نام انگلیسی: Cloud
نام فارسی: فیلم ابر
محصول: ۲۰۲۴ – ژاپن
ژانر: درام، دلهره
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۳ از ۴
مصطفی ملکی
در فیلم نبض شاهد بودیم که آقای کوروساوا چگونه اینترنت را تبدیل به دامی برای انزوای انسان مدرن کرد. او از دل این تقابل انسان هزارهی سوم با مخلوق جدید این هزاره توانست دلهرهای با امضای خود را به رخ بکشد.
حال در سال ۲۰۲۴ با اثری دیگر مواجه هستیم که همان سردی و خشکی فیلم «نبض» را داراست و اینبار قرار است از طریق درونمایهی پول و تلاش برای اندوختن آن مخاطب را به درون دلهرهای مدرن ببرد.
کاراکتر اصلی فیلم ابر مردی جوان با نام «ریوسکه» است. آقای کوروساوا از همان ابتدا سعی دارد مخاطب را با تلقین فضای همان اتاق معروف فیلم نبض که کامپیوتری خانگی در آن روشن بود و همه را درون خود میبلعید مخاطب را درگیر داستان ریوسکه کند. مانند همیشه روایت از جایی در زندگی کاراکتر آغاز میشود.
ریوسکه از یک زوج وسایلی را با قیمتی بسیار ارزانتر از مبلغی که برای تولید آن صرف شده میخرد و آنها را به خانه میآورد، عکاسی میکند و در نهایت همهاشان را با قیمتی به مراتب بالاتر در یک سایت خردهفروشی قرار میدهد.
تقابل چشمهای ریوسکه و صفحهی نمایش همان درونمایهای است که آقای کوروساوا جستوجو میکند. در این تقابل که تا انتهای روایت موتیف اصلی میشود گویی نوعی مسخشدگی و تعلیق وجود دارد.
این تعلیق بهگونهای است که مخاطب را نیز وادار به هیجان میکند و گویی مخاطب برای لحظاتی درون کالبد ریوسکه قرار میگیرد و بدون پلک زدن منتظر سبز شدن همهی اجناس است.
روایت جدید آقای کوروساوا اما به همین تقابل چشمی ختم میشود و با زیرکی مخاطب را وارد نوعی فاوست هزارهی سومی میکند. ریوسکه روح خود را میفروشد تا پول به دست بیاورد.
این تقابل ساده با پول گویی کل روایت را در بر میگیرد و این مسخشدگی آنقدر تکرار میشود که همهی رخدادهای پایانی را همچون جنگ انتزاعی بین تکههای «من» وجودی ریوسکه و خود او تصویر میکند. گویی همهاشان جمع شدهاند تا ریوسکه کنونی را برای همیشه حذف کنند.
اما معمولاً این کاراکتر با شیطان ورق را برمیگرداند. تصویرسازی آقای کوروساوا از شیطان آنقدر نو و بدیع است که گویی متناسب با فضای مورد نظر اوست. در این فضاسازی شیطان نیز از دل همزیستی انسان و دنیای تکنولوژی تغییر کالبد داده و همچون محافظی پیشرفته سوژهاش را محافظت میکند.
انتزاع بصری آقای کوروساوا از تمام رذالتهای اخلاقیای که در اثر پول هویدا میشوند هم زیباست. به کاراکتر «آکیکو»، دوستدختر ریوسکه، دقت کنید که چگونه همچون طمع تجسمیافته حول او رشد میکند.
در فضای سرد فیلم ابر و تعلیقهایی که از طریق خیرگیها ایجاد میشوند، آقای کوروساوا گویی لحن همیشگی خود را دارد. روایت او آنقدر از آن خود اوست که حتی اگر به یکباره وارد میانهی فیلم ابر شویم با اولین پلان امضای کوروساوا را روی فیلم ابر تشخیص خواهیم داد.
پلات رنگی نزدیک به خنثی و اکتهایی که متناسب با فضا به دور از هر گونه اغراق در بیان احساسات هستند. آقای کوروساوا در فیلم ابر گویی ادامهای قابل اعتنا را برای فیلم «نبض» و فیلم صدای ناقوس تصویر میکند؛ بازنمایی ساده اما پیچیدهی یک کارگردان مؤلف از تقابل انسان و متعلقات دنیای مدرن.