نقد فیلم نوسفراتو 1922 : بالاخره فیلم نوسفراتوی آقای «رابرت اگرز» منتشر شد و حال فرصت خوبیست تا نوسفراتوی آقای «مورنائو» و سپس روایت آقای «هرتزوگ» و در نهایت اقتباس آقای اگرز را مرور کنیم. فیلم آقای مورنائو اقتباسی از اثر رماننویس شهیر انگلیس، «برام استوکر»، است. او به دلیل قوانین کپیرایت و وابسته نبودن اثر به بندبند رمان همهی کاراکترها را تغییر میدهد و حتی نام «کنت ارلاک» را برای دراکولا برمیگزیند.
نام انگلیسی: Nosferatu: A Symphony of Horror
نام فارسی: فیلم نوسفراتو 1922 : سمفونی وحشت
محصول: ۱۹۲۲ – آلمان
ژانر: دلهره
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۴ از ۴
مصطفی ملکی
داستان او اما برعکس رمان که ترکیبی از نامهها و بریدهی متن روزنامهها که خبر از وقایع میدهند، است. اما آقای مورنائو در روایت خود یک راوی واحد دارد و اوست که پس از همهی رخدادهای تلخ در شهر ویسبرگ در حال نقل آنهاست.
آقای مورنائو در روایت خود همان امضای اکسپرسیونیست آلمانی را در خود دارد؛ از میزانسن و طراحی صحنه گرفته تا غلوشدگی در اکت بازیگران و در نهایت از ریختافتادگیهای بصری و نورپردازی برای گرفتن سایههای کجومعوج و غولآسا. آنچه در روایت آقای مورنائو کمی متفاوتتر از دیگر آثار سینمای اکسپرسیونیستی بهنظر میرسد داستانیست که او آن را ارائه میدهد؛ داستانی که هر چند بر پایهی اکسپرسیونیسم قرار است مخاطب را از سنت مکتب رئالیسم دور کند، اما آنچنان ضربآهنگ پایینی ندارد و همین باعث میشود ساختار روایت در این فیلم شبیه به قصههای هزار و یک شبی با قصهگویی شیرین شود.
کاراکتر اصلی در فیلم نوسفراتو 1922 «الن» است. همسر او، توماس هوتر، در املاکی متعلق به «ناک» استخدام شده است. روایت آقای مورنائو دقیقاً نامهی رمزنگاریشدهی ارلاک را بهتصویر میکشد و مخاطب را بهخوبی و از طریق چند نما درگیر دامی میکند که او برای کاراکتر هوتر پهن کرده است.
داستان فیلم نوسفراتو 1922 به دو بخش تقسیم میشود؛ یک بخش عزیمت هوتر به ترانسلوانیا و بخش دوم طاعونزدگی ویسبرگ پس از ورود ارلاک است. آقای مورنائو در بخش اول مخاطب را از طریق تدوین همزمان درگیر خوابگردیهای الن و مالیخولیایی که هوتر گرفتار آن شده است میکند. به نحوهی ورود هوتر به قصر ارلاک دقت کنید که مضامین اکسپرسیونیستی چگونه کمکم خود را عیان میکنند؛ از ظاهر ارلاک تا تاقهای قوسی، ترکیببندی قاب، نورپردازی و در نهایت مالیخولیایی که مخاطب را در میانهی داستان عملاً از دنیای واقعی دور میکند. در سوی مقابل کارگردان خوابگردیهای الن را تبدیل به نشانهای برای اتصال ارلاک به روح او میکند.
روایت فیلم نوسفراتو 1922 همانطور که در بالا بیان شد برعکس بیستواندی فیلم دیگر در ساختار اکسپرسیونیستی ضربآهنگی بهنسبت بالا دارد. راوی در روایت گم نمیشود، اما آنقدر هم عیان نیست. اما در بخش دوم و زمانی که ارلاک وارد شهر میشود کاراکتر هوتر عملاً از روایت کنار میرود و این الن است که در برابر ارلاک قرار میگیرد.
آقای مورنائو از طریق خیرگیهای الن کنار ساحل سعی دارد این کاراکتر را کمکم همچون ناجی فداکار شهر وارد مسیر تراژدی اثر کند. روایت او در تصویر اروتیسمی که الن برای اغوای ارلاک به رخ میکشد از همان قاعدهی اکت غلوشدهی بازیگران بهره برده است. در بخش دوم نیمی از روایت را در سایهها پیش میبرد تا از این طریق تقابل نهایی ارلاک و الن را معنا ببخشد. حربههای تکنیکی سادهی او در رویهمگذاری تصاویر و محو کردن کاراکترها آنقدر اقتصادی هستند که حتی اکنون که در سال ۲۰۲۴ به تماشای اثر او مینشینیم گویی این تصاویر هستند که بدون هیچ کموکاستی روایتگر داستانی پرجذبهاند.
شاید مخاطب کنونی فیلم آقای مورنائو احساس این را داشته باشد که آیا برای تماشای یک اثر صامت اجباری است؟ آیا اصلاً فیلم نوسفراتو 1922 در سال ۲۰۲۴ و هزارهی سوم توانایی درگیر کردن مخاطب دلهره را دارد؟ باید گفت ارلاک آقای مورنائو یا بهتر است بگوییم نوسفراتوی او زمین حاصلخیز همهی کلیشههایی است که اکنون تحت ژانر دلهره و آثار خونآشامی تماشا میکنیم.
تماشای فیلم نوسفراتو او جدای از هر دلیلی، ادای دینی به یکی از پدران سینماست. دراکولای آقای مورنائو حتی در همان دوران و در ابتدای دههی ۱۹۲۰ نیز سعی دارد شیوهی دیگری از یک خونآشام را به رخ بکشد؛ موجودی که نه دندانهای نیش، بلکه دندانهای جلوی او برای مکیدن خون به کار میروند. این را هم فراموش نکنیم که روایت آقای مورنائو شعریست در باب زندگی و مرگی که از سایهها برمیخیزد و با شیوع طاعون زندگی زیر نور را تقدیم به مرگ درون تاریکیها میکند.