمین «کیوو» را اولین و آخرین امید خود میبینند. کارگردان در پیشبرد این بخش از روایت فیلم انگل تا جایی که میتواند برشهای ایجازی-روایی را بهکار میبندد تا ضربآهنگ این ۸۸ دقیقه حفظ شود.
آقای بونگ درست در دقیقهی ۵۰ مأموریت این خانواده را در بخش اول تکمیل میکند؛ حال همهی آنها شاغل محسوب میشوند و میتوانند به هدفگذاری کوتاهمدت دیگری فکر کنند؛ آن هم پیدا کردن سرپناهی متناسب با موقعیت اجتماعی کنونی خانوادهای که هر چهار عضو آن شاغل محسوب میشوند.
آنچه بین دقیقهی ۵۰ تا رخداد ناگهانی دقیقهی ۸۸ پیش میآید رکود آیندهنگری این خانواده در پیشبرد روند زندگی است. آنها در این مرداب فکری بهصورت ناخواسته دچار قیاس وضع کنونی خود با خانوادهی «پارک» میشوند.
در نتیجه آن چیزی که پس از آن میبینیم واکنشهای اخلاقی به تحقیرهای غیرمستقیم آقا و خانم پارک نیست، بلکه نوعی حقخواهی بیشتر برای حتی تصرف عدوانی است؛ همان سرداب و پناهگاه پنهان در زیر خانهی پارک.
ماشهی این حقخواهی برآمده از سر قیاس زمانی کشیده میشود که آقا و خانم پارک بهصورتی مشمئزکننده در حال انتقاد از بوی ساطعشده از این خانوادهاند؛ بویی که بهزعم آنها نشان از طبقهی اجتماعی خاصی دارد که در متروها و اتوبوسها به اینسو و آنسو میروند.
آقای بونگ از این تناقض و تاریکی خفتبار زیر میز پذیرایی میان اعضای خانوادهی کیم آشوب پردهی سوم را شکل میدهد. او در این آشوب قرار نیست شعاری آشوبگونه را بیرون بکشد و با پرچم سرخ و داس و چکش روی آن به خانوادهی پارک حملهور شود.
آقای بونگ در عوض روایت را دوباره به مسیر نظم اجتماعی موجود بازمیگرداند؛ همان نظمی که خوب یا بد قرار است مقابل این آشوب بایستد. بهنوعی در فیلم انگل روی دیگر جامعه را از طریق رانندهای که کارش را از دست میدهد و دوست کیوو که برای ادامهی تحصیل از کشور خارج میشود بهتصویر میکشد.
آقای بونگ اما سردابنشینانی همچون خانوادهی کیم و مستخدم قبلی خانوادهی پارک را زیر ذرهبین میبرد که پس از یک شکست انتخاب دیگری جز پیدا کردن زیرپله یا سردابی پنهان ندارند. پس از این بازگشت دوباره به ابتدای داستان است که تیلت ابتدایی و انتهایی در زیرپلهی خانوادهی کیم معنا پیدا میکند.
آقای بونگ در اثر خود تا جایی که میتواند از همهی عناصر موجود در ساختار سینمای کره نهایت بهره را میبرد. بهطور مثال به معماری لوکیشن و بهرهبرده از دوربین در این معماری دقت کنید.
خانوادهی کیم و خانوادهی پارک در ساختهی معماری با یکدیگر گلاویز میشوند که تمام تلاش خود را برای درگیر کردن طبیعت و تصنع بشر داشته است. اما آنچه در نظر این دو خانواده بیشتر به چشم میآید فخر و طمع برآمده از اختلاف طبقاتی آنهاست.
دوربین و زاویههای آن در فیلم انگل با همراهی پالت رنگی و زاویهدید ابژکتیوی که آقای بونگ در اختیار مخاطب قرار میدهد باعث میشود داستانش خیلی ساده مقابل چشم همهی مخاطبان سینما بگذرد. در روایت آقای بونگ انگلی وجود نداشت.
در فیلم انگل کاراکترها صرفاً انتخاب دیگری نداشتند و برای رهایی از سقوط نهایی مجبور به بهرهبردن پنهانی از طبقهی بالادستی شدند که در نهایت عدالت اجتماعی با عوارض جانبی غیرقابل اجتناب نظم را بازمیگرداند.



