بیست و ششم آوریل در دنیای فرهنگ و هنر سینما به عنوان روز بیگانه شناخته می شود، به همین مناسبت می خواهیم نگاهی دوباره به آثار این فرنچایز در دنیای سینما داشته باشیم. فیلم بیگانه 1979 به کارگردانی ریدلی اسکات، عناصر بسیاری را از فیلم ها و داستان های قبلی وام گرفته است و تا حد زیادی مدیون تاریخ فیلم های علمی تخیلی است. اما این یک فیلم علمی تخیلی هیولا محور نیست که به سادگی سنت پیشینیان خود را ادامه دهد، بلکه عمدا و آگاهانه از عناصر آن بهره برداری می کند. چیزی که او را منحصر به فرد می کند، استفاده از موضوعاتی مانند جنسیت و فناوری در داستان هایش است.
فیلم بیگانه 1979 در لیست ترسناک ترین فیلم های جهان جایگاه های ویژه ای دارد.
تحلیل و بررسی فیلم The Alien – مادری به شکل هیولا
موضوع فیلم بیگانه 1979 مانند دیگر فیلم های علمی تخیلی مکان و زمان در آینده نیست، بلکه دنیایی در زمان حال است. با نگاهی به آینده، فیلمهای علمی تخیلی در واقع نگرشها و دغدغههای حال حاضر را منعکس میکنند و روح تکنولوژیک دوران را به تصویر میکشند. همانطور که هیولاهای رادیواکتیو دهه 1950 (مثل گودزیلا) نشان دهنده اضطراب عصر هسته ای بودند، Alien نیز نشان دهنده احساسات مردم زمان خود بود.
برنامه مهمان دوره جدیدی را در داستان علمی تخیلی و سینما آغاز می کند، در حالی که خود اولین در نوع خود است. بیگانه بیانی منحصر به فرد از ایده ها و نگرانی های مدرن در مورد پیشرفت علم و فناوری در ژانر علمی تخیلی است و با براندازی سنت قدیمی این ژانر، زمانی در تاریخ ایجاد می کند که ایده های نگران کننده تغییر می کند. .
در ادامه به تحلیل و تحلیل فیلم بیگانه 1979 می پردازیم، ابتدا مروری کوتاه بر تاریخچه فیلم های علمی تخیلی خواهیم داشت و سپس با تحلیل روانشناختی و صحنه هایی از فیلم، چگونگی عناصر ژانر علمی تخیلی را توضیح می دهیم. در فیلم دیگری در این فیلم استفاده شده است.
فیلمهای علمی تخیلی کلاسیک
در دهههای 1950 و 1970، فیزیوتراپی یکی از گرایشهای غالب در داستانهای علمی تخیلی بود. در همه فیلم های علمی تخیلی فضانوردان حضور ندارند، اما آنها قهرمانان اصلی این ژانر هستند و نقاط قوت آنها کیفیت و تعادل است. طبق فیلم، برای پیشرفت باید میراث زیستی خود را رها کنیم و مانند خود تکنولوژی خونسرد و کارآمد شویم. فضانوردی و رشتههای مرتبط با آن حرفههای مردانه بودند و ایده فناوری به عنوان تقویت بدن مردانه در فیلمهای علمی تخیلی ظاهر شد.
در فیلم بیگانه 1979 مشکلات با گفتگو حل نمی شود. در عوض تنها راه رفع موانع خشونت فیزیکی و استفاده از تکنولوژی در قالب سلاح (موشک، تفنگ لیزری…) است. در واقع می توان گفت در فیلم های علمی تخیلی کلاسیک آمریکایی، آینده شخصیتی مرد و مردسالار دارد.
آرزوی نهایی علم توانایی خلق بدون حضور مادر است و این فانتزی در فیلم و ادبیات علمی تخیلی در شخصیت فضانوردان و دانشمندان تجسم یافته است. قهرمانان عفیف این فیلم ها نمادی از امکان بارداری بدون زیست شناسی و ارتباط با جنس مخالف هستند. اما زنان این خیال بی گناه را تهدید می کنند زیرا امکان مادر شدن یادآور شکست فناوری و وابستگی بقای ما به زیست شناسی است.
توانایی زنان در زایمان با ناتوانی بدن مردان در تضاد است و این تضاد، همراه با تاریخ یهودی-مسیحی که زنان همیشه نماینده طبیعت و مردان نماینده علم و فرهنگ بوده اند، به نوعی باعث ایجاد ژانر علمی تخیلی برای حذف می شود. زنان. از روایات آنها به همین دلیل، تفاوت در بدن زنان در فیلم های علمی تخیلی اغلب با لباس های متحدالشکل خنثی می شود و روابط بین شخصیت ها نیز افلاطونی است. یا اینکه این تفاوت کاملا جابجا شده و در یک بیگانه قرار می گیرد. این نوع نمایش بدنه موفقیت تکنولوژی را در فرآیند تولد و خلقت تداعی می کند.
