فیلم قاصد
” فیلم قاصد ” خاطرات فیلم های جاسوسی قبلی و تروپی را که اغلب به کار می گیرند ، تداعی خواهد کرد. به طور خاص ، ممکن است شما به یاد فیلم برتر جاسوسی مربوط به دوران جنگ سرد در سال 2015 ، “پل جاسوسی” بیفتید. هر دو فیلم قاصد براساس وقایع واقعی ساخته شده اند و دارای جاسوسان روسی ، عوامل زندانی و مبادله بین روسیه و غرب هستند. اما در اینجا مبادله جزئی جدایی ناپذیر از داستان اصلی است و جاسوس روسی در حال کار برای MI6 و CIA است. همانند فیلم اسپیلبرگ ، این مراقبه ای است درباره هزینه فردی انجام کاری نه برای منافع شخصی بلکه برای منافع عمومی. مجموعه کلی کلیشه های سینمایی با داستان هایی از این دست همراه است و افزودن آنها به این ترکیب باعث ازدحام بیش از حد می شود. اما کلیشه در صورت انجام صحیح کار بدی نیست ، مخصوصاً اگر شامل شخصیت هایی برای ریشه کن کردن و مقدار قابل توجهی از سهام بزرگ برای غلبه بر آنها باشد.
کارگردان دومینیک کوک و فیلمنامه نویس تام اوکانر داستان “بر اساس وقایع واقعی” را از گرویل وین (بندیکت کامبربچ) تعریف می کنند. وین یک تاجر انگلیسی بود که از سال 1960 و 1962 قبل از دستگیری ، زندانی شدن و شکنجه دو سال توسط KGB ، هزاران قطعه اینتل را از روسیه قاچاق می کرد. اولگ پنکوفسکی (مراب نینیدزه) ، یک نماینده روس با تجربه تر ، به او در نقش “پیک” کمک می کند. نقش وین به عنوان یک فروشنده که جادوی خود را روی مشتریان اروپای شرقی کار می کند ، او را به یک قاچاقچی خوب تبدیل می کند. به عنوان یک بریتانیا ، او فرض می کند یک موجود کاملاً سرمایه دار است که تنها نگرانی اش پول است. این را با استعداد عالی خود در زمینه مشروبات الکلی و مشروبات الکلی با مشتریان جفت کنید و به عنوان فردی ظاهر می شود که نه مشکوک است و نه خطر بالقوه ای برای امنیت شوروی.
وین از جذب شدن توسط MI6’s Dickie Franks (آنگوس رایت) تعجب می کند که به همراه مأمور سیا امیلی دونووان (راشل بروسنهان) وی را برای ملاقات با پنکوفسکی متقاعد می کند ، زیرا هرگونه اطلاعاتی به رئیس جمهور کندی در بحران موشکی کوبا کمک می کند. او به او اطمینان می دهد که در امان خواهد بود. در ابتدا ، وین آنها را رد می کند زیرا کل ایده باورنکردنی به نظر می رسد. او هیچ آموزش رسمی ندارد. به علاوه ، او یک مرد خانوادگی است که دارای یک پسر جوان زودرس ، اندرو (Keir Hills) و یک همسر دوست داشتنی ، بخشنده ، شیلا (جسی باکلی) است. طبیعت بخشش شیلا پس از آنکه وین آن شوخی های کثیف راجع به فروشندگان مسافرتی را به دل گرفت ، خود را نشان داد. سفرهای ناگهانی به مسکو ، سفرهای مکرر که از هیچ لحاظ نمی تواند به همسرش بگوید ، احتمالاً سوظن های وی در مورد خیانت های جدید را برانگیخته است.
” فیلم قاصد ” این ارتباط را ایجاد می کند که کار وین “خوشحال کردن مشتری” از همان ویژگیهای جاسوسی بودن برخوردار است: جبهه غیر قابل انعطاف پنکوفسکی به او اطمینان می دهد که کار را به خوبی انجام می دهد. وقتی دو مرد خانواده وقت بیشتری را با هم می گذرانند ، نگهبانان آنها پایین می آید و آن دو دوست صمیمی می شوند. کامبربچ و نینیدزه در انتقال پیوند تازه خود بسیار خوب عمل می کنند ، که به بیننده کمک می کند تصمیم باورنکردنی که نیمه دوم فیلم قاصد را به حرکت در می آورد ، ببلعد.
