کتاب انسان در جستجوی معنا نوشته ویکتور فرانکل اثری درخشان و مشهور آمریکایی است که هنوز پس از گذشت سال ها از جذابیت های زیادی برخوردار است. این کتاب گزارشی از تجربیات شخصی فرانکل است، تجربیاتی که در طول سالیان متمادی به طور مکرر میلیون ها زندانی را آزار داده است.
اگرچه قسمت اول کتاب انسان در جستجوی معنا منفی است و از سختی و رنج صحبت می کند، اما دلایل زیادی برای اهمیت این داستان وجود دارد. داستان های بقا; درباره منبع قدرتی که فرانکل را پس از گذراندن این همه سختی زنده نگه داشت. فرانکل از تجربه باورنکردنی خود از زندگی دشوار در اردوگاه های کار اجباری، پس از پایان جنگ و آزادی، شاهکار خود به نام کتاب انسان در جستجوی معنا را نوشت و مکتب جدیدی در روانشناسی به عنوان درمان یا منطق درمانی ایجاد کرد که ثمره آن است. تجربه اش، بدبختی اش در سال های اسارت و حبس در اردوگاه های کار اجباری. این نظریه در میان روانشناسان و روانشناسان اجتماعی طرفداران زیادی دارد.
این کتاب در لیست بهترین و پرفروش ترین کتاب های روانشناسی جایگاه ویژه ای دارد.
کتاب انسان در جستجوی معنا یکی از مهم ترین آثار زمان ماست. معمولاً اگر کتابی فقط یک تمرکز و یک فکر داشته باشد و همچنان قدرت تغییر زندگی یک نفر را داشته باشد، کافی است و باید خوانده شود.
باید گفت که این داستان یک وحشت بزرگ و وحشتناک است که به اندازه کافی درباره آن صحبت نشده است (البته افراد کمی آن را باور کردند). بلکه در مورد شکنجه های کوچکتر متعدد است. به عبارت دیگر، فرانکل می خواهد به این سوال پاسخ دهد: زندگی روزمره یک اردوگاه کار اجباری چگونه در ذهن یک زندانی عادی منعکس می شود؟
ویکتور فرانکل که به دلیل یهودی بودن به مدت سه سال در اردوگاه های کار اجباری آلمان نازی زندانی بود، اهمیت یافتن معنای زندگی را در موقعیت های مختلف بررسی کرد. او به عنوان یک روانشناس اگزیستانسیال به اهمیت معنا در زندگی در پر استرس ترین موقعیت ها می پردازد. همچنین در این کتاب دیدگاه جدید خود را در زمینه روانشناسی (لوگوتراپی یا گفتار درمانی) ارائه کرده است.
بنیانگذار لوگوتراپی، فرانکل، روانشناس و عصب شناس اتریشی، دارای مدرک مغز و اعصاب از دانشگاه وین، و دارای مدارک عالی از 120 کشور در سراسر جهان است. او همسر، والدین و برادر باردار خود را در جنگ جهانی دوم از دست داد و در چهار اردوگاه مختلف از جمله آشویتس زندانی شد.
ویکتور فرانکل، بر اساس تجربه خود و بسیاری از بیمارانش، معتقد بود که نمی توان از رنج اجتناب کرد، اما شما می توانید انتخاب کنید که چگونه با آن برخورد کنید. هنگامی که در طول جنگ جهانی دوم وارد اردوگاه کار اجباری در آلمان شد، یادداشتی را در جیب لباس یک زندانی مرده یافت که روی آن نوشته شده بود: “خدا را با تمام قلبت، با تمام جان و با تمام قدرتت دوست بدار.” لباسی که باید بپوشد همانطور که ویکتور فرانکل این عبارت را توضیح می دهد، بهترین پاسخ به زندگی، چه رنج و چه مرگ، قانون است. زیرا می تواند در موقعیت های غیرمنتظره و استرس زا معنای بزرگی پیدا کند.
او اهمیت زندگی در آتش و اردوگاه را درک می کرد و به همین دلیل تمام دردها، خستگی ها، گرسنگی ها، تشنگی ها، استرس های روحی و رنج جسمی را تحمل می کرد.
در اردوگاهی که فرانکل در آن زندانی بود، به طور متوسط از هر 28 نفر یک نفر زنده ماند و بقیه یا کشته شدند یا خودکشی کردند. پس از تحقیقات بسیار، او متوجه می شود که کسانی که زنده می مانند قبل از اسیر شدن لزوما سالم ترین، قوی ترین، باهوش ترین، ثروتمندترین و غیره نیستند. آنها کسانی هستند که زندگیشان معنا پیدا کرده و به امید تحقق آن معنا و هدف از پایان جنگ جان سالم به در برده اند. این می تواند به معنای یافتن اعضای خانواده، ساختن یک کشور یا چیز دیگری باشد.
