نقد فیلم راندرز یا فیلم قمار بازان
فیلم راندرز : عوامل فیلم راندرز کارگردان: جان دال فیلم جوئل استيلرمن، تد فیلم بردار: ژان ایواسکوفیه. تدوین: اسکات چستنات موسیقی: کریستوفر یانگ. طراح صحنه: ریک طراح لباس: تری مت دیمن، ادوارد جان تورتورو، گرچن مال، جانسن، جان مالکوویچ، مارتین لاندو، جاش موستل. محصول
۱۹۹۸ آمریکا، ۱۲۱ دقیقه
با نقد مقاله فیلم راندرز همراه ما باشید به قلم سعید عقیقی
ت مثل تقلب داستان فیلم راندرز
آخرین فیلم جان دال فیلم راندرز – فیلم ساز مستقل و متفاوت – را می توان فیلمی در خور اعتنا دانست که در محدودیتی خاص از نظر اجرا، ساخت و شخصیت پردازی شکل می گیرد و جذابیت خود را از طریق ایجاد تعلیق و بر جزئیات به دست می قهرمان پاک فیلم، از نظر شخصیت و وضعیت زیستی بسیار به شخصیتهایی چون ادی فلسن (با بازی پل نیومن) در فیلم فوق العادهی بیلیاردباز( ۱۹۶۳ – شاهکار رابرت راسن نزدیک می شود دنیای زیرزمینی مخفی آدمهای فیلم را با حرکتهای روان و زیبای دوربینش به نمایش در می آورد.
فیلم راندرز چهار بازی بسیار زیبا دارد: مت دیمن در بهترین نقشی که تاکنون ایفا کرده، بالاتر نقش نامزد اسکارش در ویل هانتینگ عزیز (که نویسندهی فیلم نامه اش هم بود)، همچنین با فاصله از بازی در نجات سرباز رایان (فیلم جنگی مرعوب کننده بی منطق استیون اسپیلبرگ) و باران ساز (نقشی توانش در فیلمی کمتر از نام کارگردانی چون کاپولا) قرار می گیرد.
دیمن در فیلم راندرز ، صحنه های فراوانی برای هنرنمایی او در نقش شخصیتی پاکباز ظاهر می شود که خواهد به سادگی، راحتی سرعت، همه چیز دست آورد طبقه ی کم مایه زندگی خنثی سردش فاصله بگیرد. شخصیت او، به نوعی هم حسرت بیننده را می انگیزد (که صحنه ی جدایی از همسرش یکی از آن است)،
بیشتر بخوانید :فیلم جهان گمشده: پارک ژوراسیک
هم در مواردی همدلی آسان می سازد (که دو فصل دربه دری التماسش به مارتین لاندو جان تورتورو برای دریافت پول با انعطاف در خور تحسین دیمن، نمونه های قابل توجهی در این زمینه اند) هم اشتیاق بی پایانش برای ادامهی بازی به امید برنده شدن، همدلی ایجاد شده در بیننده را تاحدی زائل می سازد توجه ی موشکافانه در شخصیت او تعدیل می کند. اهمیت حضور دیمن به عنوان راوی فیلم راندرز در وجود آوردن مانعی برای جلوگیری همدلی کامل بیننده، تأثیری بجا مناسب دارد. دومین بازی فیلم آن جان تورتوروست که شباهت صدا چهره اش به آل پاچینو، روز بیشتر می شود!
در اینجا او نقشی کوتاه و مؤثر بر عهده دارد که نشانه ای از اجراهای جذاب و مسلط پاچینو در فیلم های وکیل مدافع شیطان و دنی براسکو بروز می دهد. شخصیتی خویشتن دار که به ظاهر، خارج از گود بازی است. اما در واقع، برندهی همیشگی اوست؛ چیزی معادل شخصیت و بازی ماندنی جرج اسکات در مغرور و لبخند توأم با تمسخرش هنگام مواجهه با و ملتمس تفاوت یک بازیکن همیشه بخت برگشته و بازنده با یک دلال خوشبخت و همواره برنده را به سادگی عیان می سازد.
سومین بازی موفق را باید به مارتین لاندو اختصاص داد. پیرمردی که زندگی دیمن را میبیند استعدادش را می داند، اشتیاق توأم با حرصش برای بردن را درک می کند و آخرین فرصت برای رسیدن به هدف را در اختیار این جوان آس و پاس قرار می دهد. تسلیم غم انگیز لاندو در مقابل درخواست بغض آلود دیمن، فصلی ساده و تأثیر گذار برجای می گذارد که زیبایی اش را از بازیهای توأم با درک احساس حاکم بر صحنه می گیرد.
بیشتر بخوانید :فیلم شورش بی دلیل
خلاقیت فیلم ساز، البته از مرز و تأثیر بازی ها فراتر می رود و انتخاب نماها و مکث بر جزئیات فضا را نیز شامل می شود. در فیلمی که در شکل متعارف، همه چیزش در یک میز، چند بازیکن و متلک پرانی و رجز خوانی بی پایانشان خلاصه می شود، ساختن اثری نامتعارف و قابل تأمل – آن هم سه دهه بعد از و قمارباز – شناخت و تسلط خاصی می طلبد که دال با آگاهی و وسواس در میزانسن و دوربین – بویژه در صحنه ی پایانی و بازی آخر فیلم راندرز – این شناخت و تسلط را به وضوح بروز می دهد. در فصل کلیدی و تعیین نهایی – یعنی بازی آخر – جان مالکوویچ فرصت می یابد که نام خود را به عنوان چهارمین بازیگر موفق فیلم راندرز مطرح کند.
چهره و صدای تأثیر گذار و لهجه ی روسی او، به علاوهی عصبیت غافلگیر کننده اش در بازی نهایی باعث می شود احساس و موفقیت دیمن، چندان هم خوشحال کننده و رضایت بخش به نظر نرسد. فصل پایانی، یعنی وداع دیمن با همسرش که احساسی شبیه واپسین دیدار تراویس و در فیلم راننده تاکسی مارتین اسکورسیزی ایجاد می کند، توهم بیننده را مبنی بر افتادن فیلم ساز به دام «پایان خوش های معمول، از میان می برد.
قهرمان جوان ما که در فصل رو شدن تقلب هم قطارش قافیه را باخته بود، پس از برد کلانش نشان می دهد که هنوز هم دست از ادامه ی بازی برنداشته و با اندوخته ی تازه اش راهی لاس و گاس است! احساس غرابت حاکم بر این عمق پوچی و نومیدی آن را افزایش می دهد. حرکت تدریجی قهرمان فیلم راندرز به سوی خودویرانگری محض، چیزی نیست که بتوان آن را یا دست کم اندکی توصیف کرد. در دنیایی که جان دال به تصویر می کشد و قهرمانش آن را روایت می کند، جایی برای تأمل و انتظار وجود تنها ترکیبی از شانس و تقلب زیر عنوان پوسیده و توخالی «خوشبختی» دیده می شود که با می آید و می رود.
بیشتر بخوانید:فیلم زنی پشت پنجره
در پایان فیلم راندرز احساس می کنیم که این بار، به طور اتفاقی سکه ی شانس روی خوشش را به قهرمان ما نشان داده است. اما زخمهای مت دیمن و شهری که او برای بازی راهی آن است، خبر از روی دیگر سکه می دهد.
پایان مقاله نقد فیلم راندرز