نام اصلی: Nonostante
نام انگلیسی: Feeling Better
نام فارسی: فیلم احساس بهتر
محصول: ۲۰۲۵ – ایتالیا
ژانر: درام، فانتزی
امتیاز: ۱.۵ از ۴
مردی میانسال در راهروهای بیمارستان بیهیچ مانعی قدم میزند؛ آرام، بیدغدغه، گویی روحیست رها از قیدهای زندگی. با چند تن از دوستانش، که تنها آنها قادر به دیدن و درک او هستند، گهگاه گفتوگویی شکل میگیرد.
اما خیلی زود درمییابیم که او واقعاً یک روح است—جسمش هنوز بر تخت بیمارستان نفس میکشد، اما آگاهیاش در جهانی میان مرگ و زندگی سرگردان است. او و دیگر همراهانش ارواحیاند که نه به دنیای مردگان تعلق دارند و نه به دنیای زندگان. آنها فقط منتظرند؛ منتظر لحظهای خاص، شاید پایان، شاید رهایی.
والریو ماستاندریا، بازیگر شناختهشدهی ایتالیایی، پس از تجربههایی در فیلم کوتاه و موزیکویدئو، در سال ۲۰۲۴ نخستین فیلم بلند خود را میسازد. فیلمی که نه از نگاه زندگان، بلکه از منظر ارواحی فیلم احساس بهتر میشود که در مرز هستی و نیستی گرفتار شدهاند.
او تلاش میکند دربارهی زمان، زندگی، و معنا سخن بگوید—اما از زاویهای که کمتر دیده شده: از چشم کسانی که دیگر نمیتوانند زندگی کنند، اما هنوز نمردهاند.
با این حال، فیلم احساس بهتر او در برخی نقاط دچار خلأ میشود. دنیایی که شخصیتها در آن حضور دارند، هرگز بهدرستی تعریف نمیشود. مخاطب نمیفهمد این ارواح چگونه با این جهان ارتباط برقرار میکنند، یا زن تازهوارد چگونه بهراحتی حضور خود را در تخت بیمارستان میپذیرد. شاید ماستاندریا میخواسته از پذیرش غریزی انسان در مواجهه با مرگ سخن بگوید، اما این مفهوم در تصویرپردازیاش بهخوبی منتقل نمیشود.
روابط میان شخصیتها نیز سطحی باقی میماند. ارواح او در جهانی زندگی میکنند که نه خودشان آن را میشناسند، نه مخاطب. ماستاندریا به درون روان آنها نفوذ نمیکند، و همین باعث میشود که حس همذاتپنداری با آنها شکل نگیرد.
با این حال، نقطهی روشن فیلم احساس بهتر در رابطهی عاشقانهایست که میان زن و مردی شکل میگیرد که در این برزخ گرفتار شدهاند. آنها نه اختیاری برای ورود به این دنیا داشتهاند، نه راهی برای خروج از آن. تنها چیزی که برایشان باقی مانده، دوست داشتن یکدیگر و لذت بردن از لحظاتیست که هنوز دارند. در جهانی که مرگ تنها قطعیت است، عشق شاید آخرین پناه باشد.
هستی و نیستی در فیلم احساس بهتر به بازی گرفته میشود. هستیای که در دنیای زندگان نیستیست، و نیستیای که در این جهان میتواند شیرین و معنادار باشد. اگر این ارواح به زندگی بازگردند، هیچچیز از این تجربه را به یاد نخواهند آورد—و شاید این فراموشی، همان نیستی واقعی باشد. ماستاندریا اگر روایتش را سوررئالتر میکرد، میتوانست عمق بیشتری به این مفاهیم ببخشد و مخاطب را به تأملی عمیقتر دعوت کند.