جستجوی چیزها فقط برای منافع شخصی و نیازهای کم و از دست دادن معنای کامل زندگی مردم نوعی بیماری روانی است. نظریه معنای درمانی اغلب نه به خودمان بلکه به نیاز انسان برای معنا بخشیدن به وجودمان مربوط می شود. بر اساس این نظریه، هر چه بیشتر از خودمان بلند شویم و خود را فدای چیزی یا کسی کنیم، انسان تر می شویم. این نیاز نهایی برای ایجاد یک شخصیت سالم و باهوش است.
در ستایش کتاب انسان در جستجوی معنا :
– اگر امسال فقط یک کتاب خوانده اید، باید از دکتر فرانکل باشد. (لس آنجلس تایمز)
– ویکتور فرانکل … یکی از قهرمانان اخلاقی قرن بیستم بود.درک او از آزادی و کرامت کتاب انسان در جستجوی معنا زندگی را تغییر داد. (رئیس خاخام دکتر جاناتان ساکس)
– ویکتور فرانکل می گوید که شر و انزجار نمی تواند ما را به طور کامل نابود کند … این کتاب بسیار حساس سرود سیمرغ در هر یک از ما است که از خواب بیدار می شویم و زندگی را قبل از فرار انتخاب می کنیم. (برایان کینون، نویسنده کتاب اساس شر)
– این یکی از قابل توجه ترین کتاب هایی است که در زندگی ام خوانده ام. این زندگی من را تغییر داد و بخشی از همه چیزهایی شد که برای آن زندگی می کنم و آموزش می دهم. این یک کتاب ضروری است. (سوزان جفرز، نویسنده کتاب احساس ترس، اما به هر حال انجامش بده)
– یک قطعه ادبی زنده (نیویورک تایمز)
در بخشی از کتاب انسان در جست و جوی معنا میخوانیم:
در حالی که منتظر نوبت خود برای شستشو بودیم، متوجه برهنگی خود شدیم: بدون مو، ما واقعاً چیزی جز بدن برهنه نداشتیم. آنچه از ما باقی مانده بود وجود برهنه ما بود. چه چیز دیگری به عنوان یک رابطه عینی با زندگی گذشته برای ما باقی می ماند؟ عینک و کمربند برایم مانده بود که بعداً مجبور شدم آن را با یک لقمه نان عوض کنم.
هیجان بیشتری در انتظار صاحبان فتق بود. عصر آن روز، زندانی ارشد که مسئول کلبه ما بود، با یک سخنرانی از ما استقبال کرد و به ما قول داد که این افتخار را داشته باشیم که شخصاً کسانی را که پول یا اشیاء قیمتی دارند، «از تیرکها» آویزان کنیم (و نشان دهیم). به فتق بخیه می شود. او با افتخار اعلام کرد که به عنوان یک ساکن ارشد، قوانین کمپ این حق را به او داده است.
در مورد کفش، آنقدرها هم آسان نبود. هر چند باید آنها را نگه داشت، اما به هر حال کسانی که کفش های نسبتا سالم و خوبی داشتند باید آنها را رها می کردند و به جای آن کفش های نامناسب می گرفتند. در این میان، بدبختی واقعی در انتظار زندانیانی بود که به توصیه های دلسوزانه زندانیان بزرگتر در اتاق انتظار توجه کردند و کف کفش های نیمه شکسته را بریدند و انتهای بریده شده را صابون زدند تا خرابکاری را بپوشانند.
به نظر می رسد که مأموران اس اس فقط منتظر چنین ارتقایی بودند. همه کسانی که مظنون به این جنایت بودند باید به اتاق کنار کلبه ما می رفتند. پس از مدتی دوباره صدای شلاق و فریادهای درد شکنجه را شنیدیم. این بار خیلی بیشتر طول کشید.
و به این ترتیب یکی، فانتزی خامی که برخی از ما هنوز در خود نگه داشته بودیم، نابود شد، و سپس، به طور غیر منتظره، طنزی تاریک و وحشتناک بسیاری از ما را فرا گرفت. می دانستیم که چیزی برای از دست دادن نداریم جز زندگی مضحک و پوچمان. وقتی بارون شروع به باریدن کرد، همه تلاشمون رو کردیم که خودمون و همدیگه رو مسخره کنیم. بالاخره آب واقعی از وزنه بیرون آمد!