سریال Tragic Jungle : هوس توضیح نمی خواهد ، و “جنگل تراژیک” (یا “Selva Trágica”) هیچ توضیحی نمی دهد. برعکس ، پنجمین و مطمئن ترین ویژگی فیلمساز مکزیکی ، یولن اولایزولا ، شما را از خوانایی مقدماتش فریب می دهد ، بنابراین به تدریج متوجه نمی شوید که تحمل خود را از دست داده اید تا اینکه خیلی دیر است و کل فیلم از آن عصبانی شده است حداقل یک نوع هوس.
هنوز هم ، به شما کمک می کند تا از قبل بدانید که این چوب پنبه سوزناک به قلب تاریکی مبتنی بر افسانه مایکا در یوکاتان درباره Xtabay است ، یک دیو ماده گفته می شود اگر آنها وارد جنگل او شوند مردان را به مرگ فریب می دهد. نام او گاه به گاه از طریق صداپیشگی جداگانه فیلم فراخوانی می شود ، اما متناسب با آن به اندازه یک مسیر خارج از جنگل دست نیافتنی است.
داستان جنگل سریال Tragic Jungle
طبق متن مقدس مایاها به عنوان “ویکی پدیا” نامیده می شد ، افسانه Xtabay در مورد دو زن زیبا – اغلب گفته می شود خواهر هستند – می گویند که در شبه جزیره زندگی می کردند.
یکی “پاک” بود و روستاییان به دلیل تجرد عاشق او بودند ، در حالی که دیگری به دلیل اخلاقیات ظاهرا ناپسند ، بی ادب و تحقیر بود. در حقیقت ، اولی مغرور و سلسله مراتب بود در حالی که دومی مهربان و بخشنده بود ، اما بیضوی Olaizola از افسانه عبور می کند از روی شرم آور و برش مستقیم به بخشی که هر دو آنها مرده اند.
سریال Tragic Jungle
بیشتر بخوانید : بهترین سریال های خارجی
از حافظه مشترک آنها یک دیو با لباس سفید ظاهر می شود که مردان را به جنگل هدایت می کند ، قربانیان خود را بی حس می کند ، با آنها رابطه جنسی برقرار می کند ، و سپس آنها را به یک روش یا دیگری می کشد (یعنی Xtabay آنها را از صخره می اندازد ، قلب آنها را می خورد ، تبدیل می شود به یک مار تبدیل می شود و تمام مردان را می بلعد و غیره). هر چقدر آن را برش بزنید ، روش های بدتری برای مردن در جنگل وجود دارد. لشکرهای فیلم های دیگر این موضوع را روشن کرده اند.
پخت هذیان ، خشم خدا” در اروس حیوانات “Tropical Malady” در خدمت یک فیلم مرموز که بسیار شاخدارتر از ورنر هرتزوگ یا Apichatpong Weerasethakul است که هرگز اجازه می دهد خود را به صفحه نمایش برسانند ، اسطوره ای قرن ها تا دهه 1920 و ریشه آن را در پیچ و خم سرسبز جنگل های بارانی مایا در امتداد ریو هوندو – در آن زمان مرزی جدا کننده مکزیک از هندوراس انگلیس.
خلاصه داستان سریال Tragic Jungle
یک باکره جوان و زیبا به نام اگنس (با بازی ایندیرا آندروین بازیگر زن بلیزایی با پوچی خالی که مردان از آن به عنوان صفحه ای برای نمایش خواسته های خود استفاده می کنند) با خواهر پرستار خود فلورانس (شانتای اوبیسپو) و نوعی کارگر مزرعه راهی نوعی دیگر می شود (ندال مک لارن). رابطه آگنس و همراهان او مبهم است. رابطه بین فلورانس و نورم به صراحت دو نفر است که علیه درخت لعنتی می کنند.
سریال Tragic Jungle
بیشتر بخوانید : فیلم خوشه های خشم
گفتگو در “جنگل غم انگیز” به سختی به دست می آید و بنابراین چند کلمه ای که فلورانس و اگنس با هم رد و بدل می شوند وزنی خارق العاده دارند. فلورانس در مورد صاحبخانه استعمارگری که به نظر می رسد فرار می کنند ، به خواهرش می گوید: “شما می توانستید با آن پسر انگلیسی ازدواج کنید.”
“شما به اندازه کافی برای خانواده او سفیدپوست هستید ، بنابراین می توانید یک زن ثروتمند شوید. اگر من بودم ، اجازه می دادم چند بار احساس كنترل كند و سپس كنترل او را به دست می گرفتم. مردان چگونه هستند. ” پاسخ کوتاه اگنس به همان انگلیسی تأثیرگذار با بقیه صحنه ارائه می شود: “من مثل تو نیستم.”