قهرمانان علمی تخیلی نقطه مقابل هیولاها هستند. هیولاهای فیلم بیگانه 1979 اغلب مهاجمان اولیه و سیری ناپذیری هستند که میخواهند جهان را تحت کنترل خود درآورند و ژنهای شیطانی آن را پرورش دهند و ترس و اضطراب باستانی مردان را در مورد بدن و اندام تناسلی زن منعکس کنند. این بیگانگان غرایز اولیه زیست شناسی انسان مدرن و بدن ترس از تکامل آنها هستند و شکست دائمی هیولاها توسط قهرمانان علمی تخیلی این پیام را به مخاطب می دهد که انسان قادر به غلبه بر ناملایمات است.
اما در اواخر دهه هفتاد همه چیز تغییر کرد، پزشکی، کامپیوتر و غیره. فناوری در زمینه های مختلف در حال توسعه است و بدن انسان را به گونه ای تحت تاثیر قرار می دهد که قبلا غیرقابل تصور بود. نگرانی های جدیدی با نفوذ فناوری در زیست شناسی بدن انسان در حال ظهور است.
تحلیل فیلم بیگانه 1979 با استفاده از روانشناسی
یکی از تفاوت های اصلی فیلم های خارجی با دیگر فیلم ها، شخصیت منفی (آنتاگونیسم) آن است. دن اوبانن (فیلمنامه نویس) گفت که می خواهد یک فیلم ترسناک بسازد که اضطراب جنسی را بررسی کند. بیگانه هیولای فیلم نمی خواست زیستگاه قربانی را به بردگی بگیرد یا تسخیر کند، بلکه به شیوه ای بسیار خشونت آمیز به جسد حمله کرد و به آن نفوذ کرد که عملی شبیه به «تجاوز جنسی» است.
برای درک بهتر رابطه بین غریبه، فضانورد معصوم و مخاطب، بهتر است مفاهیم روانشناختی را در نظر بگیرید. بر اساس نظریه فروید، روانشناسی از دو بخش به هم پیوسته، ذهن و ناخودآگاه تشکیل شده است. ساختار ذهن انسان نیز از دو قسمت تشکیل شده است که یکی تحت کنترل آگاهانه به نام ego و دیگری تحت کنترل ناخودآگاه به نام id. ایگو سطح ذهن است و تحت تأثیر دنیای فیزیکی بیرونی است، در حالی که id پایه ذهن است و تحت تأثیر افکار و امیال درونی است.
اگر خواسته های غیرقابل قبولی در آگاهی فرد وجود داشته باشد، نفس آنها را سرکوب می کند و این خواسته ها ناخودآگاه باقی می مانند. چنین سرکوبی بر حوزههای فعالیت id و ego همپوشانی دارد و ابرخود نامیده میشود. به زبان ساده، سوپر ایگو مسئول سانسور خواسته های غیرقابل قبول ناخودآگاه است.
خوب، اگر بپذیریم که در فیلم های علمی تخیلی آمریکایی، علم و فناوری مانند یک ابرخود است که زیست شناسی و راه تولید مثل انسان را سرکوب می کند، می توان گفت که بیگانه در فیلم واقعاً عامل ظلم است. طبیعت، حیوان از id (جهل) می آید. شخصیت Ash در فیلم هیولا را چنین توصیف می کند: “یک بازمانده، موجودی بدون وجدان یا ادعاهای اخلاقی”. مثل ذهن انسان که خوب و بد را نمی شناسد و ربطی به ارزش های اخلاقی ندارد. البته این روانکاوی واقعاً روی نویسندگان تأثیر گذاشته است، اما باز هم این یک فیلم است و فکر مردم نیست و نباید زیاد تفسیر شود.
یک نظریه روانشناختی کاربردی تر در اینجا، نظریه تعبیر خواب فروید است. همانطور که امیال و افکار سرکوب شده انسانی در رویاها ظاهر می شوند، بیگانه نشان دهنده زیست شناسی سرکوب شده انسان است که نه یک بلکه بسیاری از امیال، غرایز و ویژگی ها را مجسم می کند: تلفیقی از ویژگی های جنسیتی مرد و زن، که غرایز و سیستم های جنسی را مشخص می کند. یادآور زیست شناسی آشکار و نفرت انگیز به عبارت دیگر بیگانه به معنای چندین مفهوم مختلف است که در رویاهای ما نیز اتفاق می افتد. یک عمل، شی یا شخص می تواند نشان دهنده بسیاری از احساسات و اضطراب های ما در دنیای واقعی باشد.
به گفته فروید، حتی زمانی که ایگو (ذهن خودآگاه) در شب می خوابد، همچنان قدرت سانسور رویاها را دارد. به همین دلیل، امیال و افکار سرکوب شده باید شکل خود را تغییر دهند تا از دست سانسورهای ایگو فرار کنند تا بخوابند. به این فرآیند در هنگام خواب «جابجایی» می گویند. در این فیلم، روند تولید مثل انسان به شکلی خاص یا علمی نشان داده می شود و ماهیت خشونت آمیز موجودات فضایی در تقابل قرار می گیرد تا تفاوت بین انسان و هیولا آشکار شود.