نام انگلیسی: فیلم F1
نام فارسی: فیلم فرمول یک
محصول: ۲۰۲۵ – کشور ایالات متحده
ژانر: درام، ورزشی
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۲.۵ از ۴
مصطفی ملکی
طی مرور دو فیلم «اسپایدرهد» و «تاپگان: ماوریک»در باب سینمای «جوزف کزینسکی» نوشتیم. حال این کارگردان در یکی دیگر از خیزهای بلاک باستری خود وارد پیست فرمول یک شده و نشان میدهد هالیوود طی یک دههی اخیر تا چه حد به پیستهای مختلف ماشینرانی جز نسکار علاقهمند شده است.
اگر بخواهیم بلاکباسترهای یک دههی اخیر را با چنین موضوعی از سر بگذرانیم باید به فیلمهایی چون «شتاب» و «فورد در برابر فراری» اشاره کنیم. آقای کزینسکی نیز پس از کریس همسورث در «شتاب» و کریستین بیل و مت دیمون در «فیلم فورد در برابر فراری» بهسراغ «برد پیت» رفته است.
داستان فیلم فرمول یک معمولاً حول محور افتخار تصویر میشود. کارگردانی در این میان برنده است که بتواند مخاطب را فریمبهفریم همراه خود نگاه دارد. یک فریم کلیشهی بدون ارزش افزوده و صرفاً احتیاطآمیز میتواند روایت را به باد دهد.
فیلم فرمول یک آقای کزینسکی داستان خود را در دو مسیر پیش میبرد؛ پیست و بیرون از آن. از یکسو قرار است با دنیای تجردگونهی کاراکتر «سانی هیز» مواجه شویم که در دههی ۱۹۹۰ و پس از یک تصادف سنگین مسابقات فرمول یک را کنار گذاشته است و از سوی دیگر حضور دوبارهی او را در پیستی ببینیم که شاید آخرین دروازه برای رسیدن به افتخاری ابدی است. آقای کزینسکی دقیقاً از طریق همین دو مسیر قرار است مخاطب را درگیر فیلم خود کند.
آنچه در دنیای بیرون از پیست فیلم فرمول یک اتفاق میافتد صرفاً اضافههایی بیسر و ته و کلیشهای از سوی کارگردان برای اضافه کردن ملودرام و کمی عاشقانه و البته محرکهای هیجانانگیز است. مادر جاشوآ، غرور کودکانهاش، زنی مستقل همچون کیت که از صنعت هواپیماسازی به درون مهندسی فرمول یک آمده و در نهایت انزوای کاراکتر سانی.
کارگردان در هر کدام از این تقاطعها گویی کسل میشود و خیلی سریع مسیر روایت خود را تغییر میدهد. به اتفاقات پس از دقیقهی ۸۴ توجه کنید؛ کار جاشوا به بیمارستان کشیده میشود و مادرش در اولین اقدام از آن دست تهدیدها و دعاهای مادران رقبای پوریای ولی را نثار سانی میکند.
این رجزنی صحنهها در لحظاتی از فیلم فرمول یک رخ میدهد که مخاطب در حال لذتبردن از هیجان فیلم است. زمانی که به رخدادهای قبل و پس از این تصادف مینگریم گویی کارگردان از مخاطب تمنا میکند که خود را به نادانی بزند تا او بتواند در ایستگاه مناسب حرکت جوانمردانهی سانی را بار دیگر به رخ جاشوآ و دیگران بکشد (او با اعتمادبهنفس گروه مهندسی و همهی شنوندگان پیامهای رادیویی را کور و کر و لال میکند تا این سکانس بگذرد).
چنین صحنههایی را در فیلم فرمول یک میتوان در دقایق ۱۰۴ و ۱۰۸ نیز شاهد بود. بهنوعی آقای کزینسکی همهی این روابط را عقیم نگاه میدارد و آنها را صرفاً بهانههایی کودکانه برای وسعت دادن به روایت خود تصور میکند. زمانی که رخدادهای بیرون از پیست این روایت را با آثار آقای هاوارد و منگولد مقایسه میکنیم بیداستانی این مسیر را در فیلم آقای کزینسکی بیشتر و بهتر حس میکنیم.
اما آقای کزینسکی هرگاه روایت را به درون پیست میبرد گویی وارد دنیای اصلی خود شده است. در این دنیا گویی همهی نماها بهجا برش میخورند، موسیقی متن هیجان موردنظر را بهطور کامل به مخاطب القاء میکند، جلوههای ویژه درست و اقتصادی هستند و در نهایت گویی در میان سرعت و رقابت با داستان مردی مواجهایم که مسیر پیش رو برای او هیچ مانعی ندارد.
گویی همهی روایت فیلم فرمول یک درون پیست و همهی هیجانها، ناامیدیها، شکستها، گذشته و در نهایت سکوتها برای تصویرشدن رؤیای دقیقهی ۱۳۲ تا ۱۳۳ است. فیلم آقای کزینسکی در این بخش خود فیلم دیگریست.
اما در نهایت اگر بخواهیم انتخاب بازیگران و شخصیتپردازی کاراکترهای فیلم فرمول یک را از نظر بگذرانیم باید گفت ای کاش زوج «خاویر باردم» و برد پیت جان بیشتری در این روایت میگرفت و بهجای سکانسهای بیهودهی جاش و مادرش با روبن و سانی فیلم را ادامه میدادیم. بهنوعی میتوان گفت که اگر دنیای بیرون از پیست را با قوام بیشتر کاراکتر کیت و روبن مشاهده میکردیم، اکنون با یکی از آثار ساختارمند سال ۲۰۲۵ همراه بودیم.
برد پیت با کلاه کاسکت درون ماشین بازی جذابتری را نسبت به برد پیت همیشگی و بدون تغییر بیرون پیست ارائه داد.