نام انگلیسی: The Most Precious of Cargoes
نام فارسی: فیلم گرانبهاترین محموله
محصول: ۲۰۲۵ – کشور فرانسه، کشور بلژیک
ژانر: انیمیشن، درام
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۳ از
در سال ۲۰۲۲ به فیلم کات! آقای «میشل آزاناویسیوس» پرداختیم. در طی آن مرور از دنیای فیلمسازی این کارگردان نوشتیم و اینکه او چگونه سعی دارد در هر ژانری مخاطب را درگیر قصهای نو کند.
در آن مرور اشارهای کوتاه به فیلم «جستوجو»ی این کارگردان نیز داشتیم که برگرفته از «جستوجو»ی فرد زینهمان در سال ۱۹۴۸ بود. حال بار دیگر آقای آزاناویسیوس به دوران جنگ جهانی دوم رفته و سعی دارد از طریق یک انیمیشن ۸۰ دقیقهای مخاطب را با روایتی که یکسوی آن دهشت و سوی دیگرش زندگی است مواجه کند.
فیلم گرانبهاترین محموله با واگویههای راوی در باب داستانی که قرار است روایت کند آغاز میشود. هر چه بیشتر به درون جنگل و زندگی هیزمشکن و همسرش میرویم صدای راوی نیز کم و کمتر میشود. آنها جنگلنشینانی هستند که از زیر برفهای درون جنگ پی نان میگردند. آنچه در فیلم گرانبهاترین محموله مشخص است قطارهایی هستند که سوتکشان از میان جنگل و کنار این مردمان عبور میکنند.
روزی زن هیزمشکن در حال عبور از کنار ریل قطار است که صدای گریههای یک نوزاد را میشنود و او را با ذوق به خانه میبرد. از این لحظه پیچشهای روایی آقای آزاناویسیوس آغاز میشود و روایت روی دیگری هم پیدا میکند.
کارگردان همهی تلاش خود را میکند که مخاطب از زمان پیدا شدن نوزاد دائم از خود بپرسد که این نوزاد کیست؟ پدر و مادرش که هستند؟ چرا همهی مردمان این جنگل از قطارها متنفرند؟ و انبوهی سوال دیگر.
اگر به ابتدای فیلم گرانبهاترین محموله آقای آزاناویسیوس تا زمان اولین رؤیای دوگانهی هیزمشکن دقت کنید، گویی کارگردان هیچ تلاشی برای جذب مخاطب خود ندارد و از طریق ضربآهنگی ملایم به تصویر کردن روتین زندگی هیزمشکن و همسرش میپردازد.
بهنوعی همهی پیچشهای روایی و هیجانی که مد نظر کارگردان است و حتی ضربآهنگی که کمی دچار تغییر میشود، در بخش دوم داستان قرار دارد. بههمین سبب مخاطبی که تا این نقطه روایت را ادامه میدهد گویی با زندگی این زن و همسرش اخت میگیرد و تصاویر بخشی از او میشوند.
آقای آزاناویسیوس در فیلم گرانبهاترین محموله دوگانهی خود که در جایجای قابهایاش سعی دارد از پالت رنگی خنثی بهره ببرد مخاطب را از طریق ریلی که از درون یک جنگل میگذرد بهسادگی با دوگانهی مرگ و زندگی مواجه میکند. قطارهای داستان او حاوی مردان و زنانی است که بهسوی اردوگاههای مرگ گام برمیدارند و آن نوزاد تلاشی از سوی پدرش بوده که در اوج ناامیدی جای مرگ و زندگی را تغییر دهد.
راوی قصهی آقای آزاناویسیوس از داستان و قصهها میگوید و با بغضی پنهان که گویی در پس ذهن کارگردان نیز وجود دارد برخی مخاطبان خاص را نشانه گرفته است. آنچه در این انیمیشن شاهد هستیم ترسیم مرز بین زندگی و مرگ، امید و ناامیدی و در نهایت هستی و نیستی است. آقای آزاناویسیوس در اثر خود بدون استفاده از افههایی که داستان را بپیچانند، گره را در خود سادگی روایت قرار میدهد.
از سویی دیگر روایت را میتوان آنسوی فیلم منطقهی مورد نظر آقای گلیزر در نظر گرفت که اینبار از میان جنگل شاهد دودهای برآمده از دودکشهای کورههای آدمسوزی هستیم. اما فیلم گرانبهاترین محموله بهسبب دوگانهای که کارگردان در نظر گرفته از دیوارها عبور میکند و نقطهعطف اصلی خود را دقیقاً میان شعلههای برآمده از اجساد قرار میدهد. بهنوعی آقای آزاناویسیوس سعی دارد روایت خود را در یک حصار نگاه دارد تا مخاطب بدون هیچ فرامتنی درگیر تناقض زندگی و مرگ شود.