ساعت اول فیلم قاصد ، که معطوف به روابط انسانی موجود و جوانه زنی در انگلیس و روسیه است ، بهتر از ساعت دوم زندان است. یک پویایی واقع بینانه و شیرین بین شیلا و گریویل وجود دارد. باکلی عملکردی عالی را ارائه می دهد که او را به لحظه ای قابل پیش بینی می رساند که مجبور است با احتیاط در انتظار بازگشت شوهرش به همسر قدرتمند تبدیل شود. البته ، او متقاعد شده است که گریویل هنگامی که او را بیش از آنچه که انجام داده است ورزش می کند ، تقلب می کند ، نیازی به ذکر نیست که او چیزهای جدیدی را امتحان می کند که قبلاً هرگز در رختخواب در نظر نگرفته است. باکلی با لمس درست تحریک و قدرت این کار را انجام می دهد و هشدار می دهد که اگر زن دیگری باشد اینقدر درک نخواهد کرد. بهترین صحنه او زمانی است که متوجه ماهیت واقعی رازداری شوهرش می شود و اینکه چگونه ممکن است هرگز فرصتی برای گفتن به او نداشته باشد که از اعتماد نکردن به او متاسف است.
ما همچنین وقت خود را با پنکوفسکی و همسر و دخترش می گذرانیم. صحنه های آنها به همان اندازه وینزها دوست داشتنی است ، اما خطر آنها بیشتر است. پنکوفسکی یک سرباز سابق تزئین شده با مجوزهای امنیتی زیادی است ، و همانطور که او به وین گفت ، همه در روسیه کره چشم دارند که برای دولت نظارت می کنند. به راحتی می توان پیش بینی کرد که کارهای جاسوسی پنکوفسکی او را درگیر خود خواهد کرد ، اما راهی باور نکردنی برای باور اینکه وین زندگی و اندام را به خطر می اندازد تا دوباره تلاش کند و به او کمک کند تا دچار نقص شود ، راهی دشوار است. هنگامی که اسیر شد ، “پیک” بخاطر منزوی کردن شخصیت اصلی خود برای صحنه های خشونت آمیز زندان که قبلاً بارها و بارها دیده ایم ، بخار از دست می رود. این سکانس ها در یک دیدار مجدد سلول در زندان بین پنکوفسکی و وین به اوج می رسد که به یاد ماندنی است زیرا همدلی خود را مانند یک نشان افتخاری احساسی می پوشد.
اگرچه در فیلم قاصد هیچ چیز جدید و تحول آفرینی وجود ندارد ، اما ” فیلم قاصد ” به دلیل بازی باکلی ، کامبربچ و نینیدزه همچنان پابرجاست. متأسفانه ، عملکرد Brosnahan بسیار پایین است. شخصیت او در اینجا کاملاً بی جا احساس می کند ، گویی که دونووان را برای تزریق یک آمریکایی به یک داستان کاملاً بریتانیایی انداخته اند. یک صحنه بزرگ او ، جایی که او سعی می کند وین را با توصیف چهار دقیقه ای که اگر یک هسته ای به لندن می رفت ، وحشت زده کند ، قانع کننده نیست و اثر روانشناسی معکوس فیلم قاصد را تصور نمی کند. من کمی تعجب کردم که ” فیلم قاصد ” نیز برای من کار کرد و من باید به فیلمبرداری مبهم شان بابیت و امتیاز جذاب Abel Korzeniowski اعتبار بدهم. کار آنها این توهم را ایجاد کرد که این فیلم می تواند در بازه زمانی تعیین شده ساخته شود. این معامله را برای من بسته بود.
به پایان مقاله نقد فیلم قاصد رسیدیم امیدواریم از مطلب رضایت کامل داشته باشید.