«عصر یخبندان» چهارمین ساخته مصطفی کیایی فیلمساز جوان ایرانی در بخش سودا سیمرخ سی و سومین جشنواره فیلم فجر در حال نمایش است. عصر یخبندان فیلمی است با همان حال و هوا، سطح بازی و کیفیت اجتماعی بالای آثار قبلی مصطفی کیایی، اما با توجه به فضای داستان، فیلم از لحن متفاوت و شیرینی کمتری برخوردار است. فیلم قبلی مصطفی کیایی، خط ویژه، برنده سیمرغ بلورین برگزیده تماشاگران و دیپلم افتخار بازیگر نقش مکمل مرد از سی و دومین جشنواره فیلم فجر شد. «عصر یخبندان» در ۴۲ مکان با ۸ شخصیت اصلی ساخته شده و به گفته لشکری (تهیه کننده) بهتر و قویتر از «خط ویژه» است.
منصور لشکری قوچانی درباره فیلم «عصر یخبندان» می گوید:
“این فیلمی است که قطعا مورد توجه مردم قرار خواهد گرفت، زیرا موضوع یکی از موضوعات اصلی مورد توجه مردم است. این اثر برای کمک به مشکل و بررسی وضعیت ساخته شده است.”
بیشتر بخوانید: نقد فیلم موقعیت مهدی
خلاصه فیلم «عصر یخبندان»:
در “عصر یخبندان” جوجه تیغی ها تصمیم گرفتند درد ستون فقرات خود را تحمل کنند، اما برای اینکه کنار هم باشند و به یکدیگر گرما بدهند، جوجه تیغی ها تنها موجوداتی بودند که از “عصر یخبندان” جان سالم به در بردند.
عوامل فیلم «عصر یخبندان»:
نویسنده، کارگردان: مصطفی کیایی/ تهیه کننده: منصور لشکری قوچانی/ مدیر فیلمبرداری: مهدی جعفری/ طراح صحنه: حجت اشتری/ طراح لباس: نگار نعمتی/ طراح گریم: سودابه خسروی/ صدا بردار: امیر نوبخت/ صداگذار: سید علیرضا علویان/ تدوین: نیما جعفری جوزانی/ موسیقی: آرمان موسی پور/ مدیر روابط عمومی و مشاور رسانهای: سام بهشتی/ مدیر تولید: مجید کریمی/ عکاس: مهدی دلخواسته
بازیگران: مهتاب کرامتی، بهرام رادان، آنا نعمتی، سحر دولت شاهی، مینا ساداتی، محسن کیایی، بابک بهشاد، علی میلانی، پوریا رحیمی سام، صدف طاهریان، علی کوچکی، فرهاد اصلانی، ژاله صامتی
نقد فیلم عصر یخبندان:
البته لازم به ذکر است که عصر یخبندان از نظر نقد اجتماعی در طرح و اجرای خود چندین پله جلوتر از همتایان خود است. چرا که سعی نمی کند زهر تلخ را به ذائقه تماشاگر مسخره کند و کارگردان در خلقت خود هدف و نیتی دارد و سعی در تنبیه، تمایز از شر و نشان دادن گرگ داستان دارد.
تا اینجای کار عصر یخبندان ستودنی بوده است. زیرا کلید یک بررسی خوب، ساخت آن است، نه ترمز. به قول مرحوم عین سعد: «کسی که ادعایی ندارد نمی تواند انتخاب کند و زبانش را بچرخاند، اما دلش خالی است و کاری ندارد و هیچ آرزویی ندارد، منتقد نیست، دروغگو است. دهانش را ورزش می دهد، همچنین ورزش سختی است که قلب را سیاه و مانع می شود.» پس وراج کارگردان فیلم نیست، بلکه منتقد است.
یکی دیگر از مشکلات فیلم این است که خیانت و اعتیاد به قدری رایج و فراگیر نشان داده می شود که بیننده از خود می پرسد که آیا واقعاً این مشکلات رایج هستند؟ اگرچه هدف فیلم توضیح این مسائل است، اما این نوع توضیح چندان قابل درک نیست. بی میلی و سردی منیره مهتاب کرامتی با بازی فرهاد اصلانی با بازی همسرش بابک بهتر بود در چند سکانس با کارنامه ای خاص در دل شکست زمان اجرا می شد.
اگر این خلأ در فیلم پر شود، از مخاطب پرسیده می شود که چرا مخاطب باید به عنوان راه حل مشکل به محل تقلب و اعتیاد بیاید؟ چنین سوالات مهمی پرسیده خواهد شد. او خواهد آمد. در این صورت فیلم موفق تر از آنچه هست خواهد بود.
یکی دیگر از نقاط تاریک فیلم، استفاده بیش از حد از ناسزا و الفاظ رکیک توسط شخصیت های فیلم است. گاهی اوقات این اتفاق می افتد که گویی طبیعی و طبیعی است. و این در حالی است که این همه بی ادبی را می توان با دیالوگ های مناسب تری اصلاح کرد بدون اینکه محتوا خراب شود.
اما بزرگترین مشکل فیلم به گفته نویسنده پایان آن است. پایان کمتر از فیلم کلی جذاب و قدرتمند است. این تصور به وجود می آید که شخصی سعی کرده پایانی شاد و مورد انتظار برای مخاطب انتخاب کند. در ضمن اگر در 4 دقیقه آخر گل می خورد شاید بهتر بود. البته با توجه به ساختار فیلم می توان نظرات بسیاری را در مورد آن بیان کرد. دوست و برادر خوبم آرمان پورقربان پایان متفاوتی برای این کار دارد. او معتقد است پایان فیلم بهترین پایان است و مرگ آقازاده فاسد را نوعی انتقام عمومی از او می داند. این نتیجه گیری چند وجهی فیلم موفقیتی است که در هیچ فیلمی نمی توان یافت.