فراریان چند لحظه بعد مورد اصابت گلوله قرار می گیرند ، به نظر می رسد اگنس نیز شامل این افراد شده است. اما هنگامی که او توسط خدمه ای از chicleros خفه شده نجات یافت – مردانی که از درختان لاستیکی بالا می روند و گوشت صورتی رنگ زیر پوست آنها را هک می کنند تا شیر را به داخل آن بزنند – بدن او دست نخورده به نظر می رسد. آیا جنگل می تواند از قبل با ما بازی کند؟
به این مردان دستور داده شده است كه اگنس را به مجازات اعدام تنها بگذارند ، اما فقط چند وقت است كه مردانگی مرطوب جنگل های بارانی شهوت مغز مارمولكشان را برانگیزد. مانند Xtabay ، اگنس را می توان در انتهای یک درخت Ceiba در هنگام تاریک شب انتظار داشت. مانند قربانیان Xtabay ، chicleros هایی که به او می آیند تمایل دارند که خیلی زود از بین بروند. هشدار می دهد که روایت خسته کننده فیلم: “اجازه ندهید شهد شیرین او شما را مست کند.” “جنگل به شما مقدار زیادی می دهد ، اما همچنین بسیاری را از بین می برد.”
از آنجا ، فشار و كشش به همان اندازه كه اولایزولا از مقدمه خود تراش می دهد ، به درگیری قابل تشخیص نزدیك است. به نظر می رسد chicleros در جستجوی راهی برای رسیدن به طرف مرز مکزیک هستند به این امید که بتوانند از کنترل انگلیس فرار کنند و لاستیک خود را به مشتریانی که دارای پاداش بیشتری هستند بفروشند ، اما آنها بیشتر فیلم ها را مانند محافظ های بزرگ در محافل می گذرانند آنقدر خوشحال است که طعم و مزه جدیدی بر لب دارد که نمی فهمد خودش غذا می خورد.
نمره ناگوار و خنک Alejandro Oteola (یادآور مضمون Ennio Morricone برای “The Thing”) مردان را در اعماق جنگل تعقیب می کند ، گویی که آنها را شکار می کند و با طعمه های خود بازی می کند. نگاه فولادی دوربین Sofía Oggioni هرگز با وحشت رو به رشد آنها همسو نیست. برعکس ، وقتی خون یک مرد در جیب صورت او جکسون پولاک است ، به همان اندازه ابراز اگنس ناخوشایند است.
بیشتر بخوانید : سریال لوکی Loki
سریال Tragic Jungle
آنها راه می روند ، پیچ می زنند ، می میرند. آنها راه می روند ، پیچ می زنند ، می میرند. زمین هرگز تغییر نمی کند. اولایزولا می توانست با بازیابی همان درخت سبز برای هر صحنه ، کل این فیلم را فیلمبرداری کند و کسی تفاوت را متوجه نمی شد. برخلاف Aguirre ، chicleros درحال گره گشایی نیست – حداقل به سمت هیچ نوع کرشندو نیست و فیلم اطراف آنها به اندازه تصعید به اکوسیستم جنگل ، به جلو سوق نمی یابد. (هرتسوگ حداقل باید از توجهات موجود در منطقه Olaizola برای مورچه ها ، تمساح ها و حشرات هزارپا مانند قدردانی کند که نمی خواهم آنها را به اندازه کافی شناسایی کنم.)
صدای زمزمه فقط این احساس اتلاف روایت را شدت می بخشد ، زیرا با لحنی خوانده می شود که ریشه اسطوره ای داستان را نشان می دهد – آهنگی که نشان می دهد همه اینها قبلاً اتفاق افتاده است و هیچ فایده ای ندارد که امیدوارم این بچه های حیوان در تصمیم خود برای ویران کردن جنگل زنده بمانند و هر کسی را که اتفاقاً در آن پیدا می کنند با کمی معنی روشن ، وسوسه انگیز است که سرنوشت اگنس را تمثیلی برای خود طبیعت بدانیم.
بیشتر بخوانید : بهترین فیلم های فانتزی
خلاصه سریال Tragic Jungle
این وسوسه انگیز است که جنگل را به عنوان زنی که توسط انسان مورد آزار و اذیت قرار گرفته است ، مشاهده کنید – زنی که می خواست خود را با یک شریک دوست داشتنی به اشتراک بگذارد ، اما با این کار توسط حرص و آزمندی جانوران بدوی مورد سو استفاده قرار می گیرد.
واقعیت این است که فیلم Olaizola ، گرچه چنان سرسبز و مسحور کننده است که شما احساس می کنید جنگل عرق کرده و از روی پوست خود عرق می کند ، اما به گونه ای آمورف است که گم شدن در آن را به راحتی خود ریو هوندو آسان می کند. راوی به ما می گوید: “Xtabay زنی است که در میان همه زنان پیدا کرده اید ، و زنی که در هیچ یک از آنها پیدا نکرده اید.” همانطور که برای جستجوی او جذاب است ، اسرار “جنگل غم انگیز” به اندازه کافی متراکم نیستند تا بتوانند لذت کشف را جبران کنند.